بعد از اینکه خداوند متعال، اهل کتاب و تبهکاری ها و عقاید چرک آلود آنها، بخصوص یهود را متذکّر شد، در آیۀ شریفۀ مورد بحث، عموم مردم را با خطاب کلی و همگانی «يا اَيُّهَا النّاس» مورد خطاب قرار می دهد و به معارف وحیانی فرامی خواند و میفرماید: قرآن نوری روشن است که به سوی شما آمده است. قرآن، جهانی و جاودانی است و برای انسان های محدود و خاص و زمان خاص نازل نشده است و همچنان فرازمانی و فرامکانی می باشد. «شخصى از امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) پرسيد: چيست كه قرآن در مواقع نشر و درس جز تازگى و شادابى نمىافزايد؟ فرمودند: زيرا كه خداوند آن را براى زمان خاصّى نازل نفرمود، و همينطور براى مردم معيّنى نفرستاد، و آن در هر زمانى جديد و تازه است، و براى هر قومى تا قيامت نوآورى و خرّمى و شادابى دارد»[1]. از اینرو خطاب پروردگار در مورد تبعیّت از قرآن، جهانی و جاودانی است.
همانطور که قرآن کریم، برای همۀ مردم و همۀ زمان ها نازل شده، به همین ترتیب رسالت حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ) نیز جهانی و جاودانی و همگانی است «تَبارَكَ الَّذی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمينَ نَذيراً»[2]. آن بزرگوار برای تمام عالمیان، ترساننده هستند.
خداوند متعال در آیۀ شریفۀ مورد بحث می فرماید: «يا اَيُّهَا النّاسُ قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ» ای مردم به تحقیق حجتی از ناحیۀ پروردگارتان آمد و در ادامه می فرماید: «وَ اَنْزَلْنا اِلَيْكُمْ نُوراً مُبيناً» و نازل کردیم بر شما نوری آشکار؛ در هر دو جمله، منظور قرآن است، یعنی محور در آیۀ شریفه مورد بحث، قرآن کریم می باشد. عدّ ه ای از مفسّران عظام فرمودند: منظور از برهان، رسالت حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ) است. اما به نظر علّامه طباطبایی(رَحمَةُ اللهِ عَلَیه) و استاد جوادی آملی هر دو جملۀ آيۀ شريفه در مورد قرآن کریم است. محور و مدار این آیۀ شریفه قرآن است و لازمۀ قرآن، رسالت وجود مقدّس حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ) می باشد، زیرا قرآن و رسول دو حقیقت جدایی ناپذیرند. قرآن به تنهایی ارسال نشده، بلکه همراه با رسول اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ) نازل شده است. امّا اینکه در آیۀ شریفۀ مورد بحث می فرماید: «قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ اَنْزَلْنا اِلَيْكُمْ نُوراً مُبيناً»، به این سبب است که قرآن، کاملاً شفاف و بدون ابهام می باشد و به دلیل شفاف بودن و تلألؤ زاید الوصف این کتاب نورانی است که مانند آفتاب می تابد. بـه همین ترتیب لازمۀ رسالت حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ) نیز قرآن کریم است. در مورد رسالت حضرت پیامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ) نیز می فرماید: «يا اَيُّهَا النّاسُ قَدْ جاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّكُمْ»[3].
برهان بر وزن رُجحان و غُفران به معنای دلیل، حجّت و سخن بدون ابهام و تیرگی است، همانطور که خداوند متعال از مشرکان که غیر خداوند را که دارای سِمَت ربوبیّت میدانند، برهان میطلبد «اَمَّنْ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعيدُهُ وَ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْاَرْضِ اَ اِلهٌ مَعَ اللهِ قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ اِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ»[4]. و در سوره مبارکۀ مؤمنون آمده است: «وَ مَنْ يَدْعُ مَعَ اللهِ اِلهاً آخَرَ لا بُرْهانَ لَهُ بِهِ فَاِنَّما حِسابُهُ عِنْدَ رَبِّه»[5].
قرآن کریم نور است، چون کلام نور مطلق می باشد «اَللهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ»[6]. قرآن، هم نور است و هم منوِّر، همانطور که حکما فرمودند: «اَلظّاهِرُ فی نَفْسِهِ وَ الْمُظْهِرُ لِغَيْرِه»[7]، چراکه معنای نور این است که هم ذاتاً روشن است و هم روشنگر می باشد. پروردگار متعـال، هم نورانی است و هم نورانیّت بخش، ولذا کلامش هم نور است. رسولی هم که خدای سبحان ارسال فرموده، نور است، ولذا جانشین رسالت هم که مقام شامخ امامت می باشد، نور است، همانطور که به ما آموختند که حضرت امام زمان(عجِّل اللهُ تعالی فَرَجَهُ الشَّريف) را این چنین زیارت کنیم: «اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللهِ الَّذی يَهْتَدی بِهِ الْمُهْتَدُونَ»[8].
