علاوه بر حقّ­النّاسی که از طریق فضاهای مجازی بر ذمّۀ افراد وارد می­شود، ذیلاً چند نمونه از حقّ ­النّاس­های شاخص و رایج در بين عموم استفاده می­شود:

     1- اهانت کردن: حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) می­فرمایند: «هر کس مؤمنی را پست و حقیر کند، خدای تعالی بازنمی ایستد از پَست کردن و دشمنی او، تا آن بی احترامی را جبران کند»[1].

     2- تهمت زدن: از حضرت پیامبر اکرم(صَلَّی ­اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) سئوال کردند: چه چیزی سنگین­تر از آسمان است؟ «ما اَثْقَلُ مِنَ السَّماء»[2]، فرمودند: تهمت زدن به بی گناه، سنگین­تر از آسمان است «اَلْبُهْتانُ عَلَى الْبَرِی‏ءِ اَثْقَلُ مِنَ السَّماء»[3].البته شاید اغلب ما تصوّر کنیم که تهمت نمی­زنیم، ولی گاهی چنان در غیبت کردن غلوّ می­کنیم که متوجه نیستیم داخل غیبت که خود، گناه کبيره است، مرتکب تهمت و افترا نیز شده­ایم.

     در شنـائت غیبت همین ­بس کـه حضرت رسول اکرم(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) می­فرمایند: «اِيّاكُمْ وَ الْغِيْبَةَ فَاِنَّ الْغِيْبَةَ اَشَدُّ مِنَ الزِّنا»[4]. حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) نيز فرمودند: «وَ الْغِيْبَةُ تَاْكُلُ الْحَسَناتِ كَما تَاْكُلُ النّارُ الْحَطَب‏»[5]. آری انسان به چند عمل خیری که در دنیا انجام داده امیدوار است، ولی در روز قیامت متوجه می­شود با هر غیبتی که انجام داده، مقداری از اعمال خیرش حبط و نابود شده است.

     3- شماتت کردن: منظور از شماتت این است که انسان به کسی که به بیماری یا گرفتاری مبتلا شده، بگوید که ببين چه کرده ای که به این مصیبت گرفتار شده ای و به سبب اعمالت به اين روز افتاده ای و به اين بلا گرفتار آمده ای. حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی ­اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) فرمودند: «مَنْ عَيَّرَ مُؤْمِناً بِشَیْ‏ءٍ لَمْ يَمُتْ حَتّى يَرْكَبَه‏‏»[6] هر كه مؤمنى را به چيزى سرزنش كند، نميرد تا اينکه مرتكب آن شود.

     عزیزان، قضاوت کردن خیلی خطرناک است. مادرشوهرِ یکی از خواهران محترم سرطان زبان گرفته بود، مردم می­گفتند: ببین با این زبان چه ­ها گفته که به سرطان زبان مبتلا شده است! درحالی که عروسشان می­گفت: مادرشوهرم خیلی انسان خوبی است. از اینرو در دین مبین اسلام بسیـار توصیـه بـه کم حرفی شده است و از قضاوت­های نابجا و عجولانه نهی گشته است.

     4- سرزنش کردن: حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «مَنْ اَنَّبَ مُؤْمِناً اَنَّبَهُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی الدُّنْيا وَ الْآخِرَة»[7] هر كه مؤمنى را ملامت (سرزنش) كند، در دنيا و آخرت مورد نكوهش خداوند عزّ و جلّ قرار مى‏گيرد.

     5- مسخره کردن: مسخره ممکن است لسانی یا با ایما و اشاره و یا چشمک زدن و خندیدن و... صورت گيرد. معمولاً زنان بیشتر از مردان مبتلا به صفت مسخره هستند، ولذا خدای سبحان در سورۀ مبارکۀ حجرات بعد از اینکه حکم نهی از مسخره را بطور کلی بیان فرمود، خطاب به زنان می­فرماید: «لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسٰى‏ اَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسٰى‏ اَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ»[8]. مسخره از صفات جُهّال است، همان­طور که وقتی بنی اسرائیل به حضرت موسی(عَلَيهِ السَّلام) گفتند: ما را مسخره کردی؟ حضرت فرمودند: «اَعُوذُ بِاللَّهِ اَنْ اَكُونَ مِنَ الْجاهِلين‏»[9].

     مسخره کردن گناهی است که خداوند متعال در قرآن کریم، کلمۀ «وَیل» را در مورد آن بکار برده است «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَة»[10]. حضرت پیامبر اکرم(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) می­فرمایند: «(در روز قيامت) دَرِ بهشت به روى يكى از مسخره كنندگان باز مى گردد و به او گفته مى شود: بيا، او با غم و انـدوه جلو مى رود و چون نزديـك شد، در بـه رويش بستـه مى شود، سپس در ديگرى به رويش گشوده مى گردد... اين كار مرتّباً تكرار مى شود، تا جايى كه در به رويش باز مى گردد و گفته مى شود: بيا، بيا، اما او ديگر جلو نمى رود»[11].

