خداوند متعال خطاب به حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) میفرماید: «وَ اسْتَغْفِرِ اللهَ»[1]. امّا اگر رسول الله(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) گناهی مرتکب نشدند، چرا خدای سبحان دستور استغفار به آن حضرت میفرماید؟ قسمتی از پاسخ این مطلب در جلسۀ سابق استفاده شد که دستور استغفار در مورد حضرات انبیاء(عَلَيهِم السَّلام) حالت دفعی دارد، به این معنا که: خدایا توفیقی عنایت فرما که گرفتار غفلت نشویم. امّا اگر چنین است، چرا در دعاهایی که از طرف حضرت رسول اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) و وجود مبارک حضرت امـام علی(عَلَيهِ السَّلام) و آل طـاهرینشـان مذکور است، اینقدر مینالند و استغفار میکنند؟ به عنوان نمونه، حضرت اميرالمؤمنين علی(عَلَيهِ السَّلام) در دعای کمیل این چنین استغاثه میکنند که: «اَلـلّـهُـمَّ اغْـفِرْ لِـیَ الـذُّنُـوبَ الَّتـی تَـهْتِـكُ الْعِصَم اَللّهُمَّ اغْفِـرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتی تُنْزِلُ النِّقَمَ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتی تُغَيِّرُ النِّعَمَ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتی تَحْبِسُ الدُّعاءَ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتی تُنْزِلُ الْبَلاءَ... ظَلَمْتُ نَفْسی وَ تَجَرَّاْتُ بِجَهْلی... فَهَبْنی يا اِلهی وَ سَيِّدی وَ مَوْلایَ وَ رَبّی صَبَرْتُ عَلى عَذابِكَ فَكَيْفَ اَصْبِرُ عَلى فِراقِكَ وَ هَبْنی يا اِلهی صَبَرْتُ عَلى حَرِّ نارِكَ فَكَيْفَ اَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ اِلى كَرامَتِكَ»[2]. چرا آن بزرگواران این همه گناهان را به خود نسبت میدهند، درحالی که مبرّا و منزّ ه از گناه هستند؟ این مقام معرفت آنان است. هر چقدر مقام توحید انسان بالاتر باشد، اعمال خود را لایق عرضه به درگاه ربوبی نمیداند. حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) میفرمایند: «ما عَبَدْناكَ حَقَّ عِبادَتِكَ وَ ما عَرَفْناكَ حَقَّ مَعْرِفَتِك»[3] (خدایا) آن چنان که حقّ عبادت تو بود، تو را عبادت نکردیم و آنطور که حق شناخت تو بود، تو را نشناختیم. هر چقدر مقام معرفت بالاتر باشد، انسان به همان میزان خود را بدهکار و زمینگیر و قاصر میداند و در مقابل، هر چقدر جهل و نادانی بیشتر باشد، خود را طلبکار احساس میکند. درک عظمت پروردگار موجب میشود که انسان خود را بدهکار بداند. بزرگترین اندوه و فاجعه برای حضرات انبیاء و اوصیاء(عَلَيهِم السَّلام) این است که مبادا ذرّ ه ای مرتکب غفلت شوند که باعث بُعد مسافت و فراق و هجران گردد. آنان لحظه ای تاب فراق و هجران پروردگارشان را ندارند، ولذا همیشه در حال توبه و استغفار قرار دارند تا در آن مقام عصمت باقی بمانند و همیشه در حال تذکّر باشند و این است علّت اینکه اهل معرفت و اولیاء الله و مقرّبان درگاه الهی، همیشه خود را بدهکار میدانند و پيوسته در حال استغفار قرار دارند. مؤمنان واقعی و علمای حقیقی نیز که ورثۀ حضرات انبیاء(عَلَيهِم السَّلام) هستند، کثیرالصّدقه و کثیرالدعاء و کثیرالاستغفار میباشند و همیشه در حال توبه و استغفار قرار دارند و این کثیرالاستغفار بودن، برایشان حالت رفعی دارد تا غباری که در جانشان نشسته، برطرف گردد. حضرت امام جواد(عَلَيهِ السَّلام) می فرمايند: «سه چيز است که بنده را به رضوان خداوند می رساند، زيادی استغفار، نرم خويی و صدقۀ بسيار دادن»[4].
خداوند متعال در قسمت پایانی آیۀ شریفۀ مورد بحث میفرماید: «اِنَّ اللهَ لا يُحِبُّ مَنْ كانَ خَوّاناً اَثيماً» همانا خداوند بسیار خیانتکارِ گناهکار را دوست نمیدارد، حال آیا خدای سبحان کسی را که بسیار خیانتکار نباشد، دوست دارد؟ پاسخ این است که: خداوند متعال در سورۀ مبارکۀ انفال میفرماید: «اِنَّ اللهَ لا يُحِبُّ الْخائِنين»[5]. همچنین برخی از گناهان، آنقدر دارای آثار شوم و نامبارکی هستند که برای یک گناه، صیغۀ مبالغه بکار میرود، بمانند اینکه پسر حضرت امام هادی(عَلَيهِ السَّلام) درحالی که هیچگونه صلاحیّت نداشت، ادّعای امامت کرد، ولذا «اَفّاک» و «کذّاب» نامیده شد.
[1]- و آمرزش بخواه از خداوند (مبارکه نساء/106).
[2]- پروردگارا بيامرز برای من گناهانی را که پرده های عصمت را بدرد، پروردگارا بيامرز برای من گناهانی را که نازل نمايد بدبختی را، پروردگارا بيامرز برای من گناهانی را که تغيير دهد نعمتها را، پروردگارا بيامرز برای من گناهانی را که محبوس کند دعا را، پروردگارا بيامرز برای من گناهانی را که نازل کند بلا را... ظلم نمودم بر نفسم و جرأت کردم بر نادانی خودم... ای خدای من و آقای من و مولای من و پروردگار من، بر فرض كه بر عذابت شكيبائى ورزم، ولى بر فراقت چگونه صبر كنم و گيرم اى خداى من، بر سوزندگى آتشت صبر كنم، اما چگونه چشم پوشى از كرمت را تاب آورم (مفاتيح الجنان، فرازی از دعای کميل).
[3]- بحارالانوار، ج68، ص23
[4]- ثَلاثٌ يُبَلِّغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوَانَ اللَّهِ كَثْرَةُ الِاسْتِغْفَارِ وَ خَفْضُ الْجَانِبِ وَ كَثْرَةُ الصَّدَقَة (بحارالانوار، ج75، ص81).
[5]- همانا خداوند دوست نمی دارد خيانت کاران را (مبارکه انفال/58).