آیات شریفه ای که استفاده شده، پیرامون مسائل خانواده است. اکثر مطالب سورۀ مبارکۀ نساء در مورد خانواده و زنان است. آخرین مطلبی که در جلسات سابق در مورد مسائل مربوط به همسرداری استفاده شد، این بود که زن و مرد، خودخواهیها را در زندگی کنار بگذارند و رضایت الهی را در ایجاد صلح و آشتی در نظر بگیرند و تلاش خود را در این زمینه مبذول دارند. خداوند متعال در دو آیۀ شریفۀ مورد بحث، چهار بار در مورد صلح سخن فرموده است. زمانی که زن احساس سردی و سرکشی و سرسنگینی از شوهرش داشت، باید در دفع آن کوشش کند و اگر اختلافی وارد شد، زن و شوهر سعی کنند که آن را رفع نمایند. به جای اینکه زن و شوهر هر کدام بخواهند که خودخواهانه سخن خود را به کرسی بنشانند و خودشان را بیتقصیر و طرف مقابل را مقصّر بشمارند و در محکوم نمودن همدیگر مسابقه بدهند، در برقراری صلح و صفا و آشتی سبقت بگیرند، که در این صورت بنای زندگی استحکام یافته و مورد محبّت خدای سبحان و محبوبانش قرار میگیرند. بنای خانواده، آنچنان اهمیّت دارد کـه وجـود مقدّس حضرت پیـامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) میفرمایند: «هيچ بنائى در اسلام پايهگذارى نشده است كه در پيشگاه خداوند عزّ و جلّ، محبوبتر و عزيزتر از امر ازدواج باشد»[1]. بنابراین زن و شوهری که بخواهند از محبّت و قرب خداوند بهره مند شوند، باید با همدیگر با محبّت و مودّت رفتار کنند و در صلح و آشتی تلاش کنند. مردم معمولاً با ما آنگونه رفتار میکنند که ما با آنان رفتار مینماییم. اگر رفتار ما محبّت آمیز باشد، همان رفتار را به ما برمیگردانند. زن زمینۀ محبت همسر را باید با محبّت خود به همسرش فراهم آورد. بنای خانواده، بنای سست و بیاستحکامی نیست که انسان به محض مشکل به فکر طلاق و فروپاشی بیفتد. وقتی خدای سبحان و محبوبانش این همه بنای خانواده را محترم میشمارند و به آن قداست قائل هستند، معلوم میشود افرادی که قداست خانواده را بیشتر حفظ کنند و در تحکیم بنیان آن و ایجاد صلح و صفا و صمیمیّت و محبّت و مودّت تلاش بیشتر نمایند، در پیشگاه الهی محبوبتر هستند.
زن و مردی که بنای ناسازگاری گذارند و فضای خانواده را متشنّج کنند، مورد غضب الهی قرار خواهند گرفت. مهمّترین فرد بعد از ازدواج، همسر است، گرچه پدر و مادر، واجب الاطاعه هستند، ولی آنچه در زندگی اولویّت دارد، اطاعت از همسر می باشد. شوهر باید ببیند که در نظر همسرش مهم است. اگر زن بخواهد که در پیش همسرش مهم و محترم باشد، باید زمینۀ آن را با مهم شمردن همسرش فراهم آورد.
یکی از مواردی که در حفظ احترام زن و شوهر به همدیگر، بسیار مؤثر میباشد، این است که اقتدار پدر در برابر فرزندانش از سوی مادر شکسته نشود. فلذا اگر احیاناً پدرِ خانواده به ناحق به فرزندش سخنی بگوید یا او را تنبیه کند، مادر نباید در حضور فرزند، مخالفت کرده و از فرزند جانب داری نماید، بلکه در خفیٰ و در غیاب فرزند، پدر را متوجه کند که حق فرزند ضایع شده است. زن و شوهر در زندگی مشترکشان، باید هوای همدیگر را داشته باشند و همدیگر را جدّی بگیرند. در زندگی مبارک حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) و حضرت فاطمه زهرا(سَلامُ اللهِ عَلَيها)، مهمترین فرد برای همدیگر این دو نفر بودند، بطوری که حتی از فرزندانشان هم به همدیگر نزدیکتر بودند.
