آیات شریفۀ سابق در مورد پروندۀ سیاه قوم یهود و قسمت اعظم بیراهه روی های آنها و به انحراف کشیدن مردم بود که موجب شد به کیفر شدید الهی مبتلا شوند.

     همانطور که سابقاً استفاده شده، تورات و انجیل فعلی که در دست یهود و نصاری می باشد، تحریف شده است و اصیل نمی­باشد. امّا در مورد انجیل، بعد از اینکه خداوند متعال حضرت عیسی(عَلَيهِ السَّلام) را بالا بُرد، شاگردان آن حضرت اناجیل چهارگانه را نوشتند که خالی از اشکال نمی باشد. در مورد تورات هم یهود آن را آلوده به شرک نموده و تحریف کردند که خدای سبحان می فرماید: «فَوَيْلٌ لِلَّذينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِاَيْديهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَليلاً فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمّا كَتَبَتْ اَيْديهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمّا يَكْسِبُون‏»[1] پس وای بر کسانی که می­نویسند کتاب را با دستانشان، سپس می­گویند این از نزد خداوند است تا معامله کنند آن را به بهایی اندک، پس وای بر ایشان از آنچه می­نویسد دستانشان و وای بر ایشان از آنچه کسب می­کنند. جنایات فرهنگی و دینی در مرحله­ای قرار گرفت که یهود، از راه تحریف سخنان الهی، امرار معاش می­کردند و برای اینکه عُلمای یهود مقام خودشان را حفظ کنند، کتاب الهی را دستخوش تحریف نمودند و کلمـات پروردگـار را عوض کردند، کـه خدای سبحـان می­فرماید: وای بر آنها. جایی است که ما انسانها بگوییم وای بر او و جایی است که خداوندِ با آن عظمت بفرماید: وای بر کسانی که جنایات فرهنگی را مرتکب شدند.

     حقایقی که در بشارات عهدین برای قوم یهود و نصاری روشن شده بود، به قدری واضح بود که به محض اينکه حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) ارسال شدند و ظهور فرمودند، ایشان را همانند پسرانشان شناختند «يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ اَبْناءَهُم‏»[2]، ولی با وجود یقین، انکار کردند «وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها اَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوّاً»[3]. اگر علمای یهود و نصاری آن روز مردم را در جریان حقایقی که برایشان روشن شده بود، قرار می دادند، همۀ افراد زیر پرچم توحید جمع می­شدند و از آثار پربارِ آن الی­ یوم ­القیامه بهره­ مند می­گشتند. امّا به این سبب که منافع نامشروعشان در معرض خطر قرار می­گرفت، حقایق را کتمان و تحریف کردند و الی یوم القیامه زیر بار مسئولیت عظیمی رفتند.

«چون گذارَد خشت اول بر زمین معمار کج

                                        گر رسانَد بر فلک، باشد همـان دیوار کج»[4]

     مطالب دیگری که در آیات شریفۀ سابق استفاده شد، این بود که تحریم های پروردگار دو نوع است: یکی تحریم­های عمومی که همه از آن نهی شده­ انـد، بمـانند گوشت خوک، خون، قمـار، شراب، حرام­خواری و... و دیگری تحریم­های کیفری که عدّ ه ­ای به دلیل جرم و تبهکاری از آن نهی شده­اند. خدای سبحان در تحریم­های عمومی از هر آنچه که بندگانش را منع فرموده، به دلیل مضراتی است که برای بندگان دارد، وگرنه با اجتناب از حرام­های الهی چیزی به تشکیلات پروردگار افزوده نمی­شود و به ربوبیّت پروردگار آسیبی وارد نمی­شود. نهی ­ها و حرام­های الهی تماماً به دلیل مضرّات ایمانی یا اخلاقی یا روحی و روانی یا مادّی و جسمانی است. در خلاصه­ای از بیانات استاد جوادی آملی در مورد تحریم­های کیفری آمده است: حکم به نجاست ملحدان و مشرکان می­تواند از سِنخ تحریم­های کیفری باشد، هرچند که معاشرت با آنها موجب آسیب­های اخلاقی و اجتماعی می­گردد». و به این سبب خداوند متعال می­فرماید: «يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصارى‏ اَوْلِياءَ بَعْضُهُمْ اَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَاِنَّهُ مِنْهُمْ اِنَّ اللهَ لا يَهْدِی الْقَوْمَ الظّالِمينَ»[5].

 

[1]- مبارکه بقره/79

[2]- مي شناسند او را همانگونه كه فرزندان خود را مي شناسند (مبارکه انعام/۲۰).

[3]- و آن را از روى ظلم و سركشى انكار كردند، درحالى كه در دل به آن يقين داشتند (مبارکه نمل/۱۴).

[4]- صائب تبریزی

[5]- ای کسانی که ایمان آورده اید، یهود و نصاری را به دوستی برنگزینید، آنان خود دوستان یکدیگرند، و هر کس از شما که ایشان را به دوستی گزیند، در زمرۀ آنهاست، همانا خداوند ستمکاران را هدایت نمی­کند (مبارکه مائده/۵۱).