در جلسة سابق استفاده شد که در روز قيامت، شاهدان که حضرات انبياء(عَلَيهِم ­السَّلام) و در رأس آنان پيامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) و امامان و پيشوایان معصوم(عَلَيهِم­ السَّلام) می­باشند، در حالی بر اعتقاد و اخلاق و اعمال انسانها شهادت می­دهند که هم اِشراف به درون و اعتقاد انسان دارند و هم اِشراف به اعمال و اخلاق او دارند. آنان، نه مرتکب خطا و اشتباه می­گردند و نه گرفتار نسيان می­شوند و نه چيزی از آنها پنهان می­ماند. وقتی گواهی بر اعمال، از طرف چنين افرادی صورت می­گيرد، ديگر جای کتمان و انکار و اعتراض و احتجاج باقی نمی­ماند، چراکه انسانهای کامل، نه تنها به ظاهر اعمال، بلکه به باطن آنها اِشراف دارند و به هيچ کس ظلم نمی­شود. البته شهادت ذاتی، از آنِ خداوند است «اِنَّ اللهَ كانَ عَلى‏ كُلِّ شَیْ‏ءٍ شَهيدا»[1]، «كَفى‏ بِاللَّهِ شَهيداً»[2]، «كَفى‏ بِاللَّهِ شَهيداً بَيْنی‏ وَ بَيْنَكُمْ»[3]. خداوند متعال در سورة مبارکة علق می­فرمايد: «اَلَمْ يَعْلَمْ بِاَنَّ اللهَ يَرى‏»[4] آيا او ندانست اينکه خداوند می­بيند و پروردگار حضور دارد و در محضر او گناهان را انجام می­دهد؟ حضرت امام علی(عَلَيهِ­ السَّلام) در مورد شهادت خداوند متعال می­فرمايند: «اِتَّقُوا مَعاصِیَ اللهِ فِی الْخَلَواتِ فَاِنَّ الشّاهِدَ هُوَ الْحاكِم‏»[5] بپرهيزيد از نافرمانی خداوند در خلوت­ها، پس همانا کسی که شاهد است، او حاکم می­باشد. شهادت ذاتی از آنِ پروردگار است و اگر ديگران اِذن شهـادت دارند، مظهر اسم شـاهد پروردگـار می­باشند. خداوند، شاهد و گواه است، ولی برای اينکه به مردم اتمام حجت شود «لِئَلاّ يَكُونَ لِلنّاسِ عَلَى اللهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُل‏»[6]، خدای سبحان علاوه بر خودش، شاهدانی نيز در روز قيامت مقرّر فرموده که عبارتند از:

     1- اولين گروه از شاهدان، حضرات انبیاء عظام(عَلَيهِم­ السَّلام) هستند «وَ جی‏ءَ بِالنَّبِيّينَ وَ الشُّهَداء»[7]. پيامبران معصوم(عَلَيهِم ­السَّلام) برای اعمال خير و شر امّتشان شهادت می­دهند و حضرت پيامبر اسلام(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) به عنوان سيّد مرسلين، برای امّت خود و امّت ساير پيامبران شهادت می­دهند «وَ شـاهِدٍ وَ مَشْهُـودٍ»[8] که شـاهد، حضرت پيـامبر اسلام(صَلَّی ­اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) هستند و مشهود امّت می­باشند. حضرت علی(عَلَيهِ­ السَّلام) در خطبة هفتاد و دو نهج­البلاغه به حضرت پيامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) اشاره فرموده و می­فرمايند: «فَهُوَ اَمينُكَ الْمَاْمُونُ وَ خازِنُ عِلْمِكَ الْمَخْزُونِ وَ شَهيدُكَ يَوْمَ الدِّين‏»[9].

