در آستانة تعطيلات قرار داريم. به علّت اهميّت مطلب، احساس وظيفه شد که مطالبی در اين راستا به خدمت عزيزان محترم و جوانان عزيز ابلاغ شود. در جلسة سابق دربارة برنامهريزی اوقات فراغت فرزندان مطالبی بيان گرديد و استفاده شد که اگر با وجود اين تهاجم فرهنگی، برای جوانان و فرزندان برنامه ريزی هدفمندی نداشته باشيم، تحت نفوذ دشمن قرار میگيرند که برای تمام مقاطع سنّی برنامهريزی کرده است. حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) میفرمايند: «اِنَّما قَلْبُ الْحَدَثِ كَالْاَرْضِ الْخالِيَةِ ما اُلْقِيَ فيها مِنْ شَيْءٍ قَبِلَتْهُ»[1]، همانا قلب جوان مانند زمين خالی میباشد، هر بذری که در آن پاشيده شود، آمادة پذیرش آن است. امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) میفرمایند: «بادِرُوا اَحْداثَکُمْ بِالْحَديثِ قَبْلَ اَنْ تَسْبِقَکُمْ اِلَيْهِمُ الْمُرْجِئَةُ»[2]، در آموختن احاديث ما به فرزندانتان مبادرت نمائيد، قبل از اينکه افراد فاسد و نااهل بر شما پيشی گيرند و به سراغ آنها بروند.
مطلب مهمی که در راستای تربيت نوجوانان و جوانان عزيز قابل توجّه میباشد، اين است که بيکاری مادر آفتهاست، بيکاری، انحراف اخلاقی و رفتارهای ناشايست اعمّ از بزه کاری و اعتياد و ... را به دنبال دارد. بيکاری، فشار روحی و عصبی به دنبال دارد. بيکاری، موجب ايجاد توهّمات و تخيّلات است. پس، شايسته است که جوانان عزيز را در آستانة تعطيلات دريابيم. اگر برای جوانان برنامه ريزی صحيحی نداشته باشيم، گرفتار بيکاری و دامهای شيطان، اعم از برنامه های انحرافی رايانهای و ... میگردند. اوقات فراغت به معنای اوقات بيکاری نيست، بلکه به اين معناست که در تعطيلات، دروس رسمی تعطيل میگردد، لکن فرصت مناسبی برای آموزشهای تقويت کنندة درسی و مهارتی و شکوفايي استعدادهای نهفته و خلاقيّتهای جوان ايجاد میگردد. اوقات فراغت به اين منظور نيست که نوجوان و جوان، راکد و به مدّت مديد مقابل تلويزيون بنشيند و شبانه روز به ديدن برنامههای آن مبادرت ورزد. بهترين برنامه ريزیها را میتوان در ايّام تعطيلات برای شکوفا نمودن استعدادهای نهفتة نوجوانان و جوانان انجام داد. بهترين زمان برای به ثمر رسانيدن مهارتها، زمان جوانی است که والدين محترم با برنامه ريزی صحيح میتوانند شرايط را برای بهره گيری فرزندان از اوقات فراغتشان فراهم آورند که ذيلاً چند نمونه از برنامه هایي که میتوانند خلاقيّت فرزندان را رشد داده و مهارتهايشان را تقويت کنند، استفاده میگردد:
1- مهمترين و ضروريترين برنامه برای تعطيلات، افزودن معارف توحيدی و برنامة قرآن و معارف اهلبيت(عَلَيهِم السَّلام) و معرفتزايي و حفظ قرآن در هر مقطع سنی میباشد.
2- شرکت در کلاسهای آموزش دروس رسمی که به عنوان کلاسهای تقويتی يا کنکور میباشد.
3- شرکت در کلاسهای هنری و صنعتی که در رشد مهارتهای علمی مؤثر میباشد.
