آیۀ شریفۀ صد و بيست و هفت در مورد حمایت خدای سبحان از حقوق زنان و کودکان است. آنان در نظام سلطه و در منطق طواغیت، همیشه مورد ظلم و ستم قرار میگرفتند، لکن قانون عدلمدار اسلام پیوسته حامی مظلومان و مستضعفان است و در عصر جاهلیّت (زمان پیش از اسلام) زنان و یتیمان مورد ظلم و ستم قرار میگرفتند و حقوقشان ضایع میشد، ولذا خدای سبحان، هم در اوایل سورۀ مبارکه و هم در این قسمت، حمایت و پشتیبانی و دفاع خود را از حقوق زنان و کودکان و یتیمان اعلام میدارد. اینکه خداوند متعال در مورد زنان و کودکان و یتیمان فتوا میدهد، فتوای همیشگی خداوند در قرآن کریم این است که با آنان با قسط و عدل رفتار کنید و از حقوق آنان دفاع میفرماید. خداوند همیشه حامی مظلومان و کودکان و ایتام است و به شدّت مردانِ متجاوز در این مورد را مورد عتاب قرار میدهد و کیفرهای سنگینی را وعده میفرماید.
آیۀ شریفۀ صد و بيست و هشت کـه در جلسۀ حاضر استفاده میشود، در مورد تحکیم و استوارسازی بنیان خانواده است. خدای سبحان در مورد صلح و صفا و آشتی و محبّت و مودّت در خانواده توصیه میفرماید و این همه که خداوند در ایجاد صلح در خانواده تأکید دارد، پُرواضح است هر کدام از زن و شوهر که در ایجاد صلح در خانواده تلاش بیشتری مبذول دارند، مورد عنایت و رحمت و توجه خاص خدای سبحان قرار میگیرند و خداوند متعال مکرّر در مورد رعایت حقوق زنان به مردان توصیه میفرماید. در سورۀ مبارکۀ طلاق توصیۀ اکید برای مردان است که تقوای الهی پیشه کنید، مبادا حقوق این قشر از زنان ضایع گردد.
خداوند متعال بعد از سفارش اکید به مردان در مورد ایجاد قسط و عدل در مورد زنان، سفارش میفرماید که اگر زنی در مواردی احساس کرد که همسرش نسبت به او حالت اِعراض و عصیان و سرکشی پیدا کرده، در این صورت تلاش کند که در بینشان صلح برقرار نماید و به فرمودۀ استاد جوادی آملی، دفع بهتر از رفع است. تفاوت دفع با رفع این است که دفع در مورد امری است که هنوز به وقوع نپیوسته است، ولی رفع در مورد کاری است که واقع شده است. آیۀ شریفۀ مورد بحث در مورد دفع و حالت پیشگیری است.
عزیزان جوان، خداوند متعال راهکار نشان میدهد که وقتی از همسرتان احساس ناسازگاری نمودید و متوجه شدید که بوی اِعراض و سرکشی و عصیان می آید، در این صورت، جهت پیش گیری و برای اینکه چنین اتفاقی نیفتد و منجر به اختلاف نشود و شدّت نگیرد و ادامه نیابد، راهکار نشان میدهد و میفرماید: در این صورت گناهی بر آن دو نیست، اینکه اصلاح کنند بین آن دو صلح کردنی «فَلا جُناحَ عَلَيْهِما اَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً». زن بهتر است با عفو و گذشت و صرف نظر کردن از حقوق مسلّم خود، اعم از مهریه و ارثیه که ظلم در مورد زنان در گذشته در این مورد صورت میگرفت، صلح را به خانواده برگرداند.
خدای سبحـان بعد از اینکـه فرمود: «اَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً» میفرماید: «وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ» صلح و آشتی بهتر است. مسئلۀ صلح و آشتی آنچنان اهمیّت دارد که خداوند متعال در یک آیۀ شریفه سه بار به کلمۀ صلح اشاره و تأکيد فرموده است. تأکید پروردگار به صلح و صفا و آشتی در خانواده بیانگر این حقیقت است که کسانی که در خانواده اختلاف ایجاد میکنند و اختلاف را ادامه میدهند، تا چه حد در پیشگاه الهی مسئولیّت دارند. گرچه طلاق، حلال است، لکن مغبوضترینِ حلالهاست.
«تـا توانی پـا مَنِه اندر فراق اَبغَضُ الاَشیاءِ عِندی اَلطَّلاق»[1]
در تأیید این مطلب ملاحظه میشود هر چقدر در مورد مسئلۀ عقد و ازدواج آسان گیری شده، در مورد طلاق، سختگیری شده است تا زنان و مردان از طلاق صرفنظر کنند و صلح و آشتی کنند و مهر و محبّت را به خانواده برگردانند.
در روابط زن و شوهر، به محبّت و مودّت تأکید بسیار شده است. البته مودّت ، محبّتِ توأم با ابراز است، ولذا توصیه شده که اگر همدیگر را دوست دارید، آن را به زبان آورید، یعنی محبّت کلامی و عملی در کنار محبّت قلبی، لازم و ضروری می باشد. «امـامین صادقین(عَلَيهِما السَّلام) با جمعی در مسجد نشسته بودند که مردی گذر کرد، کسی از جمع گفت: به خدا، من این مرد را دوست دارم، حضرت امام باقر(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: آگاه باش! این را به او اعلام کن، چراکه آن، دوستى را پايدارتر كند و براى اُلفت بهتر است»[2].