     2- بعد از رسول خدا(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ)، نوبت به شهادت امامان و حضرات اوصياء(عَلَيهِم­ السَّلام) می­رسد. وجود مقدّس امام صادق(عَلَيهِ ­السَّلام) می­فرمايند: در هر قرنی از ايشان، امامی از ما شاهد بر اعمال ايشان است و حضرت محمد(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) شاهد بر ما هستند «وَ فی قَرْنٍ مِنهُمْ اِمامٌ مِنّا شاهِدٌ عَلَيهِم وَ مُحَمَّدٌ شاهِدٌ عَلَينا»[10].

     3- بعد از حضرات انبیاء و اوصيا(عَلَيهِم­ السَّلام)، گروه سوم از شاهدان و گواهان، فرشتگان هستند «وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهيدٌ»[11].

     4- گروه چهارم از شاهدان، از انسان­های غيرمعصوم هستند که به قول استاد جوادی آملی، انسان­هايي که اوحدی مردم هستند، يعنی موحّدترين انسان­ها می­باشند که اعمال برايشان مشهود است و با تهذيب و تزکيه و طهارت نفس به جايی رسيده­ اند که اِذن شهادت در روز قیامت بر ايشان داده می­شود «وَ لِتَشْهَدَ شيعَتُنا عَلَى النّاس‏»[12]، همانطور که در مبارکة بقره می­فرمايد: «وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ اُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهيداً»[13]، و در مبارکة حج می­فرمايد: «وَ تَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النّاس‏»[14].

     5- علاوه بر اين چهار گروه از شاهدان، شهود مختلف ديگری هم وجود دارند که يکی از آنها، خود انسان­ها هستند که به اذن الله بر اعمال شرّشان شهادت می­دهند.

     قابل توجّه است: وقتی مجرمين وارد صحنة محشر می­شوند، اول کتمان می­کنند و به دروغ می­گويند که ما عمل سوئی مرتکب نشده­ايم «ما كُنّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ»[15] و مشرکين سوگند ياد می­کنند که ما مشرک نبوديم «وَ اللهِ رَبِّنا ما كُنّا مُشْرِكين‏»[16]، چراکه دروغ در دنيا برايشان ملکه و خوی ثابت شده بود ولذا در روز قیامت هم، چنان تصوّر می­کنند که عـالم آخرت نيز مانند نظـام دنياست و تصوّر می­کنند که با دروغ و تزوير می­توانند اعمال سوئشان را کتمان کنند «اُنْظُرْ كَيْفَ كَذَبُوا عَلى‏ اَنْفُسِهِم‏»[17] نگاه کن که چگونه عليه خودشان دروغ می­گويند. امّا وقتی برايشان روشن شد که نظام دنيا تغيير کرده، عليه خودشان شهادت می­دهند «فَاعتَرَفُوا بِذَنبِهِمْ»[18]، پس شروع به اعتراف به گناهانشان می­کنند و عليه نفسهایشانشهادت می­دهند «وَ شَهِدُوا عَلى‏ اَنْفُسِهِمْ»[19]، چراکه ديگر همه چيز روشن شده و جای انکار نيست «وَ لا يَكْتُمُونَ اللهَ حَديثاً». وقتی مجرمين شاهدان را ديدند که همه عليه آنها شهادت دادند، خودشان هم شهادت می­دهند.

     6- گروه بعدی که عليه مجرمين شهادت می­دهند، اعضاء و جوارحشان هستند «اَلْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى‏ اَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا اَيْديهِمْ وَ تَشْهَدُ اَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ»[20]، «يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ اَلْسِنَتُهُمْ وَ اَيْديهِمْ وَ اَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ»[21]. در مرحله­ ای مجرمين عليه خودشان شهـادت می­دهند و در مرحلة ديگری، بر دهانهـايشان مهر زده می­شود و اعضاء و جوارحشان عليه ايشان شهادت می­دهند، همانطور که در سورة مبارکة فصلّت می­فرمايد: پوستشان عليه آنها شهادت می­دهد «حَتّى اِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ اَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ»[22]. پوستی که در دنيا بايد محفوظ می­ماند و در معرض ديد و لمس نامحرم قرار نمی­گرفت، همانطور که حضرت امام صادق(عَلَيهِ­ السَّلام) فرمودند: «اِذا صُمْتَ فَلْيَصُمْ سَمْعُكَ وَ بَصَرُكَ وَ شَعْرُكَ وَ جِلْدُك‏...»[23]، وقتی محفوظ نمانده، در روز قيامت همين پوست، عليه صاحبش شهـادت می­دهد. در اين حـال، مجرمين به پوستشان می­گويند: چرا عليه ما شهادت دادی؟ «وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا»[24]، پوست جواب می­دهد: «اَنْطَقَنَا اللهُ الَّذی اَنْطَقَ كُلَّ شَیْ‏ءٍ»[25] آن خداوندی که همه چيز را به نطق درمی ­آورد، ما را به نطق درآورد.

