خداوند متعال در آیۀ شریفۀ مورد بحث یک اصل کلی را بیـان می فرماید و آن اینکه: «اُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ». در جلسات سابق استفاده شد که خداوندِ پاک و طیّب، طیّب آفرین است. خداوند متعال، انسان را خلق فرموده تا در اثر طهارت و پاک بودنش، به پاک مطلق برسد. خدای سبحـان انسان را نیافریده، مگر برای اینکه خلیفة الله گردد و معنای خلیفة الله بودنِ انسان این است که مُلَبَّس و مجهّز به صفات پروردگار گردد و جانشین اوصاف الهی شود. به عنوان نمونه: خداوند متعال، رئوف و رحیم و مهربان است، ولذا کسی که نسبت به بندگان خداوند رئوف و مهربان باشد، به میزان تلبّس به این صفت، مظهر صفت رأفت الهی گشته و خلیفه است. خداوند عفوّ و صاحب عفو و گذشت است و کسی که نسبت به بندگان خداوند صاحب عفو و گذشت باشد، به میزان شباهت در آن صفت، مظهر صفت عفوّ پروردگار می باشد. خداوند متعال صبور و بردبار است و بنده ای که صبور و بردبار باشد، به میزان صبرش به صفت صبر الهی ملبّس شده است. خداوند متعال صاحب احسان است، ولذا کسی که اهل انفاق و احسان می باشد، به همان میزان مظهر صفت مُنفِق پروردگار است. خدای سبحان به عهد و پیمان خودش وفادار است «وَ مَنْ اَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ الله»[1]، ولذا کسی که به عهد و پیمان و امانت خویش وفادار باشد و به این صفت ملبّس شود، به میزان شباهتش در این بخش مظهر خداوند می باشد. یکی دیگر از اوصاف الهی، طاهر است و هر چقدر که انسان به صفت طهارت ملبّس شود، به همان نسبت به خدای طاهر نزدیک شده است و در این بخش به میزان طهارتش مظهر صفت طاهر الهی می گردد. خداوندِ طاهر، بندگانش را نیافریده، مگر برای اینکه به او برسند. حضرات انبیاء عظام(عَلَيهمالسَّلام) خلیفۀ تـامّ خداوند هستند و مظهر اتمّ و اکمل اوصـاف پروردگـار می باشند و هدف از رسالت و نبوّتشان این است که بندگان خداوند را پاک سازند و دستِ بندۀ پاک شده را بگیرند و به خدای پاک و طاهر برسانند. هدف از نزول قرآن، پاکسازی انسانهاست «يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً»[2]. به همین ترتیب هدف از وضع تکالیف و عبادات نیز، پاکسازی انسانها میباشد. حضرت فاطمۀ زهرا(سَلامُ اللهِ عَلَيها) فرمودند: «خداوند ایمان را قرار داد تا شما را از شرک پاک سازد، نماز را قرار داد تا شما را از کبر پاک نماید. زکات را برای پاکیزگی جان و روح و روان شما از بخل و برکت رزق شما قرار داد»[3]. همانطور که میفرماید: «خُذْ مِنْ اَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها»[4]. پس معلوم می شود که خدای سبحان به هر آنچه که بندگانش را به انجام آن مکلّف فرموده است، برای رسانیدن او به پاکی و طهارت بخشی اوست. انسان در نماز چند مرتبه کلمۀ «سبحان» را بر زبان جاری می سازد و بطور کلّی در رکوع، سجود و تسبیحات اربعه و در حقیقت کلیۀ نماز، دعوت انسان به پاکی و طهارت است. وقتی انسان در رکعت سوم و چهارم نماز، در تسبیحـات اربعه، «سبحـان» را تکرار می کنـد، درمی یابد که خداوند در تمام نماز، نشانی و آدرس خود را داده است تا از راه میان بُر به او برسد. «سُبْحانَ اللهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ وَ اللهُ اَكْبَر»[5] یعنی اگر می خواهی به خداوند تقرّب بجویی که هدف نهایی از آفرینش تو است، باید پاک شوی و به صفت سبحان ملبّس شوی. «وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ» یعنی اگر می خواهی به خداوند برسی، باید شبیه خداوند زیبا و محمود گردی. «لا اِلهَ اِلَّا اللهُ» یعنی باید عبد شوی و یگانه را یگانه و یکتا را یکتا باشی و به عبارت دیگر، فقط بندۀ خداوند گردی و حبّ مال و جاه و پول و مقام و... را از قلب خارج کنی و برای خداوند یگانه، تو هم یگانه باشی. «وَ اللهُ اَكْبَر» خداوند در ذات انسان اکبر بودن را به ودیعه نهاده تا با به فعلیّت رسانیدن آنها به خداوند اکبر برسد و این امر جز از طریق ترک معاصی و عمل به اوامر الهی ممکن نمی باشد.
[1]- و کیست وفا کنندهتر به عهدش از خداوند (مبارکه توبه/۱۱۱).
[2]- پاک گرداند شما را پاک کردنی (مبارکه احزاب/۳۳).
[3]- فَجَعَلَ اللَّهُ الْايمانَ تَطْهيراً لَكُمْ مِنَ الشِّرْكِ وَ الصَّلاةَ تَنْزيهاً لَكُمْ عَنِ الْكِبْرِ وَ الزَّكاةَ تَزْكِيَةً لِلنَّفْسِ وَ نَمَاءً فِی الرِّزْق (الاحتجاج ، ج۱، ص۹۹؛ کشف الغمه، ج۲، ص۴۳).
[4]- بگیر از اموالشان صدقه تا پاک سازی ايشان را و تزکيه نمايی ايشان را به وسيلۀ آن (صدقه) (مبارکه توبه/۱۰۳).
[5]- پاک و منزّه است خداوند، و ستایش مختصّ خداست، و معبودی جز خدا نیست، و خداوند بزرگتر است (ذکر تسبیحات اربعه در نماز).