- :
خدای سبحان در قرآن مجيد اطاعت آن بزرگواران را در کنار اطاعت خود واجب فرموده است «اَطیعُوا اللهَ وَ اَطیعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِيالْاَمْر مِنْکُمْ...»[1]. از اینرو به نصّ قرآن کریم مفترضالطّاعه بودن ایشان مسلّم میگردد، همانطور که در دعای فرج نیز میخوانیم: «اُولِی الْاَمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذٰالِکَ مَنْزِلَتَهُمْ»[2]. بنابراین امامت، امر انتصابی و موهبت خاص الهی است، و خداوند تبارک و تعالی جعل آن را به خود نسبت داده است. همانطور که خلافت جناب هارون به انتخاب حضرت موسی(عَلَيهِالسَّلام) و مردم نبود، بلکه با نصب الهی بود «وَ لَقَدْ اتَینٰا مُوسَی الْکِتابَ وَ جَعَلْنٰا مَعَهُ اَخاهُ هٰرُونَ وَزیرا»[3].
پس خلافت و امامت، امر خداست نه امر خلق و خلافت و امامت حضرت امام علی(عَلَيهِالسَّلام) و فرزندان معصوم آن حضرت نیز انتصاب الهی است نـه انتخاب مردمی، کـه حدیث منزلت بيـانگر اين حقيقت است «يا عَلِيُّ اَنْتَ مِنّي بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسىٰ اِلّا اَنَّهُ لٰا نَبِيَّ بَعْدي»[4].
اهمیت و ضرورت مسئلة رهبري به حدّي است كه وقتي وجود مقدس حضرت پيامبر اکرم(صَلَّیاللهُعَلَيْهِوَالِٰهِ) ميخواستند يك روز مدينه را ترك فرمايند، براي خود جانشين تعيين ميفرمودند، حال چگونه امكان دارد كه آن حضرت بعد از بيست و سه سال رنج و زحمت و تلاشِ طاقتفرسا به خاطر دين اسلام، بعد از رحلتشان انسانها را به حال خود و بِلاتکلیف رها سازند؟! رها نمودن مردم بدون راهنما و سرپرست، حقيقتاً مغاير و مخالف با عدل الهي است و در اين صورت نقض غرض ميشود و خداي سبحان منزّه است از اينكه كار عبث و بيهوده انجام دهد «وَ مٰا خَلَقْنَا الْسَّمٰوٰاتِ وَ الْاَرْضَ وَ مٰا بَيْنَهُمٰا لٰاعِبينَ»[5].
پس با توجّه به آية شريفة «اَلْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الْاِسْلٰامَ ديناً»[6]، معلوم ميشود كه دينِ منهاي ولايت و امامت ناقص بوده و مرضّي پروردگار نيست و اگر كسي مؤمن و معتقد به ولايت حضرت علي ابن ابيطالب(عَلَيهِالسَّلام) نباشد، ايمان او مورد رضايت پروردگار قرار نميگيرد. اگر امامت و ولايت نبود، رسالت حضرت پيامبر اسلام(صَلَّیاللهُعَلَيْهِوَالِٰهِ) به ثمر نميرسيد. آري با جريان غدير و انتصاب حضرت علي(عَلَيهِالسَّلام) به امامت، دشمنان اسلام كه حضرت پيامبر اکرم(صَلَّیاللهُعَلَيْهِوَالِٰهِ) را به دليل نداشتن فرزند ذكور اَبتر ميخواندند، مأيوس و نااميد شدند «اَلْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دينِكُمْ»[7]. حضرت پيامبر اکرم(صَلَّیاللهُعَلَيْهِوَالِٰهِ) بعد از واقعه غدير فرمودند: «اَللهُ اَكبرُ عَليٰ اِكْمالِ الدّينِ وَ اِتْمٰامِ النَّعْمَةِ وَ رَضِي الرَبُّ بِرِسالَتی وَ وِلٰايَةِ عَلیِّ ابْنِ اَبي طالِبٍ مِنْ بَعْدی»[8].
روز عيد غدير، روز بيعت با حضرت اميرالمؤمنين علي(عَلَيهِالسَّلام) است و بيعت با آن حضرت كه قرآن ناطق هستند، درواقع لبيك به خداوند است و لبيك حقيقي در عمل به فرامين الهي ظهور ميكند، چون بيعت حقيقي، بيعت دل و جان است نه بيعت لفظ و لسان و آن، از طريق لبيك به پيامهاي قرآن ناطق كه همان عمل به فرامين قرآن كريم است، حاصل ميشود و چنين بيعتي است كه موجب پيوند اصيل و مكتبي ميگردد. به عبارت ديگر، اقتدا به قرآن ناطق و تبعيّت از ايشان، در عمل به قرآن نازل و صامت ظهور میکند.