     7- قسم ديگر شهادت، شهادت تکوينی است که در اين مرحله، به سئوال و جواب نياز نيست و وضع و حال مجرمين، بيانگر جرم آنهاست. «وجود مقدّس حضرت پيامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) در ذيل آية شريفة «يَوْمَ يُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَاْتُونَ اَفْواجاً»[26]، افراد گناهکار را به چندين گروه تقسيم می­کنند که به اشکال مختلف در قیامت محشور می­شوند. برخی از مجرمين به صورت حيوانات، برخی به صورت­های معکوس و نامتعارف، برخی به صورت کور و کر و برخی دست و پا بريده در روز قيامت محشور می­شوند»[27]. به عنوان نمونه: «افراد متكبّر در روز قيامت به صورت انسانهايى به كوچكى مورچه محشور مى‏گردند و مردم آنان را پايمال مى‏كنند»[28]، «آن گروهى كه در شكل حيوانات مى‏آيند، كسانى هستند كه در زندگى، كارشان سعايت و سخن­چينى و به هم زدن روابط دوستانه و انگيزش دشمنى و نفرت است و آن كسانى كه به صورت واژگونه وارد صحراى محشر مى‏گردند، رباخوارانند»[29] و «افراد بخيل که حقوق واجبة خود را در دنيا پرداخت نمی­کردند و اهل انفاق و احسان نبودند، در روز قيامت طوقی آتشين بر گردن دارند «سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ»[30]»[31]. خلاصه، صفت درونی و اخلاق باطنی هر کسی در روز قيـامت بروز می­کند و در آن روز صورت­هـا به سيرت­هاست «يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسيماهُم‏»[32].

     8- از شاهدان ديگر، شهادت عمل انسان است. خداوند متعال می­ فرمايد: «وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً»[33]، «يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً»[34]. اعمالی که انسان انجام می­دهد، در ماورای چهرة ظاهری، دارای چهرة ملکوتی است. علامه طباطبايي(رَحمَةُ­ اللهِ­عَلَيهِ) فرمودند: «سر و کار انسان در روز قیامت با باطن اعمال است». چهرة ظاهری اعمال به صورت گناه و ثواب می­باشد و چهرة باطنی آن در روز قيامت گوياست. اعمال انسانها، ارتباطشان را با فاعلشان بيان می­کنند.

     9- گروه ديگر از شاهدان، زمان و مکان می­باشد*. زمان و مکانی که در آن جرم و گناه انجام يافته، شهادت می­دهند «يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ اَخْبـارَها﴿4 بِـاَنَّ رَبَّكَ اَوْحى‏ لَها﴿5»[35]. در آن روز زمين شهادت می­دهد و گناهانی را که در روی آن انجام يافته، به اذن ­الله بازگو می­کند.

