موضوع آیات شریفۀ سابق در مورد هجرت و جهاد بود. بر این اساس که در هجرت و جهاد و سایر سفرها، نماز تعطیل نمی گردد، آیۀ شریفۀ مورد بحث، حکم نماز قصر را بیان می فرماید. نماز، فریضه ای است کـه در هیچ حال از انسان ساقط نمی شود و در سفر و حَضَر، لازم الرّعایه و واجب و فرض می باشد، درحالی که سایر فرایض به این صورت نیستند، به عنوان نمونه: چنانچه انسان استطاعت مالی یا جانی نداشته باشد، حج از او ساقط می شود، یا در صورتی که استطاعت جانی نداشته باشد، روزه از او ساقط می گردد. به همین ترتیب، خمس و زکات واجب هستند، ولی اگر شخص از لحاظ مالی واجد شرایط نباشد، از او ساقط می شود، اما تنها عبادتی که به هیچ وجه امکان حذف یا ساقط شدن آن وجود ندارد، نماز می باشد. نماز به هیچ وجه تعطیل بردار نیست، اما تخفیف بردار می باشد و به نوعِ سبک ترِ آن موکول می گردد، مانند اینکه اگر کسی نتواند ایستاده نماز بخواند، باید نشسته بخواند. یا اگر کسی نتوانست نشسته بخواند، باید در حال خوابیده به پهلو بخواند و در صورتی که خوابیده هم نتوانست، باید با اشاره بخواند.
در مورد روزه نيز چنانچه سفر کمتر از ده روز باشد، و قصد اقامت انجام نیابد، روزه ساقط می گردد و به عبارت دیگر، هر جا که نماز، قصر باشد، روزه ساقط می شود.
خداوند متعال در آیۀ شریفۀ مورد بحث، حکم نماز قصر را بیان فرموده است. به فرمودۀ مفسّران عظام، خوب است در فرهنگ فارسی از نماز مسافر به عنوان نماز کوتاه یاد شود نه شکسته، چراکه قصر، غیر از کسر است و منظور، کوتاه کردنِ کمیّت نماز، يعنی رکعات آن می باشد. نماز در سفر، تعطیل و ساقط و حذف نمی شود، بلکه تخفیف داده می شود، به این صورت که در سفرهایی که مسافر قصد اقامت نکرده باشد و کمتر از ده روز باشد، نمازهای چهار رکعتی تبدیل به نمازهای دو رکعتی می شود. اما نماز دو رکعتی و سه رکعتی به اعتبار خود باقی است و در سفر و حَضَر یکسان است.
مطلب قابل توجه اینکه: خداوند متعال که می فرماید: «اِذا ضَرَبْتُمْ فِی الْاَرْضِ» به این معنا نیست که از وقتی که شخص، قصد سفر کند، از همان لحظه نماز قصر می شود، بلکه نماز بعد از پیمودن مسافت شرعی و رسیدن به حَدّ تَرَخُّص قصر می شود، بمانند زکات که نِصاب خاصی دارد. در مورد نماز و روزه باید حداقل هشت فرسخ از مسیر طی شود تا حکم نماز قصر صدق کند و روزه ساقط گردد. گاهی اتّفاق افتاده که شخصی که قصد سفر داشته، از همان ابتدای صبح یا به هنگام نشستن در وسیلۀ نقلیه و قبل از رسیدن به حَدّ تَرَخُّص شرعی، روزه را افطار نموده است، درحالی که باید حداقل هشت فرسخ طی کند و سپس افطار نمايد.
در قرآن کریم فقط به کلیّات عبادات اشاره شده است و جزئیّات، از سنّت حضرت پیـامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) و اهل بیت(عَلَيهِم السَّلام) استفاده می شود. افرادی که شعار «حَسْبُنا كِتابُ الله»[1] سر می دهند، معتقدند هر چه که در قرآن است، حجت را تمام می کند، درحالی که در قرآن کریم، کليّـات مطـالب ذکر شده و جزئیـات بـا رجوع بـه مکتب اهل بیت(عَلَيهِم السَّلام) مشخص می شود، به عنوان نمونه: در قرآن کریم، کلیّات نماز بیان شده و تعداد رکعات و جزئیّات آن نیامده است. همچنین جزئیّات منـاسک حجّ در قرآن کریم بیـان نشده است و اهل بیت(عَلَيهِم السَّلام) معارف صحیح اسلام را یکی پس از دیگری تبیین و تشريح و بيان نموده اند، ولذا افرادی که امامت و ولایت را کنار گذاشتند، با مشکل مواجه هستند. «خدای سبحان، از طرفی، به مردم دستور فرمانبرداری از رسول خود را می دهد «ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»[2] و از سوی ديگر، رسول خدا(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) تنها راه نجات را تمسّک به قرآن و عترت(عَلَيهِم السَّلام) می دانند «اِنّی تارِكٌ فيكُمُ الثَّقَلَيْنِ ما اِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما لَنْ تَضِلُّوا كِتابَ اللهِ وَ عِتْرَتی اَهْلَ بَيْتی وَ اِنَّهُما لَنْ يَفْتَرِقا حَتّى يَرِدا عَلَیَّ الْحَوْض»[3]»[4].
