آیۀ شریفۀ «لِئَلاّ يَكُونَ لِلنّاسِ عَلَى اللهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ» مورد اختلاف بعضی مفسّرین اهل تسنّن است. دو گروه از اهل تسنّن به نام­های اشاعره و معتزله معتقد به جبر و اختیار هستند و در ذیل آیۀ شریفه، دو گروه اختلاف کردند. اشاعره یا جبریّون با استناد به قسمت پایانی آیۀ شریفه، گفتند که خداوند هیچ نوع کار قبیحی را انجام نمی­دهد. خداوند عادل است و هر کاری می­تواند انجام دهد و هرگز زیر سوال نمی­رود. اگر امروز تمام مؤمنان را به دوزخ ببرد، عدل است، و اگر تمام گناهکاران را به بهشت ببرد، باز عدل است، که فخر راضی، مفسّر اهل تسنّن از این گروه می باشد. امّا معتزله یا اختیاریّون معتقدند که خداوند متعال نباید کار قبیح انجام دهد. در مقابل، پیروان مکتب امامیّه یا اهل بیت(عَلَيهِم­ السَّلام) در پاسخ به اشاعره چنین مطرح می­کنند که: چون خداوند عادل است، لذا ظلم از او صادر نمی­شود و اگر نیکوکاران را به دوزخ ببرد، ظلم است و با عدل مطلق خداوند مغایرت دارد و اگر گناهکاران را به بهشت ببرد، باز خارج از عدالت الهی و ظلم است و خداوند هرگز ظلم نمی­کند. در پاسخ معتزله نیز چنین مطرح می­کنند که: غیر خداوند و ماسوی الله، همه مخلوق هستند، ولذا مخلوق قدرت مالکیّت و حاکمّیت بر خالقش ندارد که او را به کاری مجبور کند و کاری را بر خداوند ضروری بداند. مخلوق نیازمند است و چیزی که مخلوق باشد، بر خداوند حاکم نیست. خداوند چون حکیم است، کار بدون حکمت از او صادر نمی­شود. خداوند چون حقّ است، کار باطل از او سر نمی­زند، ولذا منطق اماميّه و شیعیان و پیروان مکتب اهل بیت(عَلَيهِم­ السَّلام) این است که: «لا جَبْرَ وَ لا تَفْويضَ بَلْ اَمْرٌ بَيْنَ اَمْرَيْن‏»[1]. یعنی انسان در امور تکوینی کاملاً مجبور است و اختیاری ندارد و در امور تشریعی کاملاً مختار است و جبری وجود ندارد. انسان در برابر کرده ­های خود مسئول است و امکان ندارد آنچه را که خدای سبحان برای انسان به صورت تکوینی مقرّر فرموده، تغییر یابد، به عنوان نمونه: انسان مجبور است که سفیدپوست و یا سیاه پوست شود. انسان مجبور است که تنفّس کند، دستگاه گوارش او کار کند، مذکّر یا مونّث باشد، و در برابر اینها مسئولیّتی هم ندارد. امّا در مورد امور تشریعی مجبور نیست و مختار است؛ به عنوان نمونه: مجبور نیست که گناه کند و بیراهه رود و راه تبهکاری بپیماید و چون مجبور نیست، لذا در برابر گناه و تبهکاری مواخذه می­شود.

     خداوند متعال در پایان آیۀ شریفه می­فرماید: «كانَ اللهُ عَزيزاً حَكيماً» خداوند عزیز است و صاحب قدرت و غلبه می­باشد و تمام افعالش از روی حکمت است و کار بدون حکمت از او صادر نمی­گردد و هیچ کس نمی­تواند با دلیل بر او غالب شود و حجّت خداوند بالغه می باشد «فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ»[2]، و اگر انسان بیراهه رود، در اثر سوء اختیار خودش است و عذری ندارد.

 

[1]- نه اجبار و نه اختيار، بلکه امری مابين اين دو (بيان نورانی امام صادق(عَلَيهِ السَّلام)؛ بحارالانوار، 75، ص354).

[2]- پس برای خداوند است حجّت بالغه (دلیل تام) (مبارکه انعام/۱۴۹).