سورۀ مبارکۀ نساء آنچنان که از نامش پیداست، سوره ای است که در مورد زنان و خانواده بحث می کند. خداوند متعال در آیات اولیّۀ آن، دفاع و پشتیبانی خود را در مورد زنان و خانواده بیان فرمود. در زمان جاهلیّت، حق زنان توسط مردان غصب و ضایع می شد و زنان از ابتدایی ترین حقوقشان، اعم از حق ارث، مهریه و... محروم می شدند و مانند کالایی مبادله می گشتند، و حتی در کشورهای اروپایی و هندوستان و یونان و ایران باستان، زنان مورد ظلم قرار می گرفتند. با طلوع خورشید اسلام، زندگی زن تغییر یافت و تحوّل اساسی به خود گرفت و خداوند متعال حقوق از دست رفتۀ زنان را به ایشان برگردانید. در مورد حقوق زنان از حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) سئوال کردند و توضیح خواستند و خداوند در جواب سئوال که حکم آن را خواسته بودند، می فرماید: «قُلِ اللهُ يُفْتيكُمْ فيهِنَّ...» (پیامبرم) بگو خداوند در مورد ايشان فتوا می دهد.

     فتوی مختص خداوند است. «فُتیا و فتوا، پاسخ دادن به احکام و مسائل پيچيده و مشکل است»[1] و استفتاء به معنای طلب فتوا نمودن می باشد. وقتی طلب فتوا می کنید، لازم است از جایی طلب کنید که اطمینان کافی و کامل دارید. کسی که فتوا می دهد، خداوند است که خالق انسان می باشد و حقِ قانون گذاری در مورد مخلوقات خود را دارد، از اینرو جواب هر سوالی را باید از خداوند، دین و قرآن و اسلام و نمایندۀ پروردگار (حضرت رسول الله(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) و آل طاهرینشان) گرفت. دین اسلام، همانطور که دین قسط و عدل است، همانگونه نيز دین سئـوال و استفتـاء می بـاشد. حضرت پيـامبر اکرم(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) می فرمايند: «حُسْنُ السُّؤالِ نِصْفُ الْعِلْم‏»[2]. در قرآن کریم، مکرّر سخن از سئوال است «وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوح‏»[3]، «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِر»[4]، «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْاَهِلَّة»[5]، «يَسْئَلُونَكَ عَنِ السّاعَة»[6]، «وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْجِبال‏»[7]. اسلام نه تنها مخالف سؤال نیست، بلکه مُشَوِّق آن است. بنابراین خداوند متعال در مورد سئوال از حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) جواب فرمود: فتوای خداوند در مورد زنان و یتیمان این است که به قسط و عدالت رفتار کنید و هیچ عملتان از خداوندِ «عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَة»[8] پوشیده نیست.

     هر چند که کلام و سخن رسول الله(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) کلام و سخن خداوند است «قَوْلُهُ قَوْلُ اللهِ»[9]، و بر اساس آیۀ شریفۀ «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏﴿3﴾ اِنْ هُوَ اِلاّ وَحْیٌ يُوحى‏﴿4﴾»[10]، یقیناً کلام رسول الله(صَلَّی ­اللهُ­ عَلیه ­وَ­آلِهِ) کلام خدای تبارک و تعالی است، لکن خداوند متعال برای نشان دادن اهمیّت مطلب می فرماید: خداوند متعال فتوا می دهد به شما در مورد زنان «قُلِ اللهُ يُفْتيكُمْ فيهِنَّ...»، و این شبیه همان مطلبی است که در اوایل سورۀ مبارکه مطرح شد و خداوند سبحان از حقوقِ از دست رفتۀ زنان  و یتیمان اعلام پشتیبانی فرمود «وَ اِنْ خِفْتُمْ اَلاّ تُقْسِطُوا فِی الْيَتامى...‏»[11].

     آیۀ شریفۀ مورد بحث در بیان این مطلب است که اگر این زنان و دختران یتیم، دارای جمال و مال بودند، سرپرستان یتیمان با ایشان ازدواج می کردند، و اگر از جمال بی بهره بودند، نه بـا آنهـا ازدواج می کردند و نه اجازۀ ازدواج و بهره برداری به آنان می دادند و آنقدر آنان را در خانه ها حبس می کردند تا بمیرند و مالشان را تصاحب کنند، مخصوصاً حق دختران یتیم و بی سرپرست را ضایع می کردند. خداوند متعال می فرماید: آنچه برای شما تلاوت می شود از حقوق زنان یتیم، همان احکام و معانی است که در اوّل سورۀ مبارکه مطرح شد «وَ ما يُتْلى‏ عَلَيْكُمْ فِی الْكِتابِ فی‏ يَتامَى النِّساءِ ... وَ اَنْ تَقُومُوا لِلْيَتامى‏ بِالْقِسْطِ...». حضرت پیامبراسلام(صَلَّی ­اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) می فرمایند: «خداوند برای چيزی به مانند ظلم در حق کودکان و زنان خشمگين نمی شود»[12]. اینان در مورد زنان سوال کردند، خداوند، حکم خاص را به حکم عام منتقل فرمود و در مورد زنان و یتیمان و آنچه حقشان ضایع می شود فتوا فرمود و در پایان آیۀ شریفه فرمود: بدانید رفتار و عملکرد شما از نگاه و علم و اطلاع خداوند سبحان پوشیده نیست «وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَاِنَّ اللهَ كانَ بِهِ عَليماً».