مطلب دیگری که لازم به توضیح می باشد، این است که خدای سبحان می فرماید: «فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ» بر شما باک و گناهی نیست. ظاهرِ معنای «فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ» رخصت و جواز نماز قصر می باشد، نـه وجـوب آن، لـکن بـه قرینـۀ موارد دیـگر قرآنی و سنّـت رسول الله(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) و روایات اهل بیت(عَلَيهِم السَّلام)، حکم قصر نماز واجب است. حضرت امام محمّدباقر(عَلَيهِ السَّلام) وجوب قصر در نماز مسافر را مانند وجوب سعیِ میان صفا و مروه دانسته اند. همانطور که در بيانی نورانی از آن بزرگوار آمده است که شخصی از ايشان در مورد نماز در سفر سوال کرد که چگونه است و چند رکعت می باشد؟ آن حضرت فرمودند: «همانا خداوند عزّ و جلّ می فرمايد: « وَ اِذا ضَرَبْتُمْ فِی الْاَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ اَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ ...» (و هرگاه در زمين سفر كنيد، بر شما حرجى نيست كه نماز را كوتاه كنيد يا از آن بكاهيد...)، پس قصر كردنِ نماز در سفر واجب مىشود، همان گونه كه تمام گزاردنِ نماز در حَضَر واجب است، آن شخص پرسيد: خداوند عزّ و جلّ می فرمايد: «بر شما حرجى نيست» و نمی فرمايد: چنين كنيد (يعنى به لفظ امر نفرموده قصر كنيد كه دلالت بر وجوب نمايد)، پس چگونه قصر و كوتاه ساختن در سفر همانند تمام كردن نماز در حَضَر واجب می باشد؟ آن حضرت فرمودند: مگر خداوند عزّ و جلّ در سعى ميان صفا و مروه نفرموده: «فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ اَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ اَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما»[5] (هر كه حج يا عمره كند، حَرَجى نيست بر او كه سعى صفا و مروه كند)، آيا نمىبينيد كه سعى صفا و مروه واجب است، زيرا خداوند عزّ و جلّ در كتاب خود آن را ذكر فرموده و پيامبرش در بيان، آيۀ سعى ميانِ صفا و مروه را به فعل آورده است، و به همين ترتيب كوتاه ساختن نماز در سفر عملى است كه رسول خدا(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) بكار بسته اند و خداوند تعالى به همان لفظ در كتاب خود آن را ذكر فرموده است»[6].
پس کسی که حکم مسافر دارد، نمی تواند بجای نماز قصر، نماز کامل بخواند و کسی که در سفر، نماز را کامل بخواند، لازم است که آن را اعاده کند. استاد جوادی آملی در اینجا از کسانی که به ظاهرِ آیۀ شریفه اکتفا کرده و «لا جُناحَ» را به معنای رخصت گرفته اند، انتقاد نموده و فرموده اند: پیروان منطق «حَسْبُنا كِتابُ الله» ظاهر آیه را گرفته و توجیهاتی را که آورده اند، توجیهات ناروا و باطل هستند. آری، تعصّب، انسان را به چنین توجیهاتی وا می دارد.
سوال دیگری که در مورد آیۀ شریفۀ مورد بحث مطرح می گردد، در مورد «اِنْ خِفْتُمْ اَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذينَ كَفَرُوا» است. خـدای سبحـان می فرماید: اگر چنانچه ترسیدید اینکه دشمنان، شما را به فتنه افکنند، نماز قصر بخوانید. فتنه، مصادیق فراوان دارد و حيوانات درّنده را هم شامل می شود، امّا منظور از «اِنْ خِفْتُمْ اَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذينَ كَفَرُوا» آزار و اذیّت کافران است.
عَدُوّ، هم در جمع و هم در مفرد استفاده می شود، همانطور که در جریان حضرت ابراهیم(عَلَيهِ السَّلام) فرمود: «فَاِنَّهُمْ عَدُوٌّ لی اِلاّ رَبَّ الْعالَمين»[7].
