در جلسات سابق در مورد تفسير آية شريفة مورد بحث استفاده شد که صاحبان گناه بر دو گونه اند: عدّه ای اهل شرک هستند که خداوند متعال آنان را بدون توبه نمی بخشد. امّا عدة ديگری اهل توحيد میباشند، لکن مرتکب پاره ای گناهان شده اند که در اين صورت تحت پاره ای شرايط، احتمال بخشش برای گناهانشان وجود دارد که البته اين امر نيز قطعی و کلّی نيست. به عبارت ديگر، آية شريفة مورد بحث، دو نوع شرک را مطرح میفرمايد:
بخش اولِ آية شريفه، مربوط به شرک جَلی میباشد که شرک آشکار و شرک در ذات حق تعالی است که مشرکان به آن مبتلا هستند.
بخش دومِ آية شريفة مورد بحث، مربوط به شرک خفی است. هر نوع گناهی، شرک خفی محسوب میشود. مؤمنانی که مرتکب گناه میشوند و شرک آنها، شرک در ذات نيست، بلکه شرک در حکم است، شرک خفی ناميده میشود؛ به اين صورت که وقتی خداوند متعال امر فرموده که انسان، فلان کار را انجام ندهد و از طرف ديگر، نفس و شيطان او را به انجام دادن آن امر میکند، در آن موردی که از خداوند اطاعت نکرده و از نفس و شيطان پيروی میکند، مشرک است، به عنوان نمونه: در برخورد با نامحرم، از يک طرف خداوند امر میفرمايد که نگاه نکند و از طرف ديگر، نفس و شيطان وسوسه میکند که نگاه کند، ولذا در صورتی که از فرمان نفس و شيطان پيروی کند، مشرک محسوب میشود. البته همانطور که استفاده شد، شرک او شرک اعتقادی و ذاتی و جَلی نيست، بلکه شرک در احکام میباشد.
همچنين اگر استفاده شده که به ریا، شرک خفی گفته میشود، به اين علت است که عملی را که خداوند بايد ببيند و بپسندد، انسان به کس ديگری نشان میدهد، یعنی سهمی از آن را برای ديگران قرار میدهد.