     حال وقتی شاهدان مختلف اعم از حضرات انبياء و اوصياء(عَلَيهِم­ السَّلام)، اعضاء و جوارح و زمين و زمان و ... عليه مجرم شهادت دادند، خلع سلاح می­شود و متوجّه می­گردد که هيچ راه ديگری وجود ندارد که بتواند اعتراض کند يا دفاعی نمايد. روز قیامت، روز آشکار شدن سريره­هاست «يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِر»[36]. اعمال در آن روز، زنده و گوياست و جای پرده­پوشی وجود ندارد و مجرمين متن عمل را مشـاهده می­کنند، ولذا مجرمين روزی که می­بينند برای هر آنچه گفتند و شنيدند و انجام دادند، راه کتمان و پنهان کردن وجود ندارد، آرزو می­کنند که ای کاش با خاک يکسان می­شدند «يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذينَ كَفَرُوا وَ عَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوّى بِهِمُ الْاَرْض‏». آری، در آن روز کار و عرصه برای مجرم آنقدر سخت و تنگ می­شود که آرزو می­کند ای کاش با زمين يکسان می­گشت و خاک می­شد «يا لَيْتَنی‏ كُنْتُ تُراباً»[37]. عزيزان محترم: اينها واقعيت­هايي است که خداوندِ هفتاد مرتبه مهربان­تر از پدر و مادر، تا مهلت باقی است، برای بندگانش بیان می­فرمايد تا توبه کنند و اعمال سوئشان را جبران نمایند «اِنَّ الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لا حِسابَ وَ غَداً حِسابٌ وَ لا عَمَل‏»[38]. وقتی انسان مجرم خلع سلاح شد و شاهدان، علیه او شهادت دادند، آن موقع در پيشگاه پرمهابت پروردگار قرار می­گيرد و دربارة اعمالش پاسخگو می­باشد.

«حـق همـی گـويـد چـه آوردی مـرا؟          

                                          انـدر ايـن مـهـلت کـه دادم من تـو را

عمـر خود را در چـه پـايـان بـرده ­ای؟      

                                          قـوت و قـوّت در چـه فـانی کـرده ­ای؟

گــوهـر ديــده کـجـا فـرسـوده­ ای؟             

                                          پـنـج حـس را در کـجـا پـالـوده ­ای؟

گوش و چشم و هوش و گوهرهای عرش

                                           خرج کردی، چه خريـدی تـو ز فـرش؟

نعمـتت دادم بـگو شکـرت چـه بـود؟

                                           دادمت سرمـايـه، هيـن بنمـای سود»[39]

     وجود مقدّس حضرت پيامبر اسلام(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) می­فرمايند: «لا تَزُولُ قَدَمُ عَبْدٍ يَوْمَ الْقِيامَةِ حَتّى يُسْاَلَ عَنْ اَرْبَعَةٍ عَنْ عُمُرِهِ فيما اَفْناهُ وَ عَنْ شَبابِهِ فيما اَبْلاهُ وَ عَنْ مالِهِ مِنْ اَيْنَ اكْتَسَبَهُ وَ فيما اَنْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنا اَهْلَ الْبَيْت‏»[40] انسان در روز قيامت پای از پای نمی­نهد، مگر اينکه از چهار مورد از او سئوال می­شود: از عمرش که در چه راهی فانی کرده، از جوانيش که کجا کهنه کرده (سپری کرده) و از مالش که از کجا کسب کرده و در کجا استفاده نموده و از محبّت ما اهل بيت.

     پس خداوند متعال وقايع روز قیامت را در دنیا برای بندگانش مطرح می­فرمايد تا ديگر جای هيچگونه عذری در روز قيامت باقی نماند «وَ لا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُون‏»[41].     

 

1- همانا خداوند بر هر چيزی شاهد و گواه است (مبارکه نساء/33).

2- و کافی است خداوند از لحاظ شاهد بودن (مبارکه نساء/79).

3- کافی است گواهی خداوند ميان من و ميان شما (مبارکه اِسراء/96).

4- مبارکه علق/14

5- نهج البلاغه مرحوم دشتی، حکمت324

6- تا نباشد برای مردمان در برابر خداوند حجّتی بعد از ارسال رسولان (مبارکه نساء/165).

7- و آورده شوند پيامبران و گواهان (مبارکه زمر/69).