     آيۀ شريفه، در ابطال سم پاشیِ دشمنان است که می گويند: اسلام زن را خوار داشته است، درحالی که از اوّل سورۀ مبارکه، حمایت ذات لایزال الهی در مورد زنان مشاهده می شود و همچنین حمایت رسول مکرّم اسلام(صَلَّی ­اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) و آل طاهرینشان در مورد زنان نیز کاملاً مشهود است. حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) فرمودند: «برادرم‏ جبرئيل‏ چنان در زمينۀ احترام و رعايت حقوق زنان اصرار و تأکيد ورزيد که خيال کردم برای مرد، حرام است کمترين آزار و توهينی حتّی به اندازۀ گفتن کلمۀ «اُفّ» بر زنان روا بدارد»[13]، و در بيان نورانی ديگری فرمودند: «ما اَكرَمَ النِّساءَ اِلّا كَريمٌ وَ لا اَهانَهُنَّ اِلّا لَئيمٌ»[14]. دین مبین اسلام کاری کرد که زنی که در دوران جاهلیّت، از حق انتخاب هم محروم بود، نه تنها حق انتخاب، بلکه حق ارث، تعیین مهریه و... به او داده شد «لِلرِّجالِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ»[15]. آری، همانطور که مردان از حق مالک بودن و انتخاب بهره مند بودند، زنان هم از این حقِّ انتخاب، بهره دارند. تعیین میزان مهریه، حق مسلّم زنان است و اگر مرد بخواهد حق زن را ضایع کند، از مصادیق بزرگ ظلم محسوب می گردد. به فرمودۀ استاد جوادی آملی، منظور از «ما كُتِبَ لَهُنَّ» در آیۀ مورد بحث، کتابت تکوینی و تقدیر الهی است.

     حال خدای سبحان بعد از این مطلب و بیان حکم زنان و دفاع از زنان یتیم که از آنان بهره کِشی می شد، مطلب را به حکم یتیمان تعمیم داده است. اولین گروه که حقشان ضایع می شود، کودکان یتیم است و خدای سبحان خطاب به سرپرستان ایتام هشدار می فرماید.

     قابل توجه است: حق یتیمان تنها منحصر در جنبه های مالی و ارثی نمی شود، بلکه ایتام علاوه بر نیازهای مالی و مادّی، نیازهای عاطفی و روحی و معنوی دارند که به مراتب بیشتر از نیازهای مادّی ایشان است. اگر جسم کودکان نیاز به تغذیه دارد، روح آنان، به طریق اولی نیاز به محبت دارد. همانطور که انسان وقتی از لحاظ تغذیۀ ظاهری محروم شود، به هر ترتیبی شده، تلاش می کند برای خود غذا فراهم کند، به همین ترتیب اگر به نیازهای عاطفی کودکان پاسخ داده نشود، بالأخره یک روز، بمانند دُمَل سر باز می زند. چنین کودکانی از لحاظ روحی همیشه گرسنه هستند و روحشان پر پر گشته است. اگر کودک از لحاظ عاطفی در فضای سالم خانواده ارضاء و اشباع نشود و این تغذیۀ سالم به کودک داده نشود، از جای ناسالم ارتزاق کرده و در برابر محبت های ناسالم سست شده و به آنها پاسخ مثبت می دهد. خدای سبحان آن روانشناس ازل و ابد و آن قانون گذار حقیقی، می داند که نیاز روحی انسان بیشتر از نیاز جسمی اوست، ولذا به رعایت حقوق زنان و یتیمان تأکید می فرماید.

