همانطور که پیامهای قرآن کریم جاودانی است، پیامهای حضرات معصومین(عَلَيهِم السَّلام) نیز که قرآن ناطق میباشند، جهانی و جاودانی است و لذا جلسه را تیمّناً و تبرّکاً با یک بیان نورانی از حضرت امام حسن عسکری(عَلَيهِ السَّلام) آغاز میکنيم.
وجود مقدّس حضرت امام حسن عسکری(عَلَيهِ السَّلام) میفرمایند: «مِنَ الذُّنُوبِ الَّتی لا تُغْفَرُ لَیْتَنی لا اُؤْخَذُ اِلّا بِهذا»[1] از گنـاهانی کـه آمرزیده نمیشود، این است که صاحب گناه بگوید ای کاش مؤاخذه نگردم مگر به همین گناه (ای کاش گناه من همین بود). در همین مضمون بیانات نورانی از حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيْهِ والِه)، حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام)، حضرت امام محمدباقر(عَلَيهِ السَّلام) و امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) مذکور است. وجود مقّدس حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيْهِ والِه) در یک بیابانی که درخت و چوب، کم پیدا میشد، به اصحاب خود فرمودند: هرکسی هر مقدار میتواند چوب جمع کند. اصحاب گشتند و هرکدام مقداری از شاخه های درخت پیدا کردند، حضرت فرمودند: آنها را روی هم جمع کنید، تلّی از چوب انباشته شد، سپس فرمودند:«اِيّاکُم وَ الْمُحَقَّراتِ مِنَ الذُّنُوب»[2]. حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) نيز در مذمّت کوچک شمردن گناه میفرمايند: «اَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهانَ بِهِ صاحِبِهِ»[3] سختترين گناهان گناهی است که صاحبش آن را ناچيز و آسان شمارد. از امام محمّد باقر(عَلَيهِ السَّلام) نيز نقل شده است که فرمودند: «اِتَّقُوا المُحَقَّراتِ مِنَ الذُّنوبِ فَاِنَّ لَها طالبا، يَقُولُ اَحَدَکُمْ اَذْنَبُ وَ اَستَغفِرُ الله»[4] از گناهان کوچک و حقير اجتناب کنيد، همانا برای آن نيز طالب و حسابرسی است، گاهی يکی از شما میگويد: گناه میکنم و بعد استغفار مینمايم. حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) نيز میفرمایند: «اِتَّقُوا الْمُحَقَّراتِ مِنَ الذُّنُوبِ فَاِنَّها لا تُغْفَرُ» از گناهان کوچک بپرهیزید، زیرا آنها آمرزیده نمیشوند «قُلْتُ وَ مَاالْمُحقَّراتٌ» سؤال کردم از آن حضرت که گناهان کوچک چیست؟ «قالَ، اَلرَّجُلُ یُذْنِبُ اْلذَّنْبَ فَیَقُولُ طُوبی لی لَوْ لَمْ یَکُنْ لی غَیْرُ ذلِکَ»[5] فرمودند: اینکه کسی گناهی انجام دهد و بگوید که خوش به حال من اگر گناهی غیر از این نداشته باشم.
1- بحارالانوار، ج75، ص371
2- بر شما باد دوری از گناهان کوچک (وسائل الشّيعه، ج15، ص311).
3- بحارالانوار، ج73، ص364
4- بحارالانوار، ج73، ص321
5- الکافی، ج2، ص287