4- بخش ديگر از ايّام تعطيلات به انجام حرکات ورزشی معطوف شود که برای سلامتی جسمی و روانی ضروری است. يکی از برنامه های ديکته شده از طرف دشمن اين است که تحرّک و فعاليّت را از نوجوانان و جوانان بگيرد و آنان را تنبل و راحت طلب و تن پرور بار آورد که اين امر، علاوه بر سلامت روحی، به سلامت جسمی آنان نيز آسيب و لطمه وارد میسازد که يکی از نمونه های آن، برنامه های کامپيوتری است. پس ضرورتِ برنامه ريزی برای ايّام تعطيلات فرزندان، اعم از برنامه های آموزشی دينی و هنری و ورزشی روشن میگردد، لکن رعايت چند نکته در اين راستا کمال ضرورت را دارد که عبارتند از:
1- خودداری از افراط و تفريط: در تنظيم فوق برنامه ها برای فرزندان تعادل رعايت شود و از افراط و تفريط پرهيز گردد؛ به اين صورت که نه حالت افراط به خود گيرد و جوان يا نوجوان از طرف والدين مجبور شود که از اين کلاس به آن کلاس برود، يا چند جزء قرآن کريم را در فلان وقت مشخّص حفظ کند که در اين صورت درواقع تعطيلات را برای فرزندان تبديل به پادگان کرده ايم. توجّه کنيم که جوان ما يک انسان است، نه ماشين که بطور خودکار شروع به کار کند. اگر برنامه های متنوع آموزشی را اينچنين ترتيب داديم، ديگر تعطيلات برای فرزندان مفهومی نخواهد داشت. و در مقابل، برنامة تعطيلات نبايد حالت تفريط به خود گيرد و فرزندان به صورت کاملاً آزاد و بيکار، يله و رها شوند و در طول تعطيلات هيچگونه برنامة مفيدی نداشته باشند. پس شايسته است که والدين محترم برنامة تعطيلات فرزندان را مطابق توان آنان ترتيب دهند. در فرمايشات حضرت امام سجاد(عَلَيهِ السَّلام) آمده است: «فرزندان را خسته نکنيد»[3]. اگر جوان تحت فشار باشد، حتماً اُفت تحصيلی و فشارهای روحی و روانی خواهد داشت. همچنين شايسته است که والدين کار کم و اندک فرزندان را بپذيرند و از آنها توقّع و انتظار زيادی نداشته باشند تا تشويق شوند و به انجام کارها اشتياق پيدا کنند.
2- خودداری از تحميل علايق والدين: تمام برنامه ريزیها، بايد مطابق با ذوق و شوق و استعداد و ظرفيت فرزندان باشد و مادران و پدران محترم، شايسته نيست که عقايد و علايق خود را به فرزندان تحميل کنند. اينکه پدر و مادر، فلان رشتة تحصيلی يا فلان کار را که دوست داشته و نتوانسته آن را بخواند يا انجام دهد، به فرزندش تحميل نمايد، روش عاقلانهای نيست، چراکه ممکن است فرزند اصلاً استعداد آن را نداشته باشد. تحميل کردن رشتة تحصيلی يا شغل به فرزندان از طرف پدر و مادر، آسيبهای روحی و روانی و عصبی فرزندان را به دنبال خواهد داشت.
پس تنظيم اين برنامه ها بايد مطابق با توانمندیها و علايق فرزندان باشد، نه مطابق خواسته های بلندپروازانة والدين، چراکه تحميل علايق و عقايد به فرزندان امری غيرمعقول و غيرالهی است.
3- خودداری از زور و اجبار: فشار و اجبار و خشونت و تهديد نسبت به فرزندان در هيچ موردی جايز نيست. دين ما دين تکريم است. اگر تربيت، مطابق فطرت سالم بشری باشد، که تکريم طلب و تحقيرگريز و تشويق طلب و تنبيه گريز است، کارساز و نتيجه بخش خواهد بود. تربيت سالم، تربيتی است که با تکريم و احترام و محبت همراه باشد و چنين تربيتی پاسخ خواهد داد. محصول و ره آورد رفتارهای خشک و تند و خشن و همچنين تنبيه و تهديد و مؤاخذه و رفتارهای غيرمنطقی والدين، به وجود آمدن فرزندان لجباز و سِمج و بیادب است و چنين خانواده هايي در اثر تربيت غلط خود، متأسفانه بايد شبانه روز منتظر لجبازيهای فرزندانشان باشند، چراکه خودشان با تربيت نادرست و رفتارهای غلط و خشن موجب اين امر گشته اند. از جمله روشهای تربيتی نادرست والدين اين است که رو در روی فرزند در نزد ديگران از او شکايت و بدگويی نمايند و عيبها و بازيگوشیهای فرزند را تعريف کنند. روش نادرست ديگر، اين است که والدين به هنگام استماع دستورات اخلاقی و تربيتی از فرد ثـالثی، خطاب بـه فرزند خود بگويند: «آيـا میشنوی؟ خوب گوش کن، تو را میگويد»، که اين امر نه تنها تأثير مثبتی نخواهد داشت، بلکه آثـار معکوسی به بار آورده و موجب لجبازیهای بيشتر و تجرّی و گستاخی فرزند خواهد شد. به عنوان نمونه: در برخی از خانوادهها، فرزندان از سرِ لج و لجبازی با والدين، شبانهروز سرگرم بازیها و برنامه های نامناسب در تبلت يا کامپيوتر يا تلفن همراه خود هستند و با اين کار درواقع میخواهند حساسيّت پدر يا مادر خود را تحريک نمايند.