     بنابراین شایسته است یتیمانی را که سایۀ پدر و مادر بر سرشان نیست، دریابیم و از لحاظ عاطفی اشباع کنیم و به زیباترین صورت و با عدالت با ایشان رفتار نمائیم و حقوقشان را رعایت کنیم. حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی ­اللهُ­ عَلیه ­وَ­آلِهِ) در بيانی نورانی فرمودند: «من و سرپرست یتیم مانند اين دو انگشت هستیم و اشاره نمودند به انگشت اشاره و وسط»[16]. و در موردی نيز می فرمایند: «اَحَبُّ بُيُوتِكُمْ اِلَى اللهِ بَيْتٌ فيهِ يَتيمٌ مُكَرَّمٌ‏»[17] محبوب ترینِ خانه های شما نزد خداوند، خانه ای است که در آن یتیمی مورد اِکرام قرار گیرد. یعنی آنکه یتیمی را سرپرستی می کند و مانند فرزند خويش با قسط و عدالت با او رفتار می کند، مورد اِکرام خداوند است. حضرت پیامبراسلام(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) و آل طاهرینشان، مکرّر برای ابطال قانون جاهلی، حمایت خود را از حقوق افراد ضعیف قرار داده شده، اعلام فرمودند.

     دو مطلب در مورد ایتام قابل توجه است:

     ۱- خدای سبحان، این همه در مورد کودکانِ والد از دست داده سفارش می فرماید، درحالی که گاهی فرزندانی در خانواده ها مشاهده می شوند که با وجود داشتنِ پدر و مادر، از لحاظ روحی و عاطفی یتیم محسوب می گردند، چراکه پدر و مادر از تأمین نیازهای عاطفی و روحی و روانی آنها عاجزند و آنگونه که خدای سبحان و محبوبانش سفارش می فرمایند، رعایت نمی کنند و چنین فرزندانی همواره گرفتار کمبودهای عاطفی هستند و از بهداشت روانی بهره مند نیستند و این کمبود محبّت موجب می شود که در برخوردهای اجتماعیِ خود دچار مشکل شوند. مهم ترین رسالت پدر و مادر، تغذیۀ روحی و عاطفی فرزندان است. پدر و مادر می پندارند که چون فرزندشان هرچه می خواهد برایش فراهم می کنند، حق مطلب را اداء کرده اند، درحالی که باید توجه نمود، انسان، حیوان نیست که وقتی غذای جسمی و ظاهری او تأمین شود، دیگر تقاضایی نداشته باشد. بنابراین نیاز اصیل انسان، نیاز روحی و روانی و عاطفی و محبّت است.

     ۲- بـا توجه به آیـات شریفه ای که مربوط به ایتام است، متوجه می شویم که خدای سبحان چقدر به سرپرستی یتیمان عنایت دارد و در فکر ما هم خطور می کند که ای کاش ما هم بتوانیم سرپرستی یتیمی را بر عهده بگیریم که در این مورد می توان با مراکز نگهداری ایتام به نام «خانۀ کودک» همکاری نموده و با سر زدن به چنین مراکزی و در آغوش کشیدن ایتام و اهداء هدیه و با تأمین نیازهای جسمی و روحی ایشان، بطور نسبی کمبودهایشان را تأمین نماييم تا گرفتار کمبودهای عاطفی و روحی و روانی نگردند.

 

[1]- تفسير تسنيم، تأليف استاد جوادی آملی، ج21، صفحات 36-35

[2]- نيکو سوال کردن نيمی از دانش است (بحارالانوار، ج1، ص224).

[3]- و سئوال می کنند از تو از روح (مبارکه اِسراء/85).

[4]- سئوال می کنند از تو از شراب و قمار (مبارکه بقره/219).

[5]- سئوال می کنند از تو از هلال ها (مبارکه بقره/189).

[6]- سئوال می کنند از تو از ساعت (قيامت) (مبارکه اعراف/187).

[7]- و سئوال می کنند از تو از کوه ها (مبارکه طه/105).

[8]- دانای پنهان و آشکار (مبارکه انعام/73).

[9]- سخن او سخن خداوند است (بحارالانوار، ج24، ص297).

[10]- و سخن نمی گوید از روی هوا و هوس﴿3﴾ نيست آن مگر وحيی که وحی کرده می شود﴿4﴾ (مبارکة نجم/3و4).

[11]- و اگر می ترسيد اينکه عدالت را رعايت نکنيد در مورد يتيمان... (مبارکه نساء/3).

[12]- وسائل الشيعه، ج15، ص202

[13]- مستدرک­الوسائل، ج14، ص252

[14]- زنـان را گرامى نمى دارد، مگر انسـان بزرگـوار و به آنـان اهـانت نمى كند مگر شخص پَست و بى مقدار (نهج الفصاحه، ص472، حديث1520).

[15]- برای مردان است نصيبی از آنچه که کسب کردند و برای زنان است نصيبی از آنچه که کسب نمودند (مبارکه نساء/32).

[16]- انا و كافل اليتيم كهاتين في الجنّة (و اشار بالسّبّابة و الوسطى) (شهاب الاخبار، ص138).

[17]- نهج الفصاحه، حديث88