پس خدای سبحان همواره پشتیبان زنان و کودکان است و خداوند و رسولش از مردی که زنش را آنقدر تحت فشار قرار دهد که بگوید: مهرم حلال و جانم آزاد، بَری و بیزار هستند «اَلا وَ اِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ (وَ رَسُولَهُ) بَريئانِ مِمَّنْ اَضَرَّ بِامْرَاَةٍ حَتّى تَخْتَلِعَ مِنْه»[3]. حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) در بيان نورانی ديگری فرمودند: «هر کس به زنی آزار برساند تا آن زن (با بخشيدن مهريه اش)، جان خود را از او بخرد، خدای تعالی برای آن مرد، به کيفری کمتر از آتش رضايت نداده است، چراکه خداوند متعال برای زن، همانگونه به خشم می آيد که بخاطر يتيم»[4]. امّا با این وجود، خداوند متعال میفرماید: زنی که احساس سرکشی و عصیان از همسرش دارد، مانعی ندارد که در صلح پیش قدم گردد. خداوند متعال به صلح و آشتی در خانواده تأکید دارد. وقتی اختلافی در خانواده پیش آمد که امکان سردی وجود دارد، هر کدام از زن و مرد که در صلح و آشتی پیشقدم شوند، در پیشگاه الهی محبوبتر هستند و چنین زن یا مردی مورد محبّت خداوند است. حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «بهترين زنان شما آن زنى است كه چون خشم كند يا به خشمش آورند، به شوهر خود بگويد: دستم در دست تو، ديده ام به خود خواب نبيند مگر اينكه از من راضى شوى»[5]. چنین زنی قبل از اینکه به شوهرش خدمت کند، به خودش خدمت کرده و رضایت خداوند را طلب نموده است. اگر زن به هنگام پیش قدم شدن در آشتی، قبل از همسر، لبخند رضایت پروردگار را ببیند، دیگر پیشقدم شدن در صلح و آشتی برای او سنگین و با صعوبت نخواهد بود. به این صورت که زن توجه کند که چون خداوند متعال چنین امر فرموده و راضی هست، لذا با صلح و آشتیِ خود، با خداوند معامله میکند و به راستی چه کسی با خداوند معامله کرد و ضرر دید؟ برای تحکیم بنیان خانواده، خودخواهیها را باید کنار گذاشت.
در آیۀ شریفۀ سی و چهار و سی و پنج همین مبارکه صحبت از نشوز زنان بود. نشوز یعنی بلندی و مکان مرتفع و بلند و تپه هایی که از سطح زمین بالاتر است. ناشزه به زنی گفته میشود که نسبت به شوهرش طغیان و سرکشی کند. خداوند متعال به کانون مقدّس خانواده احترام قائل است و دین اسلام، دین خانواده محور میباشد و سورۀ مبارکۀ نسـاء، سورۀ خانواده است و خدای سبحـان توصیه میفرماید که اگر یکی از همسران بنای ناسازگاری و عصیان و سرکشی نهاد، در اینجا بهتر است زن و شوهر، غرور و تکبّر و علوّ را کنار بگذارند و فقط متوجه مرکز باشند و در صلح و آشتی پیش قدم شوند تا سرمایۀ رضایت الهی را کسب نمایند. مگر نه این است که خدای سبحان در آفرینش دنیا و آسمان ها و زمین و کهکشان ها و... فرمود: «فَما مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا فِی الْآخِرَةِ اِلّا قَليلٌ»[6]. صد و بیست و چهار هزار پیامبر آمدند تا مردم را متوجه کنند که دنیا قلیل است، امّا خداوند متعـال کـه دنيـا را بـا همۀ تشکيـلاتش قليل معرّفی می فرمايد، در مورد سرمايۀ رضايت الهی میفرماید: «وَ رِضْوانٌ مِنَ اللهِ اَكْبَرُ»[7]. تمام نعمتهای بهشتی در برابر لذّت سرمایۀ رضایت خداوند ناچیز است.
[1]- مولوی(عَلَيهِ الرَّحمَة)
[2]- مَرَّ رَجُلٌ فِی الْمَسْجِدِ وَ اَبُو جَعْفَرٍ(عَلَيهِ السَّلام) جَالِسٌ وَ اَبُو عَبْدِ اللَّهِ(عَلَيهِ السَّلام) فَقَالَ لَهُ بَعْضُ جُلَسَائِهِ وَ اللَّهِ اِنّی لَاُحِبُّ هذَا الرَّجُلَ قالَ لَهُ اَبُو جَعْفَرٍ(عَلَيهِ السَّلام) اَلا فَاَعْلِمْهُ فَاِنَّهُ اَبْقى لِلْمَوَدَّةِ وَ خَيْرٌ فِی الْاُلْفَة (بحارالانوار، ج71، ص181).
[3]- آگاه باشيد كه براستى خداوند عزّ و جلّ (و رسولش) بيزار هستند از كسى كه زيان زند به زنى تا از او طلاق بگيرد (بحارالانوار، ج73، ص366).
[4]- مَن اَضَرَّ بِامْرَاَةٍ حَتّى تَفْتَدِیَ مِنْهُ نَفْسَها لَمْ يَرْضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ بِعُقُوبَةٍ دُونَ النّارِ لِاَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَغْضَبُ لِلْمَرْاَةِ كَما يَغْضَبُ لِلْيَتِيم (بحارالانوار، ج73، ص365؛ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص285).
[5]- خَيْرُ نِسَائِكُمُ الَّتِی اِنْ غَضِبَتْ اَوْ اَغْضَبَتْ قَالَتْ لِزَوْجِهَا يَدِی فِی يَدِكَ لَا اَكْتَحِلُ بِغُمْضٍ حَتّى تَرْضى عَنّی (من لا یحضره الفقيه، ج3، ص389).
[6]- پس نیست متاع زندگانی دنیا در (برابر) آخرت مگر اندک (مبارکة توبه/38).
[7]- و خشنودی از (جانب) خداوند بزرگتر است (مبارکة توبه/72).