همانطور که در جلسات سابق استفاده شد، سورة مبارکة نساء، سورة خانواده است و بحثهای مربوط به خانواده بمانند حرمت تصرّف در مَهریّه و حقوق زنان و اموال یتیمان و ... در آیات شریفة سابق استفاده گردید. حال، خدای سبحان در آیة شریفة مورد بحث، راههای آلوده نشدن به این گناهان را مطرح میفرماید.
آیة شریفة مورد بحث از سه بخش تشکیل شده است: بخش اول و سوم آن، در مورد مسائل تربیتی و اخلاقی است و بخش دوم مربوط به فقه و احکام است، گرچه آن هم جنبة تربیتی و اخلاقی دارد، چراکه مسائل مادی و معنوی و اقتصاد را دربر میگیرد. به فرمودة استاد جوادی آملی، تعلیم و تربیت در قرآن کریم، در هم تنیده است و آیات علمی با مسائل تربیتی و اخلاقی همراه است. تقارن مسائل علمی و تربیتی و اخلاقی برای این است که انسان بداند مسئلة تربیت چقدر مهّم است که خدای تبارک و تعالی، حضرات انبیاء عظام(عَلَيهم السَّلام) را برای همین منظور ارسال فرموده است و هدف از رسالتشان، تزکیه و تعلیم کتاب و حکمت و تربیت نفوس انسانها است «يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ»[1].
بخش اول آیة شریفه دلالت دارد بر اینکه چشم به مال و ثروت و امکانات دیگران ندوزید و آرزوی زوال نعمت دیگران را نداشته باشید «وَ لا تَتَمَنَّوْْا ما فَضَّلَ اللهُ بِهِ بَعضَکُم عَلیٰ بَعضٍ». خدای سبحان برخی افراد را از نظر مال و ثروت و امکانات و قدرت ظاهری و باطنی بر دیگران برتری داده است. بهرهمندیها در این دنیا مختلف است و تمام تقسیمهای پروردگار بر اساس حکمت بالغة الهی استوار میباشد. خداوند متعال خود را در قرآن کریم، حکیم، علیم، عادل و رحیم معرفی فرموده است و تقسیمهای پروردگار، حکیمانه، عالمانه، عادلانه و رحیمانه است.
پس بهره مندیهای انسانها و برکاتی که خدای سبحان به آنان عنایت فرموده، یکسان نیست و برخی افراد نعمت بیشتری شامل حالشان شده است امّا دیدگاه مردم در برابر امکانات دیگران دو نوع است: یک عدّه، نگاهشان، نگاه اعتراضآمیز و محاکمهجویانه است که چرا خداوند نعمتهای بیشتری اعم از جمال، کمال، مال، ثروت، هوش، استعداد و ... به دیگری داده و به او نداده است که این اعتراض را یا به زبان میآورند و یا در قلب نگه میدارند. امّا عدّهدیگری راضی به تقسیمات الهی هستند و اعتراض ندارند. اگر انسان، خدای حکیم و علیم و رحیم را باور داشته باشد، در مقام رضایت برمیآید و هرگز نگاه اعتراضآمیز به او ندارد. نگاه اعتراضآمیز، نشان جهل و ضعف توحید و معرفت است.
حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) در تفسیر آیة شریفة مورد بحث فرمودند: «اَىْ لا يَقُلْ اَحَدُكُمْ: لَيْتَ ما اُعْطِىَ فُلانٌ مِنَ الْمالِ وَ النِّعْمَةِ اَوِ الْمَرْاَةِ الْحَسْناءِ كانَ لي فَاِنَّ ذٰلِكَ يَكُونُ حَسَداً وَ لکِن يَجُوزُ اَنْ يَقُولَ: اَللّهُمَّ اَعْطِني مِثْلَهُ»[2] يعنی نگوید یکی از شما، ای کاش داده نمیشد به فلانی از مال و نعمت و زن زيبا و اين نعمت مال من بود، پس همانا اين حسد میباشد وليکن جايز است اينکه بگويد: پروردگارم، بر من مثل آن را عطا کن. اینکه انسان آرزوی زوال نعمت دیگری را داشته باشد، تمنّی باطل و نارواست و بفرمودة حضرت امام (عَلَيهِ السَّلام) آرزوی حسودانه است. غبطه بر دو نوع است: غبطة مذموم و غبطة ممدوح. غبطة مذموم این است که انسان آرزوی زوال مال و ثروت و امکانات ظاهری دیگران را داشته باشد و آن را برای خود درخواست کند. البتّه غبطه بر دنيا و تجمّلگرايی روا نيست و در روايات از اين گرايش نهی شده است. لکن اگر غبطه در مسائل دنيوی، در جهت رسيدن به آخرت و در راستای خدمت به اسلام و مسلمين باشد، نه تنها مذموم نيست، بلکه ممدوح میباشد و درواقع نيّت غبطه کننده، مُشَخِّص غبطة ممدوح و مذموم میباشد. همچنين است غبطة ممدوح که انسان آرزوی مواهب معنوی و کمالات روحی دیگران را داشته باشد و از خداوند درخواست نماید که خدایا آن ایمان و تقوا و سعة صدر و توفیقات معنوی و صبر و شکیبایی و حُسنخُلقی را که به فلانی مرحمت فرمودهای، به من هم عنایت فرما که این امر ممدوح و پسندیده میباشد.