     لازم به یادآوری است: ممکن است کسی کلمه یا جمله ­ای را اشتباه تلفّظ کند یـا سخن نسنجیده و نامسـاعدی بگوید و ما به بغل دستی خود اشاره کرده و لبخند بزنیم که این امر نیز از مصادیق مسخره کردن می­باشد و ای بسا با این گونه کارها، خدای ناکرده در زمرۀ مسخره­ کنندگان قرار گیریم.

     6- عیب جویی کردن: حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ ­عَلیه­وَ­آلِهِ) می­فرمایند: «اى كسانى كه به زبان ايمان آورده و هنوز ايمان به دلهاى شما راه پيدا نكرده، از عيوب مؤمنين پى‏ جوئى نكنيد، و بدگوئى مسلمانان ننمائيد، كه هر كس از مؤمنين عيب جوئى كند، خداوند از عيوب او پى‏ جوئى نمايد، و هر كس كه خدا از عيوبش پى‏جوئى نمايد، او را در اندرون خانه‏ اش رسوا سازد (يعنى هر چند كه كار زشت را پنهان انجام دهد، خداوند او را رسوا می سازد)»[12]. حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) نیـز در خطبۀ صد و چهل نهج البلاغه مطالبی پیرامون عیب­ جویی بیان فرموده­ اند*.

     7- سخن­ چینی کردن: منظور از آن این است که سخن کسی را که در مورد دیگری حرف می­زند، شنیده و به او تحویل دهد. حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی ­اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) از سخن چينی و گوش دادن به آن نهی نموده و می فرمودند: «لا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ نَمّامٌ»[13] سخن ­چین وارد بهشت نمی شود. آن بزرگوار به اصحاب می­فرمودند: «لا يُبْلِغُنی اَحَدٌ مِنْكُمْ عَنْ اَصْحابی شَيْئاً فَاِنّی اُحِبُّ اَنْ اَخْرُجَ اِلَيْكُمْ وَ اَنَا سَليمُ الصَّدْر»[14] هيچ كس از اصحاب من براى من سخن‏ چينى نكند و چيزى را كه پشت سرم شنيده، به من نرساند كه من دوست دارم با دلى صاف و سينه ‏اى سالم از بين شمـا خارج شوم. همچنین حضرت امام صـادق(عَلَيهِ السَّلام) فرمودنـد: «بى‏شكّ از بزرگتـرين سـحر و جـادو، سخن چينى است، كه با آن ميان دو دوست را تفرقه مى‏ اندازد، و دشمنى را ميان رفقاى باصفا وارد مى ‏كند، و با آن خونها مى ‏ريزد، خانه‏ ها خراب مى‏ كند، و پرده‏ ها را مى‏ اندازد، و فرد سخن چين، بدترين كسى است كه بر روى زمين قدم نهاده است‏»[15]. در روايتی آمده است: «همانا حضرت موسى(عَلَيهِ السَّلام) براى بنى اسرائيل طلب باران كرد هنگامى كه آنها را قحطى رسيده بود، پس خداوند باعظمت به سوى او وحى فرستاد كه دعاى تو و همراهانت را اجابت نكنم، زيرا در ميان شما سخن چينى وجود دارد كه اصرار بر سخن چينى خود دارد، پس موسى(عَلَيهِ السَّلام) عرض كرد: اى پروردگار من! كيست آن سخن چين كه او را از بين خودمان خارج كنيم، خداوند فرمود: اى موسى! من از سخن چينى نهى و منع می كنم، آن وقت خودم سخن چينى كنم؟ (يعنى مثل سخن چين باشم)، پس تمام آنها توبه كردند و باران براى آنها نازل شد»[16].

     «بارالهـا! بـه روان مقدّس حضـرت محمّـد و آل محمّـد(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) درود فـرسـت و در امـر ظـهـور و فـرج مـولا و مقتـدایـمـان حضـرت ولیّ ­عصر(عجِّل­ اللهُ­ تعالی ­فَرَجَهُ­ الشَّريف) تعجیل بفرما. پروردگارا! توفيق بيداری از خواب گران غفلت و توبۀ حقيقی از تمام خطاها و قصورها و معاصی به همۀ ما مرحمت بفرمـا. خداوندا! همۀ ما را از شرّ نفس و شيطان و سقوط در ورطۀ هلاکت معنوی، مصون و محفوظ بفرما و توفيق هجرت معنوی و باطنی به همۀ ما عنايت بفرما. پروردگارا! همۀ ما را از شيعيان و پيروان حقيقی حضرات اهل بيت عصمت و طهارت(عَلَيهِمُ­ السَّلام) مقرّر بفرما و از شفاعت کبرای آن بزرگواران بهره­ مند بفرما. به بیماران مؤمنین شفای عاجل عنایت بفرما. اموات محترم غریق رحمت بفرمـا. به مسلمانان ستمدیده علی­ الخصوص مردم مظلوم فلسطین، عراق، سوریه و يمن نجات کرامت بفرما».