استاد جوادی آملی میفرمایند: «رسول و وحی هر دو از یک حقیقت خبر می دهند، امّا خـدای سبحـان نخست نور رسول اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ) را آفرید، سپس برای هدایت انسان ها به همراه او پیام هایی فرستاد «اَوَّلُ ما خَلَقَ اللهُ نُوری»[9]. حدیث شریفۀ ثقلین نیز مؤیّد خوبی بر برتری رسول اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ) نسبت به پیام های وحیانی است، زیرا او اصل است و کنار حوض کوثر می نشیند، آنگاه قرآن و عترت(عَلَيهِم السَّلام) به حضور ایشان شرفیاب می شوند»[10].
در مورد معنای باطنی آیۀ شریفۀ «قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ اَنْزَلْنا اِلَيْكُمْ نُوراً مُبيناً»، از حضرت امام جعفر صادق(عَلَيهِ السَّلام) آمده است که برهان، حضرت پیامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ) و نور، حضرت علی(عَلَيهِ السَّلام) است «اَلْبُرْهانُ مُحَمَّدٌ(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ) وَ النُّورُ عَلِیٌّ(عَلَيهِ السَّلام)»[11]. و در بیان نورانی دیگری از آن بزرگوار آمده است: «نور، ولايت علی(عَلَيهِ السَّلام) است»[12]. عالی ترین مصداق آیۀ شریفه، حقیقتاً حضرت پیامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ) و آل طاهرین آن بزرگوار است. استاد جوادی آملی در ذیل آیۀ شریفۀ مورد بحث فرمودند: «تطبیق نور بر انسان کاملِ معصوم، مطلبی معقول، منقول و مقبول است»؛ یعنی تمام انسان های کامل را در بر می گیرد، نـه فقط حضرت پیـامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ) و حضرت علی(عَلَيهِ السَّلام) را. آیۀ شریفه دارای توضیحات دیگری است که ان شاء الله تعالی در جلسات آینده استفاده خواهد شد.
[1]- اِنَّ رَجُلًا سَاَلَ اَبا عَبْدِ اللَّهِ(عَلَيهِ السَّلام) ما بالُ الْقُرْآنِ لا يَزْدادُ عِنْدَ النَّشْرِ وَ الدِّراسَةِ اِلّا غَضاضَةً فَقالَ لِاَنَّ اللَّهَ لَمْ يُنْزِلْهُ لِزَمانٍ دُونَ زَمانٍ وَ لا لِناسٍ دُونَ ناسٍ فَهُوَ فی كُلِّ زَمانٍ جَديدٌ وَ عِنْدَ كُلِّ قَوْمٍ غَضٌّ اِلى يَوْمِ الْقِيامَة (عيون اخبار الرضا(عَلَيهِ السَّلام)، ج2، ص87).
[2]- مبارک است خدایی که نازل نمود فرقان را بر بندهاش تا باشد برای عالمیان ترساننده (مبارکه فرقان/۱).
[3]- ای مردمان به تحقیق آورد شما را رسول الله حق و حقیقت از جانب پروردگارتان (مبارکه نساء/۱۷۰).
[4]- آیا کیست که ابداع میکند خلق را، سپس برمیگرداند آن را، و کيست آنکه روزی میدهد شما را از آسمان و زمین، آیا الهی همراه خداست؟ بگو بیاورید برهانتان را، اگر هستید راستگویان (مبارکه نمل/۶۴).
[5]- و کسی که با خداوند معبود دیگری بپرستد، هیچ دلیلی بر حقانیت آن ندارد، پس این است و جز این نیست که حسابش نزد خداوند است (مبارکه مؤمنون/۱۱۷).
[6]- خداوند نور آسمانها و زمین است (مبارکه نور/۳۵).
[7]- ذاتاً و به خودی خود ظاهر، و ظاهر کننده برای غير است.
[8]- سلام بر تو ای نور خداوند، آن کسی که هدایت میشوند با آن هدایت یافتگان (مفاتیح الجنان، زیارت حضرت امام زمان(عجِّل اللهُ تعالی فَرَجَهُ الشَّريف) در روز جمعه).
[9]- اوّلين چيزی که خداوند خلق فرمود، نور من است(بيان نورانی حضرت پيامبراکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ)؛ بحارالانوار، ج1، ص97).
[10]- تفسیر تسنیم، ج۲۱، ص۴۵۵
[11]- بحارالانوار، ج9، ص197
[12]- النور ولاية علی(عَلَيهِ السَّلام) (مجمع البیان، ج4-3، ص227؛ تفسير تسنيم، ج21، ص456).