گاهی ملاحظه میشود که در خانوادهها، با تولّد فرزند، زن، دیگر توجه قبلی را به شوهرش ندارد و به عبارتی او را از یاد میبرد. پرواضح است که شوهر در چنین صورتی به شدّت احساس غربت میکند که این امر برای خانواده، آسیب زاست، چراکه وقتی حق شوهر آنچنان که باید، اداء نشد و او احساس غربت نمود، امکان دارد که او هم مأنوس دیگری برای خود چه از راه حلال و مشروع، و چه از راه حرام و غیرمشروع جستجو کند. بنابراین مادران محترم شایسته است که بعد از تولّد فرزند، توجه خود را از همسر دریغ ننمایند و توجه به همسر و نیز رسیدگی به خود از لحاظ پوشش و خودآرایی و... بمانند سابق ادامه یابد.
مطلب دیگری که حائز اهمیت میباشد و جوانان باید آن را به خاطر بسپارند، این است که گاهی در موقع ازدواج، برخی افراد پا پیش گذاشته و چنین مطرح میکنند که مبادا همسرت را بدعادت کنی و مبـادا کوتـاه بیـایی، «گربـه را دم حِجله باید کُشت» یا «کلوخ انداز را پاداش سنگ است». امّا عزیزان جوان نباید به هیچ یک از اینها ترتیب اثر دهند، چراکه در چنین صورتی، در اندک مدّتی، آشیـانۀ سعـادت و کـانون گرم خانواده سست و متلاشی میشود. خداوند متعال، اقتدار را در نهاد مرد قرار داده است و اگر زنی بخواهد اقتدار همسرش را بشکند، به خودش ظلم نموده است. وای از آن روزی که زن بخواهد اقتدار همسرش را بشکند و او را تحقیر کند که در این صورت، اوّلین ضرر و آسیب، متوجه خود او میگردد. اگر به مرد شخصیّت و موقعیّت داده شود و اقتدارش حفظ گردد، سعی میکند که با شخصیت بودنِ خود را ثابت کند. امّا چنانچه زن، مرد را تحقیر کند، اوّلین تصمیمی که مرد میگیرد، انتقام از زن است و اگر مرد بخواهد از زنش انتقام بگیرد، دستش از زن بازتر است. تحقیر شوهر، سمّ زندگی است، ولذا عزیزان جوان شایسته است که این مطلب را جدّی بگیرند.
در قرآن کریم در مورد حل اختلافات میان زن و شوهر سه گونه آیات وجود دارد. دستۀ اوّل این است که زن و شوهر خودشان اختلافشان را حل و فصل کنند. دستۀ دوم این است که اطرافیان پا به میدان گذارند و در ایجاد صلح و مودّت تلاش نمایند و دستۀ سوم مسئلۀ قانون و حکم طلاق را مطرح می نمايد. در آیۀ شریفۀ صد و بيست و هشت، روش اول مطرح شده است، که زن و شوهر در حل اختلاف و ایجاد صلح و صفا تلاش کنند و اختلافشان را با عفو و گذشت حل کنند و شُحّ و بخل را کنار گذارند و صلح و صفا را به خانواده برگردانند. خیلی قابل تأمّل است که خداوند می فرماید: سعی کنید خودتان با توافق و تفاهم، اختلافات را حل کنید. پس معلوم می شود اطرافیان و حتی پدر و مادر ابتداءً باید از هر گونه دخالت در زندگی زن و شوهر جداً خودداری نمایند. اما اگر خودشان نتوانستند و به پدر و مادر و یا بزرگترهای فامیل رجوع نمودند، آن موقع می توانند با دخالت مثبت و با در نظر گرفتن رضایت خداوند میانجیگری کرده و اختلافات آنها را حل کنند «فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ اَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ اَهْلِها»[2]. ملاحظه می شود که خداوند متعال می فرماید: در این صورت هم باید تقوای الهی پیشه کنند و به اصلاح بپردازند «اِنْ يُريدا اِصْلاحاً»[3]، یعنی اگر حق با عروس است، مادرشوهر یا پدرشوهر، به نفع فرزندشان قضاوت نکنند و به عدالت حکم نمایند. همانطور که عروس باید احترام بزرگترها اعم از مادرشوهر را نگه دارد، مادرشوهرهای محترم هم نباید دخالتهای بیجا در زندگی فرزندشان داشته باشند. حتی تلفن زدن های مکرّر مادرشوهر به خانۀ عروس و پرس و جوهای مکرّر و سر زدن های بدون اطّلاع، استرس زاست و محبّت را از بین می برد. علامت مادرشوهر خوب، محبوبیّتی است که میان عروس هایش دارد. آن احترامی ارزشمند است که از روی محبت باشد، نه اینکه عروس از روی ترس، مادرشوهر را احترام نماید. حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) به امام علی(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «يا عَلِیُّ شَرُّ النّاسِ مَنْ اَكْرَمَهُ النّاسُ اتِّقاءَ شَرِّه»[4] اى على، بدترين مردم كسى است كه مردم به خاطر اجتناب از شرّش او را گرامى دارند.
