نظام الهی که مخلوق خدای احسن الخالقین میباشد، نظام احسن است. البته خداوند متعال، تعبیر«اَحْسَنُ الْخالِقينَ» را تنها در مورد خلقت انسان بیان فرموده است «فَتَبٰارَكَ اللَّهُ اَحْسَنُ الْخالِقينَ»[1]. ولـذا معلـوم میشود که انسان احسن المخلوقین است. خداوند متعال تمام مخلوقات را زیبا آفرید «اَلَّذي اَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ»[2]، و اگر همة افراد دارای علایق و استعدادهای یکسان بودند، نظام خلقت، نظام احسن نبود و این تفاوتها، تکیه بر حکمت پروردگار دارد.
پس خداوند متعال، بندگانش را با امکانات و استعدادهای متفاوت قرار داده و بدینوسیله آنان را میآزماید. حال افراد در برابر نعمتهای الهی دو دسته هستند: بعضی حُسن استفاده را نموده و به کمال میرسند و برخی سوء استفاده کرده و ساقط میشوند. خدای سبحان، انسان را برای کمال آفریده و کمال او را در داشتههای او قرار داده است، چراکه کمال انسان ساختنی است. تقرب الیالله ساختنی است، محبوب خداوند بودن ساختنی است و تمـاماً لیاقت و قابلیّت میطلبد. امّا برخی در برابر نعمتهای الهی لغزیده و سوءاستفاده میکنند، همانطور که قارونها آمدند و از قدرتها و مقاماتشان سوءاستفاده کردند. اگر انسان، به معنای حقیقت کلمه، متّقی و موحّد و عبد حقیقی باشد، هم در برابر فقر، صبر و شکر میکند و ناسپاسی نمینماید و به تقسیمات الهی اعتراض ندارد ولذا روز به روز بر کمالاتش افزوده میشود و هم از مال و ثروت، حُسن استفاده میکند و در جهت تقرب الیالله بهره میگیرد. چنین کسی نه در ثروت طغیان میکند و نه در برابر فقر ناسپاسی مینماید. امّا غیر مؤمن در هنگام فقر، ناسپاسی میکند و به واسطة ناسپاسی روز به روز از خالق هستی فاصله میگیرد و دورتر میشود و به هنگام ثروت، طغیـان کرده و از خداوند دور میشود، همانطور کـه در مبـارکة فجر میفرماید: «فَاََمَّا الْاِنْسانُ اِذٰا مَا ابْتَلیهُ رَبُّهُ فَاَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي اَكْرَمَنِ﴿15﴾ وَ اَمّا اِذٰا مَا ابْتَلیهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي اَهٰانَنِ﴿16﴾»[3]. پس خداوند متعال یکی را با مال و ثروت میآزماید، دیگری را با فقر، یکی را با سلامتی می آزماید، دیگری را با بیماری که البتّه تمام اینها به شرطی است که خود انسان در اثر سوءتدبیر و سوءاختیار عامل فقر و بیماری و مصائب و مشکلات نباشد. گاهی هم برخی گناهان عامل نزول بلا و از بین رفتن نعمتها و زایل شدن برکات میگردند. حال، اگر هیچ یک از اینها دخیل نبود و بیماری و گرفتاری کاملاً تقدیری بود، همانطور که بیماریها و گرفتاریهای حضرات معصومین(عَلَيهم السَّلام) تقدیری میباشد، در این صورت صبر و شکر در برابر آنها باعث ارتقاء مقامات معنوی انسان میشود. حضرات انبیاء و اوصیاء(عَلَيهم السَّلام) که مقامات معنویشان بالاتر از سایر افراد است، گرفتاریها و مشکلاتشان هم بالاتر میباشد و آن بزرگواران همواره صبر و شکر مینمودند. حضرت ایوب(عَلَيهِ السَّلام) یک شبه به اذن الهی تمام مال و ثروت و فرزندانشان را از دست دادند و خودشان نیز به بیماری سختی گرفتار شدند، لکن جز حمد و شکر از آن بزرگوار شنیده نشد. آری، اولیای الهی در برابر مصائب و مشکلات راضی و خشنود هستند «تَجْعَلْنى بِقِسْمِكَ رٰاضِياً قانِعاً»[4] و خود را مالک هیچ نفع و ضرری نمیدانند «لا يَمْلِكُ لِنَفْسِهِ نَفْعاً وَ لا ضَرّاً وَ لا مَوْتاً وَ لا حَياةً وَ لا نُشُوراً»[5] و در برابر تفاوتهای پروردگار هیچگونه اعتراضی ندارند و یقین دارند که این تفاوتها همه به خیر و صلاح ایشان است. «خداوند متعال بـه حضرت موسی(عَلَيهِ السَّلام) آدرس عابدترین انسان را داد، حضرت موسی (عَلَيهِ السَّلام) رفت تا ببیند او کیست؟ دید شخصی است که هم مرض پیسی و برص دارد و هم گرفتار مرض جذام میباشد و فلج است. آن حضرت، جناب جبرئیل را هم دید که میگفت میروم تا چشم او را هم بگیرم. حضرت موسی(عَلَيهِ السَّلام) وقتی نزدیک آن شخص رسیدند، جز حمد و شکر از وی نشنیدند. حضرت موسی(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: اگر خواستهای از من داری بگو. جواب داد: خداوند متعال هرآنچه به صلاح من بود، به من داده است. در این شهر همه بتپرست هستند و تنها من موحّدم و خداوند معرفت خويش را به من داده است»[6]، یعنی انسان با وجود نعمت ایمان دیگر کمبودی در زندگی ندارد. امّا متأسّفانه، اغلب افراد به محض اینکه مشکل و گرفتاری در زندگیشان روی میدهد، زندگیشان موج برمیدارد و ایمانشان متزلزل میگردد.
1- پس پربرکت است خدایی که بهترین آفرینندگان است (مبارکه مؤمنون/14).
2- همان کسیکه همه چیز را نیکو آفرید (مبارکه سجده/7).
3- پس اما آدمی را زمانیکه پروردگارش بیازماید و کرامت و نعمتش دهد، پس میگوید: خدا گرامی داشت مرا﴿15﴾ و اما زمانیکه او را بیازماید و روزیش را تنگ سازد پس میگوید: پروردگارم خوارم کرد﴿16﴾ (مبارکه فجر/15و16).
4- قرار بده مرا به قسمت خود راضی شده و قانع شده(مفاتیح الجنان، فرازی از دعای کمیل)
5- مالک نمیباشد برای خودش نفعی و نه ضرری و نه مرگی و نه حیاتی و نه محشور شدنی را (مفاتیحالجنان، تعقیب نماز عصر).
6- سفينة البحار، شيخ عبّاس قمی