پيوند اصيل و ارزشمند در دين مبين اسلام، همانا پيوند مكتبي و ديني و توحيدي است نه پيوند نَسَبي و ظاهري؛ از اين رو سيادت ظاهري منهاي عمل به تعاليم آن بزرگواران ارزش و منزلت محسوب نميشود و موجب سعادت و رستگاري نميگردد و سيّد واقعي كسي است كه آل مكتبي باشد و سيادت در اخلاق و اعمال او متجلّی گردد. حضرت پيامبر اکرم(صَلَّیاللهُعَلَيْهِوَالِٰهِ) میفرمايند: «کُلُّ حَسَبٍ وَ نَسَبٍ يَوْمَ الْقِيامَةِ مُنْقَطِعٌ اِلّا حَسَبی و نَسَبی»[9]، البته منظور، حَسَب و نَسَب مکتبی و توحیدی است وگرنه طبق آیة شریفة «فَاِذا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلٰا اَنْسابَ بَیْنَهُمْ»[10] در هنگام نفخ صور، حَسَب و نَسَب ظاهری کارآئی ندارد. حضرت پيامبر اسلام(صَلَّیاللهُعَلَيْهِوَالِٰهِ) فرمودند: «کُلُّ تَقِیٍّ آلی»[11]، هر متّقی آل من است.
نبوت فيض دائمي نیست و با پايان رسالت حضرت پيامبر اسلام(صَلَّیاللهُعَلَيْهِوَالِٰهِ) خاتمه مييابد و عنوان مبارک خاتم النبیّين بر پیامبر اسلام(صَلَّیاللهُعَلَيْهِوَالِٰهِ) از سوی خداوند متعال، مؤیّد این مطلب است: «مٰا کٰانَ مُحَمَّدٌ اَبٰا اَحَدٍ مِنْ رِجٰالِکُمْ وَ لٰکِنْ رسُولَ اللهِ وَ خٰاتَمَ الْنَبِییّن»[12]، امّا امامت، باطن نبوّت و فيض دائمي است و الِيٰ يومالقيامه ادامه دارد و مهمترين ركن اسلام است. امام محمّد باقر(عَلَيهِالسَّلام) میفرمايند: «بُنِيَ الْاِسْلٰامُ عليٰ خَمْسٍ: اِقامِ الصَّلٰاةِ وَ ايْتٰاءِ الزَّكٰاةِ وَ حَجِّ الْبَيْتِ وَ صَوْمِ شَهْرِ رَمَضٰانَ وَ الْولِٰايَةَ لَنٰا اَهْلِ الْبَيْتِ فَجُعِلَ في اَرْبَعَ مِنْهٰا رُخْصَةٌ وَ لَمْ يَجْعَلْ فِي الْوِلٰايَةِ رُخْصَةٌ مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ مٰالٌ لَمْ تَکُنْ عَلَیْهِ الزَّکاةُ وَ مَنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ مالٌ فَلَيْسَ عَلَيْهِ حَجُّ وَ مَنْ كٰانَ مَریضاً صَلّيٰ قٰاعِداً وَ اَفْطَرَ شَهْرَ رَمَضٰانَ وَ الْوِلٰايَةُ صَحيحاً كٰانَ اَوْ مَريضاً اَوْ ذٰا مٰالٍ اَوْ لٰا مٰالَ لَهُ فَهِيَ لٰازِمَهٌ»[13]. هيچ چيز مانند ولايت در هستي طنينانداز نيست، همانطور که امام محمّد باقر(عَلَيهِالسَّلام) فرمودند: «وَ لَمْ يُنادَ بِشَيْءٍ ما نُودِيَ بِالْوَلٰايَةِ يَوْمَ الْغَدِير»[14]. ولذا وقتي از حضرت پيامبر اسلام(صَلَّیاللهُعَلَيْهِوَالِٰهِ) سوال كردند كه آيا غير از اعياد قربان و فطر و جمعه عيدي وجود دارد؟ فرمودند: «يَوْمُ الْغَديرِ اَفْضَلُ الْاَعْياد»[15] بافضيلتترين عيد امّت من عيد غدير است.
