در قرآن مجید «تکفیر» در چند مورد ذکر شده است، بدین صورت که اگر اعمال خیر را انجام دهید، ما گناهان کوچک شما را می­پوشانیم. تکفیر، غیر از عفو و بخشش است و بعد از عفو هم پرده­پوشی و تکفير لازم است. ممکن است که خداوند گناهان انسان را بپوشاند، ولی او را عفو نکند و آبروی او را حفظ کند. اما گاهی خداوند متعال نه انسان را می­بخشد و نه گناهانش را می­پوشاند که در اين صورت انسانِ گناه­کار، بی­ حيثيّت و رسوای دو جهان می­شود، همانطورکه خدای سبحان در مورد برخی گناهان می­فرماید: «لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظيم‏»[1].

     «نُکَفِّرْ» در آیة شریفة مورد بحث، به قرینة «نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلاً کَریماً» به معنای عفو و محو گناهان است، نه صِرف پوشانیدن گناه.

     یکی از علل تکفیر گناهان از طرف خداوند، رازپوشی انسان است. وقتی انسان عیب­های دیگران را پوشانید، خداوند هم عیب­ پوش او خواهد بود. کسانیکه رازپوش و رازدار مؤمنین نیستند، صرف نظر از اینکه گویا خون آنان را ریخته ­اند، این عمل آنها باعث می­شود که خدای سبحان رازپوش و پرده ­پوش آنان نباشد و چنین کسانی باید بترسند از اینکه خداوند آبروی آنها را ببرد. خداوند، ستّار­العیوب است و دوست دارد که انسان مزّین به این صفت باشد. خداوند متعال، اَظهَرَ­الجَمیل و سَتَرَ­القَبیح است، زیبایی­ها را ظاهر می­کند و بدی­ها را می­پوشاند و دوست دارد کـه بندگانش هم چنین باشند. امکان ندارد کـه کسی ستّـار­العیوب نبـاشد و راهی بـه خدای ستّار العیوب داشته بـاشد. امکان ندارد کسی اَظهَرَ­الجَمیل و سَتَرَ ­القَبیح نباشد، ولی به سوی خدای اَظهَرَ ­الجَمیل و سَتَرَ ­القَبیح راه یابد.

     از بهشت تعبیرهای زیادی شده است که چند مورد از آنها عبارتند از:

     1- خداوند متعال می­فرماید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتابِ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَكَفَّرْنا عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَأَدْخَلْناهُمْ جَنَّاتِ النَّعيمِ»[2] کسانیکه اهل تقوا شدند، گناهان بزرگ ایشان را می­پوشانیم و به مَدخلی که مورد رضایت ایشان است، داخل می­کنیم. معلوم است کـه مَدخل بـه جای باکرامت گفته می­شود. یک دخولی است که خروجی ندارد. وقتی خدای سبحان در مبارکه اِسراء به ما یاد داد که طلب کنیم: «رَبِّ اَدْخِلْنی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ اَخْرِجْنی مُخْرَجَ صِدْقٍ»[3]، مفسران عظام فرمودند: معلوم است که مربوط به بهشت برین نیست، چراکه برای بهشت خروجی نیست. زیباترین دعا که به هنگام تحویل سال می­خوانیم این است که: «رَبِّ اَدْخِلْنی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ اَخْرِجْنی مُخْرَجَ صِدْقٍ» خدایا دخول و خروجم را صادقانه قرار بده و خداوند متعال غیر از این را قصد نفرموده است، مگر اینکه خود انسان با سوء ­اختیارش آن را تغییر دهد «إِنَّ اللّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»[4] خداوند متعال نعمتی را که عطا فرموده، تغییر نمی­دهد، مگر اینکه خود انسان­ها راهشان را تغییر دهند و برگردانند.

     2- خداوند متعال در سورة مبارکه کهف در اوصاف بهشت می­فرماید: «خالِدينَ فيها لٰا يَبْغُونَ عَنْها حِوَلا»[5] همیشگی هستند در آن بهشت، تغییر و تحولی را طلب نمی­کنند. بهشتیان به گونه­ ای در بهشت متنعّم هستند و از پذیرایی میزبان کریم بهره ­مند می­باشند که هیچ تحوّلی را نمی­خواهند.

