در آیۀ شریفۀ مورد بحث، باز سخن از فضل است. فضل، نعمت فزون بر استحقاق میباشد و عدل، نعمت معادل استحقاق است «فَسَيُدْخِلُهُمْ فی رَحْمَةٍ مِنْهُ وَ فَضْلٍ». صاحبان ایمان و عمل صالح، اجرهایشان را بی کم و کاست دریافت میکنند و علاوه بر دریافت اجرِ معادل عمل، پاداشهایی هم فزون بر استحقاق دریافت میدارند که همان فضل است، چراکه میزبان، حق سبحان و خدای کریم است. وقتی خداوند متعال از بندهاش کمال رضایت را داشت، علاوه بر اجر وِفاق و موافق با عمل، فضلش هم شامل حال چنین بنده ای میگردد و نعمتهایی را دریافت میکند که نه گوشی شنیده و نه چشمی دیده است؛ به عنوان نمونه: نمازگزاران حقیقی که در کنار ایمانشان، احساس مسئولیّت کرده و پروردگارشان را اجابت نمودند، علاوه بر نعمتهای دیگر، در اوقات نماز، تحفه های خاصی را از سوی خدای سبحان دریافت میدارند. آری، نماز اين چنين جایگاه رفیعه ای دارد. دین با ستونش استوار است و ستون دین، نماز است «اَلصَّلاةُ عَمُودُ دِينِكُمْ»[1]. نگهدارندۀ خیمه دین، ستون آن میباشد که نماز است.
«هر بنـای بی ستـونی، عـاقبت ويران شود
گردد ايمـان بی ستون، برپـا نباشد گر نمـاز
بی نمـازان را بـه قرب حق تعـالی راه نيست
چون که در معراج هر مؤمن بُوَد شَهپَر، نماز»[2]
پس اهل تمسّک و اعتصام به خداوند و دین او، یک رحمت خاص و فضل ناب و زلال دریافت میدارند و بعد از آن، خدای سبحان به سوی خودش رهبری کرده و ایشـان را در صراط مستقیم استوار میسازد. خداوند که واحد است، راهش هم یکی است و نام آن صراط است، ولذا صراط در قرآن کریم جمع بسته نشده است «وَ اَنَّ هذا صِراطی مُسْتَقيماً»[3]. راههای غیر راه خداوند فراوان است، امّا صراط تنها یکی است. خداوند متعال توفیق خاص و هدایت به صراط مستقیم را بـه مؤمنـان حقیقی عنـایت میفرماید، ولی مقدّمـات آن را خودِ انسان فراهم میکند. استاد حسن زاده آملی میفرمایند: «نعمت های باطنی بسیار خوش نشین هستند و با مقامات ظاهری دریافت نمیشوند و قابلیّت و لیاقت و شایستگی طلب میکنند». حضرت امام زمان(عجِّل اللهُ تعالی فَرَجَهُ الشَّريف) می فرمايند: «فَاعْلَمْ اَنَّهُ لَيْسَ بَيْنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بَيْنَ اَحَدٍ قَرابَة»[4] بدان كه بين هيچ كس با خداوند خويشاوندى نيست. خداوند متعال در ازای قابلیّت و شایستگی بندگان، توفیق خاص شامل حالشان میکند و ايشان را وارد صراط مستقیم میفرماید. وقتی خداوند بندگی کسی را امضاء کرد، در مسیر حق حرکت می کند و دین و ایمان و عمل صالح برای او سهل و یسير میشود. علّت اینکه عدّۀ زیادی به راه حق آمدند، ولی عدّۀ کمی ماندند، این است که استقامت و ثبات قدم نداشتند، ولذا از فضل و احسان خاص الهی محروم شدند. تمام ارزش انسان در داشتن استقامت و ثبات قدم در دین است «اِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَة...»[5]. آنها که در رفاه و سختی و ملایمات و ناملایمات و در سرّاء و ضرّاء، ملازم این درگاه بودند، خداوند متعال توفیقات خاص عنایت میفرماید و توفیق عمل صالح میدهد و دین و ایمـان برای او سهل و یسیر میشود و عمل صـالح برای او هموار میگردد و او را در نیـل بـه صـراط مستقیم یـاری میفرماید. توفیق فضل و رحمت، عنایت ربّانیه است، لکن مقدّمات آن، از جانب خود بنده فراهم میشود.
مطلب بسیار قابل توجه این است که: خداوند متعال نمیفرماید که این نعمتها و رحمتها و فضلها در روز قیامت شامل حال انسان میگردد، بلکه به دلیل قابلیّتِ برخاسته از ایمان و عمل صالح، در دنیا هم داده میشود. به این صورت که پیمودن مسیر حق و راه الهی آسان میشود که همان فضل خداوند در دنیاست.
خداوند متعال، عرفان واقعی را در دو جمله خلاصه فرموده است که عبارتند از: ایمان و عمل صالح که صاحبش را به بار مینشاند. فلاح با ایمان عجین شده است «قَدْ اَفْلَحَ الْمُؤْمِنُون»[6]، و مؤمن در دنیا و عقبی در آغوش فضل و رحمت الهی قرار دارد و سعادتمند است.
خداوند متعال در ادامۀ آیۀ شریفۀ مورد بحث میفرماید: «وَ يَهْديهِمْ اِلَيْهِ صِراطاً مُسْتَقيماً». روزانه چندین بار در نمازهای یومیه، هم ما درخواست میکنیم که «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ»[7] و هم حضرت پيامبر اسلام(صَلَّیاللهُعَلَيهِوَآلِهِ) و آل طاهرينشان اين درخواست را دارند. حال مگر آنان در صراط مستقيم استوار نشده اند؟ پاسخ اين است که استقرار در صراط مستقيم، مراتب دارد. همچنين «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ» به معنای تثبيت در صراط مستقيم است که حتّی حضرات اهل بيت(عَلَيهِم السَّلام) نيز بی نياز از هدايت الهی نيستند. خوشا به حال کسانی که از این همه رحمت و فضل الهی استقبال میکنند و مسیر خودشان را که حق سبحان گشوده است، به دست خود به سراشیبی شقاوت نمیبرند.
[1]- نماز، ستونِ دين شماست (بيان نورانی حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ)؛ الکافی، ج2، ص19).
[2]- حبيب الله چايچيان (حسان)
[3]- و اينکه اين است راه من که مستقيم است (مبارکه انعام/۱۵۳).
[4]- بحارالانوار، ج50، ص227
[5]- در حقيقت کسانی که گفتند پروردگار ما خداوند است، سپس استقامت کردند، نازل می شود برايشان ملائکه...(مبارکه فصلت/۳۰).
[6]- به تحقيق رستگار شدند مؤمنان (مبارکه مؤمنون/۱).
[7]- هدايت کن ما را به راه راست (مبارکه حمد/۶).