 

«بِالنَّبِيِّ مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الطّاهِرينَ

صَلَواتُکَ عَلَيهِ وَ عَلَيهِمْ اَجْمَعينَ»

 

 

[1]- کافی، ج2، ص351، حدیث4؛ به نقل از معراج السّعادة، ص459

[2]- ارشادالقلوب، ج1، ص192

[3]- ارشادالقلوب، ج1، ص192

[4]- بر شما باد دوری از غيبت، پس همانا غيبت شديدتر است از زنا (بحارالانوار، ج72، ص222).

[5]- و غيبت می خورد نيکی ها را، همانطور که می خورد آتش هيزم را (بحارالانوار، ج72، ص257).

[6]- الکافی، ج2، ص356

[7]- تفصيل وسائل الشيعه الى تحصيل مسائل الشريعه، ج‏12، ص277

[8]- و نبايد استهزاء کند قومی از قومی، شايد که بوده باشد بهتر از ايشان و نه زنانی از زنانی، شايد که باشند بهتر از ايشان (مبارکه حجرات/11).

[9]- پناه می برم به خداوند اينکه باشم از جاهلان (مبارکه بقره/67).

[10]- وای بر هر عيب جویِ مسخره کننده (مبارکه همزه/1).

[11]- انّ المُستَهزِئينَ يُفتَحُ لأحَدِهِم بابُ الجَنَّةِ ، فيُقالُ: هَلُمَّ، فَيَجِيءُ بِكَرْبِهِ و غَمِّهِ، فإذا جاءَ اُغلِقَ دُونَهُ، ثُمّ يُفتَحُ لَهُ بابٌ آخَرُ... فما يَزالُ كذلكَ حتّى أنَّ الرَّجُلَ لَيُفتَحُ لَهُ البابُ فيقالُ لَهُ: هَلُمَّ هَلُمَّ، فما يَأتِيهِ (کنز العمال، حديث8328).

[12]- يَا مَعْشَرَ مَنْ آمَنَ بِلِسَانِهِ وَ لَمْ يَصِلِ الْإِيمَانُ إِلَى قَلْبِهِ لَا تَتَبَّعُوا عَوْرَاتِ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَا تَذُمُّوا الْمُسْلِمِينَ فَإِنَّهُ مَنْ تَتَبَّعَ عَوْرَاتِ الْمُؤْمِنِينَ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَوْرَاتِهِ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَوْرَاتِهِ فَضَحَهُ فِي جَوْفِ بَيْتِه‏ (امالی مفيد، ص141).

* «...يَا عَبْدَ اللَّهِ لَا تَعْجَلْ فِي عَيْبِ أَحَدٍ بِذَنْبِهِ فَلَعَلَّهُ مَغْفُورٌ لَهُ وَ لَا تَأْمَنْ عَلَى نَفْسِكَ صَغِيرَ مَعْصِيَةٍ فَلَعَلَّكَ مُعَذَّبٌ عَلَيْهِ فَلْيَكْفُفْ مَنْ عَلِمَ مِنْكُمْ عَيْبَ غَيْرِهِ لِمَا يَعْلَمُ مِنْ عَيْبِ نَفْسِهِ‏...» ...ای بندة خدا، در گفتن عيب کسی شتاب مکن، شايد خدايش بخشيده باشد و بر گناهان کوچکِ خود ايمن مباش، شايد برای آنها کيفر داده شوی! پس هر کدام از شما که به عيب کسی آگاه است، بخاطر آنچه که از عيب خود می داند، بايد از عيب جويی ديگران خودداری کند...

[13]- بحارالانوار، ج72، ص268

[14]- مکارم الاخلاق، ص17

[15]- إِنَّ مِنْ أَكْبَرِ السِّحْرِ النَّمِيمَةَ يُفَرَّقُ بِهَا بَيْنَ الْمُتَحَابِّينَ وَ يَجْلِبُ الْعَدَاوَةَ عَلَى الْمُتَصَافِّينَ وَ يُسْفَكُ بِهَا الدِّمَاءُ وَ يُهْدَمُ بِهَا الدُّورُ وَ يَكْشِفُ السُّتُورَ وَ النَّمَّامُ أَشَرُّ مَنْ وَطِئَ عَلَى الْأَرْضِ بِقَدَم‏‏ (بحارالانوار، ج10، ص169).

[16]- أَنَّ مُوسَى(عَلَيهِ السَّلام) اسْتَسْقَى لِبَنِي إِسْرَائِيلَ حِينَ أَصَابَهُمْ قَحْطٌ فَأَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَيْهِ أَنِّي لَا أَسْتَجِيبُ لَكَ وَ لَا لِمَنْ مَعَكَ وَ فِيكُمْ نَمَّامٌ قَدْ أَصَرَّ عَلَى النَّمِيمَةَ فَقَالَ مُوسَى(عَلَيهِ السَّلام) يَا رَبِّ مَنْ هُوَ حَتَّى نُخْرِجَهُ مِنْ بَيْنِنَا فَقَالَ يَا مُوسَى أَنْهَاكُمْ عَنِ النَّمِيمَةِ وَ أَكُونُ نَمَّاماً فَتَابُوا بِأَجْمَعِهِمْ فَسُقُوا (بحارالانوار، ج72، ص268).