8- و شاهد و مشهود (مبارکه بروج/3).

9- پس او پيامبر امين و مورد اعتماد و گنجينه ­دار علم نهان تو و شاهد تو در روز رستاخيز است.

10- شرح الاخبار فی فضائل الائمّة الاطهار(عَلَيهِم ­السَّلام)، ج1، ص420

11- و آيد هر نفسی در حالی که با اوست سوق­ دهنده و شاهدی (مبارکه ق/21).

12- و تا شاهد باشد شيعة ما بر مردم (بيان نورانی امام باقر(عَلَيهِ ­السَّلام)؛ کافی، ج1، ص251).

13- و اينچنين قرار داديم شما را امّتی وسط تا باشيد شاهدان بر مردم و باشد رسول بر شما شاهد (مبارکه بقره/143).

14- و باشيد شما گواهان بر مردمان (مبارکه حج/78).

15- ما نبوديم که عمل سوء انجام دهيم (مبارکه نحل/28).

16- و قسم به خداوند که پروردگار ماست، ما نبوديم مشرکان (مبارکه انعام/23).

17- مبارکه انعام/24

18- مبارکه ملک/11

19- مبارکه انعام/130

20- امروز مهر می­زنيم بر دهانهـايشان و سخن می­گويد با ما دستهـايشان و شهادت می­دهد پاهايشان به آنچه که کسب می­کردند (مبارکه یس/65).

21- روزی که شهادت می­دهند بر ايشان زبانهايشان و دستهايشان و پاهايشان به آنچه که عمل می­کردند (مبارکه نور/24).

22- تا زمانی که آمدند آن را، گواهی دهد بر ايشان گوش ايشان و چشمهای ايشان و پوستهای ايشان به آنچه که انجام می­دادند (مبارکه فصلت/20).

23- زمانی که روزه گرفتی، پس بايد روزه بگيرد گوش تو و چشم تو و موی تو و پوست تو (الکافی، ج4، ص87).

24- و گويند به پوستهايشان، چرا گواهی داديد بر ما(عليه ما) (مبارکه فصلت/21).

25- مبارکه فصلت/21

26- روزی که دميده می­شود در صور، پس بياييد گروه گروه (مبارکه نباء/18).

27- برگرفته از تفسير مجمع ­البيان

28- جهاد النفس وسائل الشّيعه، ترجمه افراسيايی، ص253

29- برگرفته از تفسير مجمع البيان

30- بـه زودی طوق گردنشـان می­شود آنچه بخل کردند بـه آن روز قيـامت (مبـارکه آل­عمران/180).

31- الحياة با ترجمة احمد آرام، ج4، ص237

32- می­شناسی مجرمان را به صورتهايشان (مبارکه الرحمن/41).

33- و يافتند آنچه را عمل کرده بودند، حاضر شده (مبارکه کهف/49).

34- روزی کـه می­يـابد هر کسی آنچـه را کرده از خوبی، حـاضر کرده شده (مبـارکه آل­عمران/30).

*مسئلة شهادت، علاوه بر آية شريفة مذکور، در سوره­ های بقره/143، نساء/159، نحل/89، قصص/75 نيز مطرح شده است.

35- روزی که بيان می­کند اخبار آن را﴿4 به اينکه پروردگارت وحی کرده بر آن﴿5 (مبارکه زلزال/4و5).

36- روزی که آشکار شوند نهان­ها (مبارکه طارق/9).

37- ای کاش بودم خاک (مبارکه نباء/40).

38- همانا امروز، روز عمل است و نه حساب و فردا روز حساب است و نه عمل (بيان نورانی حضرت امام علی(عَلَيهِ­ السَّلام)؛ نهج ­البلاغه مرحوم دشتی، خطبه42).

39- مثنوی

40- بحارالانوار، ج27، ص311

41- و اذن داده نمی­شود به ايشان، پس عذرخواهی کنند (مبارکه مرسلات/36).