در هيچكدام از خطبههايي كه حضرت پيامبر اسلام(صَلَّیاللهُعَلَيْهِوَالِٰهِ) ايراد فرموده بودند، به اندازة خطبة غديريه مخاطب وجود نداشت. در خطبة غديريه، بيش از صد هزار نفر مخاطب وجود داشت و به دستور حضرت پيامبر اسلام(صَلَّیاللهُعَلَيْهِوَالِٰهِ) رفتگان برگشتند و منتظر شدند تا كساني كه عقب ماندهاند، برسند و به اين ترتيب درياي موّاجي ايجاد شد و حضرت پيامبر اسلام(صَلَّیاللهُعَلَيْهِوَالِٰهِ) در آن روز، جريان غدير را آنچنان مديريت فرمودند که جاي هيچگونه عذر و توجيهي باقي نَمانَد و هرگز فراموش نشود. مرحوم علامه اميني(رَحمَةُاللهعَلَيهِ) در كتاب شريف «اَلغدير» از سيصد و شصت راوي اهل تسنن، حديث غديريّه را ذكر كردهاند. حديث غديريّه، تنها، جملة شريفة «مَنْ كُنْتُ مُولٰاهُ فَهٰذٰا عَلِيٌّ مُولٰاه» نيست، بلكه يك دايرةالمعارف شيعه در مورد ولايت است كه حدوداً در بيست صفحه تبيين شده است. حضرت پيامبر اکرم(صَلَّیاللهُعَلَيْهِوَالِٰهِ) در ضمن خطبه فرمودند: «اَللّهُمَّ اِنّي اُشْهِدُكَ اَنّي قَدْ بَلَّغْتُ»[16] و در فرازی ديگر فرمودند: «مَعاشِرَ النّاسِ اِنّي قَدْ بَيَّنْتُ لَكُمْ وَ اَفْهَمْتُكُمْ وَ هٰذا عَلِيٌّ يُفَهِّمُكُمْ بَعْدي»[17].
بر اين اساس که بار توحيدي حديث غديريّه بسيار بالا است، ولذا اين همه عظمت دارد. آن بزرگوار اين خطبه را با تولّی و تبرّی و دعا و نفرين همراه كردند «اَلّلهُمَ وٰالِ مَنْ وٰالٰاهُ و عٰادِ مَنْ عٰادٰاهُ وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَدَلَهُ»[18]، خداوندا! دوست بدار كسي را كه دوست دارد او را و دشمن بدار كسي را كه دشمن دارد او را و نصرت بده كسي را كه نصرت كند او را و خوار كن كسي را كه خوار كند او را.
در حديث غديريّه، چهل بار نام مقدّس علي(عَلَيهِالسَّلام)، و پنج بار لفظ مبارک اميرالمؤمنين آمده است، صد و نود و هشت بار از فضايل حضرت امام علي(عَلَيهِالسَّلام) سخن به ميان آمده، چهار بار كلمة برادر، پنج بار كلمة وصي، سيزده بـار كلمة امام، سه بار كلمة خليفه، ده مورد ولايت ائمّه (عَلَيْهِمُالسَّلام)، در سه مورد به امامت حضرات امام حسن و امام حسين(عَلَيهماِالسَّلام) اشاره شده و چهار بار نام حضرت مهدي(عَجَّلَاللهتَعالیفَرَجَهُالشَّريف) ذكر شده است و شصت و دو بار نام قيامت آمده است.
حضرت پيامبر اسلام(صَلَّیاللهُعَلَيْهِوَالِٰهِ) بعد از ایراد خطبة غديريّه سفارش كردند كه حاضران، آن را به غائبان برسانند و فرمودند: خداوند متعال بر مهاجر و انصار و تابعين و روستايي و شهري و بر آزاد و مملوك، سفيد و سياه، اطاعت از حضرت اميرالمؤمنين امام علي(عَلَيهِالسَّلام) را واجب فرموده است. وجود مقدس حضرت امام محمد باقر(عَلَيهِالسَّلام) میفرمایند: «اَمّا لَوْ اَنَّ رَجُلًا قامَ لَيْلَهُ وَ صامَ نَهارَهُ وَ تَصَدَّقَ بِجَميعِ مالِهِ وَ حَجَّ جَميعَ دَهْرِهِ وَ لَمْ يَعْرِفْ وَلٰايَةَ وَلِيِّ اللّهِ فَيُوالِيَهُ وَ يَكُونَ جَميعُ اَعْمالِهِ بِدَلٰالَةٍ مِنْهُ اِلَيْهِ ما كانَ لَهُ عَلَى اللّهِ حَقٌّ في ثَوابِهِ وَ لٰا كانَ مِنْ اَهْلِ الْايمان»[19].
پس تمام واجبات دینی به شرط همراه بودن با ولایت حضرت مولی الموحّدين امام علی(عَلَيهِالسَّلام) و آل طاهرین آن بزرگوار اصالت پیدا میکند. وجود مقدّس حضرت امام رضا(عَلَيهِالسَّلام) میفرمايند: «بِالْاِمامِ تَمامُ الصَّلٰاةِ وَ الزَّكٰاةِ وَ الصِّيامِ وَ الْحَجِّ وَ الْجِهاد»[20]، با وجود امام(عَلَيهِالسَّلام) نماز و زکات و روزه و حج و جهاد کامل میشود.