پس تفاوتها در زندگی اجتناب ناپذیر بوده و بر حکمت الهی استوار است و این تفاوت نه تنها بین انسانهای عادی و غیر معصوم وجود دارد، بلکه در میان حضرات انبیاء(عَلَيهم السَّلام) هم وجود داشته است. همانطور که خداوند متعال میفرماید: «وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلىٰ بَعْضٍ»[3]. مقام تمام حضرات انبیاء(عَلَيهم السَّلام) یکسان نیست و برخی از آنان پیامبر اولواالعزم هستند و برخی غیر اولواالعزم؛ بعضی پیامبران شرایع و برخی توابع میباشند و وجود مقدّس پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) اشرف تمام حضرات انبیاء(عَلَيهم السَّلام) هستند و آن بزرگواران با وجود این تفاوتها، هیچکـدام بر دیگری حسد و کینـه نمی ورزیدند. حضرت رسول اکرم (صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) فرمودند: «اِنَّ الْاَنْبِياءَ اِخوَةٌ لَعِلّاتٌ اُمُّهاتِهِمْ شَتّىٰ وَ دينُهُمْ واحِدٌ»[4]، همانا پیامبران، برادرانند، مقامات مختلفی دارند، مادرانشان متفاوت و دینشان واحد است. آن بزرگواران، نه تنها مقام همدیگر را درخواست نمیکنند و هيچ اختلافی بين آنان نيست، بلکه همگی، مؤیّد و مصدّق و مبشّر همدیگر هستند، پیامبران قبلی را تصدیق نموده و پیامبران بعدی را بشارت دادهاند «مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرٰاةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَاْتي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ اَحْمَدُ»[5]. این تصدیق و تبشیر حضرت عیسی(عَلَيهِ السَّلام) است که پیامبر قبل از خود را تصدیق و پیامبر بعدی را که حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) هستند، نوید میدهند.
تفضّل بعضی از حضرات انبیاء(عَلَيهم السَّلام) بر بعضی، پیام دارد و آن اینکه: همانگونه که هیچ یک از آنها بر دیگری حسد و غبطه نمی ورزیدند، امّت آنان بخصوص علما که ورثة آن بزرگواران هستند، باید مصدّق و مؤیّد یکدیگر باشند و نسبت به امتیازات همدیگر حسد نورزند و آرزوی زوال نعمت دیگران را نداشته و به تقسیمات الهی، راضی و خشنود باشند. اگر در آیات شریفة سابق استفاده شد که سهم الارث زن، کمتر از سهم الارث مرد است، این امر نیز، متّکی بر حکمت بالغة الهی میباشد. خداوند، مرد را متکفّل هزینة زندگی زن قرار داده است و زن وظیفه ندارد که هزینة زندگی را تأمین کند ولذا مرد دو سهم از ارث میبرد و زن در واقع، یک سهم را هم که میبرد، ذخیره میکند. از اینرو زن نباید در مورد سهم الارث خود که کمتر از مرد است، ناراضی باشد.
خدای سبحان در نهی و مذمّت چشم دوختن به امکانات دیگران در سورة مبارکة طه میفرماید: «وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلىٰ ما مَتَّعْنا بِهِ اَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا»[6]. پیامبرم، چشم به امکانات دیگران ندوز. نعمتهایی که در دست دیگران است، شکوفههای زندگی دنیوی است و شکوفه پایدار نیست و اگر به کسی مال و ثروت کمتری داده شد، به خیر و صلاح اوست و وانگهی امتحان و آزمایش الهی است. خداوند متعال، یکی را با ثروت میآزماید، دیگری را با فقر و ناداری و نظارهگر است که چگونه عمل میکنند «فَيَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ»[7].
چشم دوختن به امکانات دیگران به یک مسئله و روش نادرست و فکر مذموم به نام «مقایسه» برمیگردد. مقایسه به هر صورتی که باشد و در هر قشری که صورت گیرد، غیرالهی و آسیبزا و مضرّ است. مقایسة همسر با سایر مردها، مقایسة فرزند با فرزند همسایه و ... تخریب کننده و آسیبزاست و باعث اضطراب و اختلاف و از بین رفتن نشاط و شادمانی از خانواده و بالاتر از همه موجب ناسپاسی میگردد. اگر انسان، باور و یقین داشته باشد که خداوند متعال حکیم و عالم است، نه به امکانات و استعدادهای دیگران چشم میدوزد و نه خود را با آنان مقایسه میکند. همانطور که امکانات ظاهری افراد متفاوت است، استعدادها و ذوق و سلیقه ها نیز متفاوت میباشد و لازمة جامعة سالم، داشتن استعدادهای متفاوت است. اگر تمام انسانها، استعدادها و علایق یکسانی داشتند، سایر نیازمندیها بیپاسخ میماند. به عنوان نمونه: اگر همه میخواستند پزشک یا مهندس شوند و یا کشاورزی یا دامپروری کنند و ... جامعه فلج میشد. جامعة سالم بمانند پیکر سالم است کـه نیاز بـه بافتها و سلولهای متفاوت دارد تا پیکر سالمی بوجود آید.
«جهان چون زلف و خط و خال و ابروست
که هر چیزی بـه جای خویش نیکوست»[8]
1- آیات او را بر آنان بخواند و پاکشان کند و کتاب و حکمت را به ايشان بیاموزد (مبـارکه آلعمران/164).
2- تفسير نور الثّقلين، ج1، ص474
3- و البته به تحقیق بعضی از انبیاء را بر بعضی برتری بخشیدیم (مبارکه اِسراء/55).
4- کنز العمال، ج11، ص501 و ج14، ص336
5- تصدیق کننده ام آنچه که پیش از من بود از تورات و بشارت دهندة رسولی که می آید بعد از من، نام او احمد(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) است (مبارکه صف/6).
6- و خیره مکن چشمانت را به سوی آنچه که کامیاب کردیم به آن زوجهایی از ایشان را به خوشی زندگانی دنیا (مبارکه طه/131).
7- پس نظاره میکند که چگونه عمل میکنید (مبارکه اعراف/129).
8- شیخ محمود شبستری