يکی از مصاديق اجبار به فرزندان که از برنامه های بسيار ناشيانه بوده و باعث جبهه گيری آنان و لجبازيشان میگردد، اين است که پدر و مادر بدون اطلاع و مشورت و کسب رضايت فرزند، به او خبر دهند که او را در فلان کلاس ثبت نام کرده اند.
مطلب ديگری که در بهینه سازی دوران تعطیلی فرزندان اهمّیت بسیاری دارد، این است که چون اجبار و تهدید برای جوانان بسيار مضّر است، لذا هر زمان که والدین بخواهند فرزندشان را از کاری منع کنند، اولاً: حتماً باید به صورت غیرمستقیم باشد، چراکه ایرادگیری مستقیم در هر قشر و هر سنّی که باشد، اعم از فرزند و دوست و همکلاسی و... کارساز و پاسخگو نیست، ثانیاً: در برابر هر آنچه که فرزند را از آن منع میکنند باید، برنامۀ مفیدی را جایگزین قرار دهند، به عنوان نمونه: شرایط دیدار و ملاقات با دوستان خوب را برای فرزندان فراهم سازند، یا بچّه ها را به پارک ببرند و یا سفرهای زیارتی و تفریحی کوتاه مدّت را برای آنها برنامه ریزی کنند و آنها را به دل طبيعت و جنگل ببرند تا کودکان و جوانان احساس شادی و سرور را از دست ندهند. همچنین بردن فرزندان به موزه و بازدید از آثار باستانی که کشور ایران از این لحاظ غنی میباشد، در رشد فکری فرزندان و پُرکردن اوقات فراغت آنان بسیار مفید است. همانطور که خداوند متعال در قرآن کریم بندگانش را به اين امر توصیه فرموده است: «قُلْ سيرُوا فِي الْاَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبينَ»[4] بگو سیر کنید در زمین، سپس بنگرید که عاقبت تکذیب کنندگان چگونه بوده است.
با توجّه به اینکه خداوند متعال به خانواده قداست بسیاری قائل است، شایسته است که جوان را خانواده دوست و خانواده محور تربیت کنیم. باهم غذا خوردن و باهم خوابیدن و باهم بازی و ورزش کردن، در این راستا نقش بسیار مفیدی را ایفا خواهد کرد. یکی از برکات ماه مبارک رمضان، غذا خوردن افراد خانواده در کنـار همدیگر است. پدر و مادر میتوانند با مهرآمیزترین روشها، در برخی از ورزشها فرزندان خود را همراهی کنند، همچنین داستان گویی اثرات بسیار مفیدی را به دنبال خواهد داشت. اینکه خداوند متعال در قرآن کریم آن همه داستان تعریف فرموده، به این علّت است که مطابق با فطرت بشری است. پس برای سرگرمی و آموزش فرزندان، میتوان داستان انبیا و حضرات معصومین(عَلَيْهِمالسّلام) و نیز داستانهای اخلاقی را با ملایمت و نرمی و لطافتِ تمام، بازگو کرد تا آنان از همان ابتدا، از لحاظ دینی، آگاه باربیایند و با محبّت اهل بیت(عَلَيْهِمالسّلام) مأنوس گردند.
با توجّه به اینکه استفاده شد، تربیتهای تحمیلی و اجبـاری و تحکّم آمیز برای جوان و نوجوان نه تنها موثر واقع نمیگردد، بلکه نتیجۀ معکوس میدهد، لذا شایسته است که پدران و مادران محترم در همین راستا بسیار لطیف و ظریف و محتاطانه عمل کنند و از کنترلهای بازجویانه و وارسی کیف و اشیاء فرزند شدیداً خودداری نمایند. اینکه مرتّب از فرزند سوال شود: کجا بودی؟ کجا رفتی؟ کی آمدی؟ و... و همچنين فرزند را محکوم و متّهم به دروغگويی کردن و گفتن جملاتی مانند: «دروغ نگو»، يا «میدانم که دروغ میگويی»، فرزند را جری و گستاخ کرده و وادار به دروغ گفتن میکند. هر چند که نباید فرزند در هیچ شرایطی یله و رها شود و حتماً باید ساعات درسی و تعطیلی او در اِشراف پدر و مادر باشد، لکن این امر باید با ظریفترین روشها و با کنترلهای دورادور و غیرمستقیم و محتاطانه باشد.