مطلبی که مادران محترم و عزیزان جوان شایسته است به آن توجه نمایند، این است که مبادا مادران عزیز به هنگام ازدواجِ دخترانشان، یک خوشبختی خیالی و سعادت کاذب را برایشان ترسیم نمایند و دختران خیال کنند که بعد از ازدواج، دیگر هیچ مشکلی برای آنها پیش نخواهد آمد و زندگی، سراسر خوشی و بر وفق مراد خواهد بود. مادران محترم باید آمادگی و پیش آگهی در مورد مشکلات احتمالی زندگی مشترک را به فرزندانشان بدهند، چراکه در غیر این صورت، شیرازۀ زندگی زوجین، با اوّلین زلزله و اختلافی که در خانواده پیش می آید، متزلزل خواهد شد. زندگی مشترک زلزله های مختلفی دارد، ولذا بنای زندگی زناشویی را باید مستحکم و ضدزلزله ساخت. عزیزان، خوشبختی ساختنی است و ابزار آن عفو و گذشت، صبر و بردبـاری، اغمـاض، تغافل، مدارا، خوش اخلاقی و... است. اگر با کوچکترین اختلافی که در زندگی پیش آمد، زن فوراً به فکر جدایی و رفتن به خانۀ پدر و مادر افتاد، بنای خانواده متزلزل می گردد. زندگی های موفّق، در پرتو صبر و مدارا و داشتن روح تغافل است ولاغیر. انسـان خیلی چیزها را می بیند و می شنود، ولیکن باید خود را به ندیدن و نشنیدن بزند. زندگی پر از نشیب و فراز و تلخی و شیرینی است «لَقَدْ خَلَقْنَا الْاِنْسانَ فی كَبَد»[5]. مادران باید به دخترانشان گوشزد کنند که زندگی تلخی و شیرینی را با هم دارد و بدون صبر و تحمل مشکلات، کاری از پیش نخواهند بُرد.
مطلبی که در همین راستا قابل توجه می باشد، این است که گاهی در اثر بداخلاقی و ناسازگاری و بی صبری و بی احترامی نسبت به همسر، زندگی متزلزل می شود و آنگاه زن آن را به حساب سحر و جادو می گذارد و بجای اینکه به توقّعات و انتظارات بی جای خود و سخت گیری های بی مورد در رابطه با همسرش توجه نماید و در رفع آنها بکوشد، به دعانویس و ساحر و کف بین و فالگیر و رمّال مراجعه می کند و آن خوشبختی را که خود با اخلاق و رفتارش از دست داده، در دکّان های کاذب و باطل می جوید. خداوند متعـال در قرآن کريم می فرماید: «اِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظيم»[6] همانا چاره سازی شما زنان قوی است، از اینرو به راستی خسارت است به جای اینکه زن، آن چاره سازی را در آشتی و صلح و مودّت بکار بَرَد، در فروپاشی خانواده بکار گیرد. اگر مهر و محبّت جانشین کینه و کدورت گردد، یقیناً امکان برگشت محبّت به خانواده، میسور خواهد بود.
۱- ما بنى في الاسلام بناء احبّ الى اللّه عزّ و جلّ و اعزّ من التّزويج (الحديت، روايات تربيتى، ج1، ص173).
[2]- پس تعیین کنید داوری از خانوادۀ مرد و داوری از خانوادۀ زن (مبارکه نساء/۳۵).
[3]- اگر (اين دو داور) تصميم به اصلاح داشته باشند (مبارکه نساء/35).
[4]- بحارالانوار، ج74، ص46
[5]- البتّه به تحقيق ما انسان را در رنج و زحمت آفریدیم (مبارکه بلد/۴).
۱- مبارکه یوسف(عَلَيهِ السَّلام)/۲۸