1- اطاعت کنید خداوند را و اطاعت کنید رسول را و صاحبان امر از شما (مبارکه نساء/59).
1- صاحبان ولایت کسانیکه واجب نمودی بر ما اطاعت ایشان را و شناساندی ما را با آن، مقـام و منزلت ایشـان را (مفـاتیح الجنـان، فرازی از دعـای فرج حضـرت امـام زمـان (عَجَّلَاللهتَعالیفَرَجَهُالشَّريف)).
2- البته به تحقیق دادیم موسیٰ را کتاب و قرار دایم با او برادرش هارون را وزیر (مبارکه فرقان/35).
3- یا علی تو نسبت به من مانند هارون هستی به موسی(عَلَيْهِالسَّلام) مگر اینکه پیغمبری بعد از من نیست (بيان نورانی حضرت پيامبر اکرم(صَلَّیاللهُعَلَيْهِوَالِٰهِ)؛ خصال، ج2، ص572).
1- و خلق نكرديم آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو قرار دارد را بازيچه (عبث و بيهوده) (مباركه دخان/38).
2- امروز کامل کردم برای شما دینتان را و تمام کردم بر شما نعمتم را و راضی شدم برای شما اسلام را به عنوان دین (مبارکه مائده/3).
1- امروز ناامید شدند کسانیکه کافر شدند از دین شما (مبارکه مائده/3).
2- اللهاكبر بَر اكمال دين و اتمام نعمت و رضايت پروردگار به رسالتم و ولايت علي(عَلَيهِالسَّلام) فرزند ابي طالب بعد از من (بحارالانوار، ج37، ص178).
1- تمام حَسَبها و نَسَبها در روز قيامت قطع میشود جز حَسَب و نَسَب من (شواهد التنزیل لِقواعد التقضیل، ج1، ص201).
2- پس زمانیکه دمیده شود در صور، پس نیست خویشاوندی میان آنها (مبارکه مؤمنون/101).
3- بحارالانوار، ج91، ص262
1- نیست حضرت محمد(صَلَّیاللهُعَلَيْهِوَالِٰهِ) پدر هیچ یک از مردان شما ولیکن رسول خداوند است و آخرين پیامبران است (مبارکه احزاب/40).
2- اسلام بر پنج پايه است: برپا داشتن نماز، دادن زكات، حج خانه خدا (كعبه)، روزة ماه مبارك رمضان، ولايت (و قبول امامت) ما خاندان رسالت، در مورد ترك چهار پاية نخست، (در بعضي از موارد) رخصت داده شده است، ولي در مورد ترك ولايت، هيچ گونه رخصتي داده نشده است، پس كسي كه ثروت ندارد، بر او زكات واجب نيست و كسي كه مستطيع نمیباشد، بر او حج واجب نيست، و كسي كه بيمار است نشسته نماز بخواند و در ماه مبارك رمضان، روزه نگيرد، ولي در مورد ولايت، خواه انسان، سالم باشد يا بيمار، يا ثروتمند باشد يا فقير، پس آن (ولايت امامان معصوم(عَلَيهِمالسَّلام)) لازم است (وسائلالشيعه، ج 1، ص14)، (در کتاب شريف اصول کافی پانزده بيان مبارک از وجود مقدّس امام باقر و امام صادق(عَلَيهماِالسَّلام) با مختصر تفاوتی تحت عنوان دعائم الاسلام(پايههای اسلام) شرح شده و در آن، پنج پاية اسلام که مهمترين آنها ولايت میباشد آمده است).
1- و ندا کرده نشد به چيزی (مانند) ندا کرده شدن به ولايت در روز غدير (بحارالانوار، ج65، ص332).
2- روز غدير بافضيلتترين عيدهاست (الخصال، ج2، ص394).
1- خدایا من تو را شاهد میگیرم که من ابلاغ کردم (خطبه غدیریه؛ روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، ج1، ص94).
2- ای مردم همانا من به تحقيقق روشن کردم برای شما و فهمانيدم برای شما و اين علی است که بعد از به شما میفهماند (خطبه غدیریه؛ التحصين لاسرار ما زاد من كتاب اليقين، ص589).
3- بحارالانوار، ج23، ص103، باب6
1- امّا اگر كسی، قيامكنندة شب و روزهدارِ روز باشد و تمام مالش را صدقه دهد و تمام روزگارش را در حج باشد، ولي ولايت ولیّ خداوند (امام علي(عَلَيهِالسَّلام)) را به رسميت نشناسد و همه امور و اعمالش را به راهنمايي او انجام ندهد، حق پاداش از خداوند عزّ و جلّ ندارد و از اهل ايمان محسوب نميگردد (بحارالانوار، ج23، ص294).
2- اصول کافی، ج2، ص122