مطلب دیگری که مادران محترم شایسته است به آن توجّه نمایند، این است که به جای خشونت و تندی با فرزندان که همواره محصولی ناگوار به بار میآورد، اعتمادسازی کنند. یعنی با حفظ اَسرار فرزند و رازدار بودن برای او، طوری که حتی اسرار او به پدرش هم گفته نشود، اعتماد او را جلب نمایند که در این صورت فرزند بدون ترس و واهمه و نگرانی، بد و خوب و ریز و درشت برنامه های خود را برای مادر تعریف خواهد کرد. پدر و مادر قبل از اینکه معلّم و حاکم فرزند باشند، باید رفیق شفیق و دوست دلسوز او باشند. این حالت مهمترین تاثیر تربیتی را بر روی فرزند خواهد گذاشت و باعث خواهد شد که فرزند بیش از هر کجا خانه را دوست داشته باشد و طالبِ آمدن به خانه و رسیدن به فضای گرمِ خانواده و آغوش پدر و مادر باشد. آری، گفتن جملات محبّتآمیز به فرزندان، به جای تهدید و تحقیر، و تکریم و تشویق آنان نزد دیگران، فرزند را خانواده دوست و خانه دوست به بار میآورد.
4- خوداری از تحقیر و سرزنش فرزندان: تحقیر و سرزنش فرزند و گفتن جملاتی مانند اینکه: «تو عُرضه نداری»، موجب سرکوب توانمندیهای فرزند و از بین رفتن اعتماد به نفس و ایجاد ناتوانیپنداری در او میشود و نیز باعث میشود که چنین فردی در ارتباطات اجتماعی خود دچار مشکل گردد.
همچنین مقایسۀ فرزند با فرزندانِ دوستان و آشنایان یا خواهر و برادر خودش و یا به رخ کشيدن دوران کودکی و نوجوانی والدین به فرزندان، آثار و تبعات ناخوشایندی دارد، چراکه استعدادها متفاوت است و هرکسی استعداد مخصوص به خود را دارد.
5- ارائة الگوهای مناسب: در مورد برنامه ریزی برای فرزندان، معرّفی الگو از طرف پدر و مادر ضرورت دارد. به عنوان نمونه: پدر و مادر به فرزند خود بگویند: فرزندم، شما میخواهید کدام شخصیّت علمی و فلسفی و هنری و... را برای خود الگو قرار دهید؟ مثلا ابوعلی سینا را به عنوان نمونه معرّفی کرده و بگویند که او در 18 سالگی یک شخصیّت علمی و عرفانی و فلسفی بود و به آن موفّقیّتهای عالی دست یافت و سپس با اکرام و احترام به فرزند گوشزد نمايند که اگر ایشان به آن درجة علمی و عرفانی رسیدند، به فضل الهی و با تلاش و کوشش بوده است و با تنپروری و تنبلی و کسالت نمیتوان به آن موفّقیّتها دست یافت. باید به فرزند تفهیم نمود که او هم آن استعدادها را در درون خود دارد، لکن بـا زحمت و تلاش و کوشش و بـا سرمایه گذاری از لحظه لحظه های عمر، میتواند به موفّقیّتهای عالی نائل گردد. همچنین والدین، کتابهای مربوط به اندیشمندان و عُلما را در اختیار فرزندان قرار دهند و بدون تحکّم و تحمیل و اجبار، از فرزندان بخواهند که در صورت تمایل، شرح حال آنان را مطالعه کنند. البتّه کتابهای پیشنهادی از طرف والدین برای نوجوانان و جوانان، باید کم حجم و ساده بوده و دارای مطالب پیچیده و خسته کننده نباشد تا جوان پس از مطالعة کتاب، احساس بالندگی کند و شایسته است که پدر و مادر پس از مطالعة کتاب توسّط فرزند، او را مورد تشویق قرار دهند، چراکه تشویق در امر تربیت معجزهگر است و دین اسلام، دینِ تشویق است. مطلب دیگر که در رشد شخصیّتی کودکان بسیار مفید میباشد، بازی است. کارشناسان و دانشمندان میگویند: قسمت اعظم شخصیّت انسان در دوران کودکی با بازی شکل میگیرد و رشد می یابد و شایسته است که خصوصاً در هفت سال اوّل بچّه ها را از بازی منع نکنيم، بلکه با ترتیب دادن سفرهای گردشی و تفریحی سالم، با دوستان خوب و تحت نظارت خود، فرزندان را به بازی کردن تشویق نماييم، همانطور که حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «دَعِ ابْنَكَ يَلْعَبْ سَبْعَ سِنين...»