پس چنانچه کسی قصد اقامت نکرده و به حَدّ تَرَخُّص رسیده باشد، نماز او قصر است، چه خوف و ترس باشد یا نباشد، چه خطرِ کفّار و سایر موارد باشد یا نباشد، و این یک حکم عمومی است و تمام سفرها حتی جهاد را هم دربر می گیرد. بر اين اساس که در گذشته سفرها معمولاً با خوف و ترس همراه بود، لذا نماز قصر به «اِنْ خِفْتُمْ» موکول شده، لکن بعداً همۀ سفرها را دربر گرفته است.
حال، حکمت اینکه چرا نمـاز مسافر، قصر شده است، از مکتب اهل بیت عصمت و طهارت(عَلَيهِم السَّلام) استفاده می شود. حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) می فرمایند: «اين (نماز قصر) صدقه ای است که خداوند تصدّق نموده است با آن بر شما، پس قبول کنيد صدقۀ او را»[8]. از امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) نیز به نقل از حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) روایت شده است: «افطار در سفر و نماز قصر، از هدایای الهی است، کسی که از این کار صرف نظر کند، هدیۀ الهی را رد کرده است»[9].
قابل توجه است: نماز قصر استثنائاتی دارد که عبارتند از:
1- سفر، شغل انسان باشد، مانند رانندگان.
2- سفر معصیت باشد، یعنی هدف از مسافرت، گناه و معصیت باشد.
3- سفر به حَدّ تَرَخُّص نرسد.
4- در برخی از اماکن مقدّس مانند مسجدالحرام، مسجدالنّبی، مسجد کوفه و حائر حسینی، مسافر مُخَیَّر است که نماز خود را کامل یا قصر بخواند.
خداوند متعال در قسمت پایانی آیۀ شریفۀ مورد بحث می فرماید: «اِنَّ الْكافِرينَ كانُوا لَكُمْ عَدُوّاً مُبيناً». استاد جوادی آملی در این مورد فرمودند: لازم است عنایت شود که کلمۀ «كانُوا» در این آیۀ شریفه از دیرینه بودنِ دشمنیِ کافران حکایت می کند. آری، با وجود ناهماهنگی ها و اختلافاتی که میان کافران وجود دارد، ولی در دشمنی با اسلام یکپارچه و متّحد هستند.
[1]- کافی است ما را کتاب خداوند (امالی مفيد، ص36).
[2]- آنچه آورده شما را رسول، پس بگيريدش و آنچه بازداشت شما را از آن، پس خودداری نماييد (مبارکه حشر/7).
[3]- همانا من ترک کننده ام در ميان شما دو وزنة سنگین، مادام که به آن دو تمسّک جوييد، هرگز گمراه نمی شويد، کتاب خداوند و عترتم اهل بيتم، و همانا آن دو جدا نمی شوند از هم تا زمانی که وارد شوند بر من کنار حوض (كشف اليقين في فضائل اميرالمؤمنين(عَلَيهِ السَّلام)، ص188).
[4]- تفسير تسنيم، تأليف استاد جوادی آملی، ج20، ص268
[5]- مبارکه بقره/158
[6]- عَنْ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ أَنَّهُمَا قَالا قُلْنَا لِأَبِي جَعْفَرٍ(عَلَيهِ السَّلام) مَا تَقُولُ فِي الصَّلَاةِ فِي السَّفَرِ كَيْفَ هِيَ وَ كَمْ هِيَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ فَصَارَ التَّقْصِيرُ فِي السَّفَرِ وَاجِباً كَوُجُوبِ التَّمَامِ فِي الْحَضَرِ قَالا قُلْنَا لَهُ إِنَّمَا قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ وَ لَمْ يَقُلْ افْعَلُوا فَكَيْفَ أَوْجَبَ ذَلِكَ فَقَالَ ع أَ وَ لَيْسَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّ الطَّوَافَ بِهِمَا وَاجِبٌ مَفْرُوضٌ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ذَكَرَهُ فِي كِتَابِهِ وَ صَنَعَهُ نَبِيُّهُ ص وَ كَذَلِكَ التَّقْصِيرُ فِي السَّفَرِ شَيْءٌ صَنَعَهُ النَّبِيُّ ص وَ ذَكَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى فِي كِتَابِهِ الْحَدِيث (بحارالانوار، ج2، ص276).
[7]- پس همانا آنها دشمن هستند مرا جز پروردگار جهانيان (مبارکه شعراء/77).
[8]- صدقه تصدق الله بها عليكم فاقبلوا صدقته (تفسير کنز الدّقائق، ج2، ص601؛ سنن بيهقی، ج3، ص134).
[9]- تفسير نمونه، ج4، ص97؛ به نقل از وسائل الشّيعه، ج5، ص540