     خدای سبحان، علاوه بر آنکه هر آنچه را که بهشتیان دوست دارند، فراهم می­کند، حتی آنچه را که در ذهنشان خطور نکرده، به ایشان عطا می­فرماید «وَ فيها ما تَشْتَهيهِ الْاََنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْاَعْيُن‏»[6]، «لَهُمْ ما يَشاؤُنََ فیها وَ لَدَیْنا مَزیدٌ»[7]، «فَلٰا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما اُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ اَعْيُنٍ‏»[8] آنچه که در بهشت مفهوم و معنایی ندارد، یکنواختی است. بهشتیان هر آن، در سعادت جدید و برکت بالاتر می­باشند. به فرمودة مفسران عظام اگر بهشت را بخواهیم در یک کلمه معنا کنیم، تجلّیِ رحمتِ نود و نه­ گانة پروردگار است. خداوند متعال که در این جهان رحمتش وسعت دارد «وَ رَحْمَتي‏ وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‏ءٍ»[9] یک صدم رحمت الهی است و نود و نه قسمت آن در جهان دیگر برای اهل بهشت است و به این سبب وقتی روزی حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) متوجه شدند که مردم دور یک نفر جمع شده­ اند و سؤال کردند که چه خبر است؟ و آنان گفتند: یا رسول الله دیوانه­ ای است؛ فرمودند: او مریض است، دیوانه کسی است که زندگی دنیا را بر سعادت آخرت ترجیح دهد «اِنَّمَا الْمَجنُونُ مَنْ آثَرَ الدُّنْيا عَلَى الْآخِرَة»[10]. وقتی کسی خانة سر راهی را به خاطر خواسته­های نفس بر سعادت جاویدان ترجیح دهد، به حسرت و ندامت شدیدی در روز قیامت گرفتار می­شود و به اين سبب یکی از نام­های روز قیـامت «يَوْمَ الْحَسْرَة»[11] و «يَوْمُ التَّغابُنِ»[12] می­باشد.آری وقتی انسان می­بیند که همان استعداد­ها و ودایعی را که بهشتیان داشتند، او هم دارا بوده، ولی آن­ها را مدفون نموده و پل­ه ای پشت سرش را خراب کرده است، دچار حسرت شدید می­گردد. خداوند متعال وعده می­فرماید که کسانیکه گناهان بزرگ را کنار گذاشتند، ما هم گناهان کوچکشان را می­پوشانیم و در جای کریمانه داخل می­کنیم و به این ترتیب تجلّی صفت کریم پروردگار برای انسان روشن می­شود.

     کریم به چیزی گفته می­شود که در ذاتش برتری است. خداوند برای انسان زندگی کریمانه­ای مقرّر فرموده است، به این صورت که در دنیا زندگی کریمانه­ای داشته باشد، با مرگ کریمانه از دنیا رود، برزخ کریمانه و حشر کریمانه داشته باشد، ولی انسان با سوء اختیار، مسیر زندگی خود را از کرامت به لئامت تغییر می­دهد. به فرمودة استاد جوادی آملی، خداوند کریم است و در قرآن درس کرامت می­دهد؛ یعنی انسان با عمل به این قوانین کریمانه، کریم می­شود و کسیکه خود را از این زندگی کریمانه دور کند و مسیر خود را از سعادت به شقاوت تغیر دهد، به خویشتن ظلم نموده است و به این سبب این همه در قرآن کریم سخن از ظالم بودن انسان است. امام صادق(عَلَيهِ­ السَّلام) می­فرمایند: «حق تعالی هیچ کس را نیافرید، مگر اینکه برای او منزلی در بهشت و جهنم قرار داد. پس چون اهل بهشت در بهشت و اهل دوزخ در دوزخ ساکن شوند، منادی، اهل بهشت را صدا می­زند که به سوی جهنم نظر کنید، پس به سوی جهنم نظر می­کنند و منزل­های خود را در جهنّم می­بینند. خداوند می­فرماید: این منزلی است که اگر معصیت الهی را می­کردید، داخل این منازل می­ شدید، پس ایشان را آنچنان فرح و شادی روی می­دهد که اگر مرگ در بهشت باشد، از شادیِ آنکه از چنین عذابی نجات یافته­ اند، بمیرند. پس منادی، اهل جهنم را ندا کند که به جانب بالا نظر کنید، چون نظر کنند و منازل خود را در بهشت و نعمت­هایی را که در آنجا مقرّر شده، ببینند، به ایشان بگویند که اگر اطاعت الهی را می­کردید، این منازل، از آنِ شما و در اختیار شما بود، پس ایشان را آنچنان اندوه فرا می­گیرد که اگر مرگ در دوزخ بود، از شدت اندوه می­مردند. پس منازل اهل جهنّم را در بهشت به نیکوکاران و منازل اهل بهشت را در جهنم به بدکاران دهند، این است تفسیر آیة شریفه­ای که حق تعالی در شأن آن می­فرماید: ایشانند وارثانی که بهشت را به ارث برند و در آن، مُخلّد و جاویدان خواهند بود»[13].

 

1- برای ایشان خواری در دنیاست و برایشان در آخرت عذاب عظیم است (مبارکه بقره/114).

2- و اگر همانا اهل کتاب ایمان آورند و تقوا پیشه کنند، البته می­پوشانیم از ایشان گناهانشان را و البته داخل می­کنیم ایشان را در بهشت­های پر نعمت (مبارکة مائده/65).

3- پروردگار من داخل کن مرا داخل کردنی صادقانه و خارج کن مرا، خارج کردنی با صدق و راستی (مبارکة اِسراء/80).

4- همانا خداوند تغییر نمی­دهد (سرنوشت) قومی را تا اینکه تغییر دهند خودشان (مبارکه رعد/11).

5- همیشگی هستند در آن، جست­و جو نمی­کنند در آن تغییر و انتقالی (مبارکه کهف/108).

6- و در آن است آنچه می­خواهد آن را نفس­ها و لذت می­برد چشم­ها (مبارکه زخرف/71).

7- برای ایشان است آنچه خواهند در آن و نزد ماست زیادتی (مبارکه ق/35).

8- پس نمی­داند نفسی آنچه پنهان کرده شده برایشان از روشنی چشم­ها (مبارکه سجده/17).

9- و رحمت من وسعت دارد بر هر چیزی (مبارکه اعراف/156).

10- بحارالانوار، ج1، ص131

11- روز حسرت (مبارکه مريم/39).

12- روز پشیمانی (مبارکه تغابن/9).

13- کتاب «منازل الاخرة»، نوشتة شیخ عباس قمی