مواردی از انفاق­ها در جلسات سابق استفاده شد، که از مهمترین آنها انفاق فرهنگی بود که از کلّیة جوانان و خواهران محترمی که در مورد انفاق فرهنگی پیشقدم شده­ اند، تقدیر و تشکر می­گردد. انفاق فرهنگی، باقیات صالحات لا مقطوع است «لا مَقْطُوعَةٍ وَ لا مَمْنُوعَة»[1] ولذا شایسته است که هر کسی هر چقدر در توان داشته باشد، در تایپ جزوات، پیاده نمودن جزوات و ... در امور عام­ المنفعه شرکت نماید «به دمی یا درمی یا قلمی يا قدمی»[2].

     بخش دیگر از انفاق­ها، عبارت از قرض ­الحسنه است. با توجه به اینکه اگر انفاق ده برابر اجر داشته باشد، قرض ­الحسنه هیجده برابر اجر دارد، لذا ضرورت قرض­ الحسنه روشن می­شود. حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) فرمودند: «مَنْ اَقْرَضَ مُؤْمِناً قَرْضاً يَنْتَظِرُ بِهِ مَيْسُورَهُ كانَ مالُهُ فی زَكاةٍ وَ كانَ هُوَ فی صَلاةٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ حَتّى يُؤَدِّيَهُ اِلَيْه‏»[3] هر کس به مؤمنی قرض دهد و منتظر بماند تا وام­ گيرنده از عهدة پرداختن مال برآيد، مالش در زمرة زکات است و درود فرشتگان تا زمانی که وام­گيرنده قرضش را ادا کند، نثار اوست.

     انفاق دیگر، دلداری و امید دادن به بيماران لاعلاج و سرطانی است که روحيّة خود را در اثر بيماری از دست داده­ اند. به شکرانة سلامتی که خداوند متعال عنايت فرموده، افراد بيمار را اميدوار نمودن و به درد دل آنان گوش کردن و آنان را تسلّی دادن و دلهای ناآرام و نگران را آرام نمودن و افراد مأيوس و نااميد را به رحمت الهی اميدوار نمودن، يکی از اقسام انفاق فی ­سبيل ­الله محسوب می­شود. يکی از عواملی کـه به بيماران لبـاس صحّت و عـافيت می­پوشاند، اميدواری است. در تسلّی بيماران، شايسته است که اين حقيقت را بازگو نمود که اگر بيماری، در نزد ما و به گمان ما مشکل و غيرقابل درمان است، در نزد پروردگار توانا و با فرمان «کُنْ»[4] او بسيار ساده و در حکم عدم است که بيماران غيرقابل درمان را لباس عافيت و سلامت بپوشاند.

     پس ملاحظه می­شود که دامنة انفاق بسيار وسيع و گسترده است، حضرت امام علی(عَلَيهِ­ السَّلام) می­فرمايند: «اِنَّما لَكَ مِنْ مالِكَ ما قَدَّمْتَهُ لِآخِرَتِكَ وَ ما اَخَّرْتَهُ فَلِلْوارِث‏»[5] همانا بهرة تو از اموالت، فقط آن مالی است که آن را پيش از خودت به خانة آخرتت انتقال دادی و آنچه پس از آن مانده، برای وارث است. يعنی مال حقيقی انسان، آن مالی است که انفاق و احسان نموده و پيش از خود به خانة آخرت فرستاده است. امام صادق(عَلَيهِ ­السَّلام) فرمودند: «جاءَ رَجُلٌ اِلى اَبی­ذَرٍّ فَقالَ لَهُ يا اَباذَرٍّ ما لَنا نَكْرَهُ الْمَوْتَ قالَ لِاَنَّكُمْ عَمَّرْتُمُ الدُّنْيا وَ اَخْرَبْتُمُ الْآخِرَةَ فَتَكْرَهُونَ اَنْ تَنْتَقِلُوا مِنْ عُمْرانٍ اِلى خَراب‏»[6] کسی خدمت ابوذر رسيد و گفت: ای اباذر ما چرا از مرگ می­ترسيم؟ گفت: به سبب اينکه شما دنيا را آباد کرده و آخرت را ويران نموديد و هيچ کس دوست ندارد که از خانة آباد به خانة ويران منتقل شود.

     حال، نظری به حال خود بيندازيم و توجّه کنيم که آيا مشتاق مرگ هستيم يا از مرگ می­ هراسيم؟ آيا بطور نسبی و در حدّ خودمان، اشتياق ما به مرگ همانند آن تشنه ­ای است که مدّت­ها دنبال آب رفته و اکنون پيدا کرده است؟ همانطور که حضرت امام علی(عَلَيهِ­ السَّلام) فرمودند: «ما کُنْتُ اِلّا کَقارِبٍ وَرَدَ وَ طالِبٍ وَجَدَ»[7]. اين حقيقت را نبـايد فراموش کرد که انسان هر کار خيری که انجام می­دهد و هر احسان و انفاقی را که به آن موفّق می­شود، به نفع خود اوست و مابقی را می­گذارد و می­گذرد. چنين نگرشی موجب می­شود که انسان، وابستگی به مال نداشته باشد و همانند کارمند بانک عمل کند که از يک طرف ميلياردها پول به دستش می­رسد و با دست ديگرش آن را می­دهد، چراکه می­داند پولها در دستش امانت است و او امانتداری بيش نيست. آری، اگر ما هم اين چنين بينش و نگرشی داشته باشيم، وابسته و دلبستة مال نگشته و اموال خود را کريمانه در راه خداوند انفاق می­کنيم، همانطور که حضرت امام محمّد باقر(عَلَيهِ ­السَّلام) به نقل از امام علی(عَلَيهِ ­السَّلام) فرمودند: شيعيان ما بذل ­کنندگان در راه ولايت ما هستند «شيعَتُنَا الْمُتَباذِلُونَ فی وَلايَتِنا»[8].

 

1- نه قطع می­شود و نه ممنوع می­شود (مبارکه واقعه/33)  

2- سعدی(رَحمَة­اللهِ ­عَلَيه)

3- ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص138

4- باش (مبارکه بقره/117).

5- تصنيف غررالحکم و دررالکلم، ص149

6- ارشاد القلوب، ج1، ص182

7- من همانند جويندة آب در شب که ناگهان آن را بيابد، يا کسی که گمشدة خود را پيدا کند، از مرگ خرسندم (نهج البلاغه، نامة 23).

8- بحارالانوار، ج95، ص190