[5]. البتّه لازم به ذکر است که تفريحات و دید و بازدیدها و میهمانیهای ناسالم و گناه آلود، نه تنها مفید نخواهد بود، بلکه تمام ذخایر معنوی فرزند را تباه خواهد نمود. مطلب بسیار مهم دیگر که در رشد جسمی و ذهنی کودکان چه در دوران تحصیل و چه در تعطیلات نقش بسزایی دارد، صبحانه خوردن فرزندان است. مادری که خود صبحانه نمیخورد و به صبحانة فرزند هم اهمیّت نمیدهد، باعث میشود که فرزند از لحاظ رشد ذهنی و جسمی ضعيف گردد، درحالی که کارشناسان مربوطه معتقدند صبحانه نخوردن، ضریب هوشی را پایین میآورد و کودک را دچار افسردگی و عصبانیّت کرده و پیری زودرس را به دنبال دارد، البتّه صبحانة پُرمحتوا و کامل، نه پُرخوری و بدخوری.
مطالبی که استفاده شد، مربوط به تربیت سالم فرزندان اعمّ از دختر و پسر بود، حال یک مطلب اختصاصی برای پسران و یک مطلب اختصاصی برای دختران استفاده میگردد: در مورد پسران، مسئلة درآمدزایی و آموزش آنان برای کسب و کار بسیار مهم و ضروری است. به این صورت که پدر با مدیر و مسئول کارگاه و یا صاحب مغازه و یا صاحب صنعتی بمانند نجّاری و مبل سازی و کابينت سازی و ... و یا صاحب سوپر مارکت که فردی متديّن و باخدا و درستکار و مقيّد به قول و قرار باشد، صحبت کند تا فرزندش در کنار او کار یاد بگیرد و مانعی ندارد که مقداری پول در اختیار صاحبکار قرار دهد تا هر چند وقت يکبار به عنوان تشویق به فرزند بدهد. تجّار معروف، همواره کسانی هستند که تجارت را از فروختن چند بسته شکلات و اجناس ناچیز دیگر شروع کرده اند، پس بدین طریق باید پدران به پسران، راه و روش کسب و کار را آموزش دهند.
مطلب اختصاصی برای دختران که اغلبِ اوقاتِ زندگی خود را به درس خواندن مشغول هستند، آموزش آشپزی و خانه داری است. اغلب دختران جوان، زمانی که ازدواج میکنند، اطّلاعی از آشپزی که برای مردان خیلی مهم است، ندارند. دو مسئله برای مرد در زندگی زناشویی بسیار اهمیّت دارد، یکی تمیکن در امور زناشویی و دیگری پختن غذاهای متنوّع و خوشمزه است که از این طریق میتوان در دلِ مرد راه باز کرد. سالها قبل یک کتابِ آشپزی مشهور چاپ شده بود که نام آن «راه دل» بود.
پس آموزش آشپزی و خیّاطی و کلّاً مسائل مربوط به خانه داری برای دختران کمال ضرورت را دارد و در این خصوص نقش مادر بسیار مهم است. مادران محترم برای تشویق دختران به آشپزی میتوانند پختن غذای یک روز را به دختر خانواده بسپارند و اعضای خانواده نیز بسیج شوند که دختر را در این کار یاری کنند، مادر نظارت کند و پدر وسایل مورد نیاز را بخرد و پس از تهیّة غذا او را تشویق کنند. پدر و مادر باید توجّه داشته باشند که هرچند دخترشان در پُخت و پز خرابکاری کرده باشد، نباید مورد سرزنش قرار گیرد که در این صورت خود او متوجّه اشتباهش میشود، ولی سرزنش باعث سلب اعتماد به نفس او میگردد.
1- نهج البلاغه، فرازی از نامه31
2- وسائل الشیعه، ج17، ص331
3- به نقل از راديو معارف
4- مبارکه انعام/11
5- اولاد خود را آزاد بگذار تا در هفت سال نخست زندگی بازی کند... (مکارم الاخلاق، ص222).