مطالبی که در بخش سابق استفاده شد، در مورد جهاد نظامی بود که جهاد اصغر است، ولیکن جهاد فی سبیل الله محدود در جهاد نظامی نیست، بلکه جهاد معنای بس وسیع و عظیمی دارد که بخشی از آن جهاد نظامی می­بـاشد. جهاد یعنی جهد و کوشش کردن و سختی­ها را تحمّل نمودن، ولذا هر عملی که به خاطر خداوند انجام گیرد که مستلزم تحمّل سختی و رنج و مشقّت است، جهاد فی سبیل الله محسوب می­گردد که نمونه­هایی از آن در جلسة سابق استفاده شد که یکی جهاد فرهنگی بود. کسانی که با جهاد علمی و تعلیم و تعلّم به مردم خدمت می­کنند، حقیقتـاً بـه جهاد فی سبیل الله می­پردازند. دیگری عفت ورزیدن جوانـان بود کـه اگر جوانی، پارسایی و عفّت و پاکدامنی پیشه کند، در ردیف مجاهدان فی سبیل الله محسوب می­گردد. نمونه­های دیگری از جهاد فی سبیل الله عبارتند از:

     1- امر به معروف و نهی از منکر: یکی از مهمترین اعمالی که در راستـای جهاد فرهنگی و در ردیف جهاد فی سبیل الله است، امر بـه معروف و نهی از منکر می­بـاشد. حضرت امـام علی(عَلَيهِ­السَّلام) می­فرمایند: «ما اَعْمالُ الْبِرِّ كُلُّها وَ الْجِهادُ فی سَبيلِ اللهِ عِنْدَ الْاَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنْ الْمُنْكَرِ اِلّا كَنَفْثَةٍ فی بَحْرٍ لُجِّیٍّ‏»[1] همة کارهای خیر در راه خداوند و جهاد فی سبیل الله در برابر فریضة امر به معروف و نهی از منکر مانند دمیدنی در دریای پرعمق و پرموج است؛ چراکه تمام عبادات و در سرلوحة آنها نماز، با فریضة امر به معروف و نهی از منکر اقامه می­شود. همچنین جهاد فی سبیل الله، توسط امر به معروف و نهی از منکر در جامعه اقامه می­گردد. پس کسی که به فريضة امر به معروف و نهی از منکر می­پردازد، مجاهد فی سبیل الله است. در بیان نورانی دیگری از حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) آمده است: «اِنَّ الْمُؤمِنَ يُجاهِدُ بِسَيْفِهِ وَ لِسانِهِ‏»[2]. مقام امر به معروف و نهی از منکر از تمام کارهای خیر بالاتر است.

     2- جهاد اخلاقی: نمونه دیگری از جهاد فی سبیل الله، جهاد در حوزة اخلاق می­باشد. حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) فرمودند: «مَنْ عاشَ مُدارِياً ماتَ شَهِيداً»[3] کسی که در زندگی دنیوی مدارا پیشه کند و اهل رفق و مدارا باشد، چنین کسی اگر از دنیا رفت، شهید محسوب می­شود. همچنین از آن بزرگوار روایت شده است: «لَوْ كانَ الرِّفْقُ خَلْقاً يُرى ما كانَ مِمّا خَلَقَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ شَیْ‏ءٌ اَحْسَنَ مِنْه‏»[4] اگر مدارا مخلوقى بود كه ديده مى‏شد، هيچ مخلوقى از مخلوقات خداوند از او نيكوتر نبود. مدارا کردن با ناسازگاری مردم از چنان اهمّیّتی برخوردار است که حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) فرمودند: «مُداراةُ النّاسِ نِصْفُ الْايمان‏»[5] کسی که اهل مدارا باشد، نصف ایمان را تصاحب کرده است. همچنین حضرت امام حسین(عَلَيهِ­السَّلام) فرمودند: «مَنْ اَحْجَمَ عَنِ الرَّاْیِ وَ عَيِيَتْ بِهِ الْحِيَلُ كانَ الرِّفْقُ مِفْتاحَه‏»[6] هر كس نتواند رأى خود را اظهار كند و راه چاره بر او بسته باشد، رفق و مدارا وسيله گشايش اوست‏. در بیان نورانی دیگری آمده است: «اِنَّ اللهَ تَعالی رَفيقٌ يُحِبُّ الرِّفْقَ‏»[7]، «اِنَّ اللهَ تَبارَكَ وَ تَعالى يُحِبُّ الرِّفْقَ وَ يُعينُ عَلَيْهِ»[8] همانا خداوند اهل رفق را دوست دارد و یاری می­کند او را. همچنين فرمودند: «ثَمَرَةُ الْعَقْلِ مُداراةُ النّاس‏‏»[9] مدارا کردن با مردم ثمرة عقل است. سلامتی دین و دنیا در مدارا با مردم است «سَلامَةُ الدّينِ وَ الدُّنْيا فی مُداراةِ النّاس‏»[10]. کسی که اهل مدارا باشد، توفیق رسیدن به ایمان بالاتر را پیدا می­کند. مدارا کردن نشان عقل است، همانطور که حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) می­فرمایند: «اَعْقَلُ النّاسِ اَشَدُّهُمْ مُداراةً لِلنّاس‏»[11] عاقل­ترین مردم، مداراکننده­ترینِ آنها با مردم است. همچنین فرمودند: «رَاْسُ الْعَقْلِ بَعْدَ الْايمانِ بِاللَّهِ مُداراةُ النّاسِ فی غَيْرِ تَرْكِ حَق»[12]. در بیان نورانی دیگری از حضرت امام علی(عَلَيهِ­السَّلام) آمده است: «دارِ النّاسَ تَاْمَنْ غَوائِلَهُمْ وَ تَسْلَمْ مِنْ مَكايِدِهِم‏»[13] با مردم مدارا کن تا از گزندهایشان در امان باشی و از نیرنگ­هایشان سالم بمانی. همچنین حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) فرمودند: «اِنَّ فِی الرِّفْقِ الزِّيادَةَ وَ الْبَرَكَةَ وَ مَنْ يُحْرَمِ الرِّفْقَ يُحْرَمِ الْخَيْر»[14] در مدارا فزونی و برکت است و هر کس از مدارا محروم باشد، از خیر محروم شده است. از حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) روایت شده است: «اِنّا اُمِرْنا مَعاشِرَ الْاَنْبِياءِ بِمُداراةِ النّاسِ كَما اُمِرْنا بِاَداءِ الْفَرائِض‏»[15] ما گروه پیامبران به مدارا با مردم امر شدیم، همان­طور که به اقامة فرایض و واجبات امر شده­ایم.

     همان­طور که جنگ و جهاد سختی­هایی دارد، همانگونه انسانی که مدارا می­کند، سختی­هایی را متحمّل می­گردد؛ به عنوان نمونه: در برابر کسانی که برخورد ناهنجار دارند یا در برابر افراد زورگو و جاهل و نادان، در عین داشتن قدرت برای مقابله به مثل، به خاطر خداوند صبر می­کند و خشم و غضب خود را فرو می­خورد و تحمل می­کند. مدارا خصوصاً در فضای خانواده در برابر ناسازگاری­های پدر و مادر و همسر و فرزندان، اجر بالاتری دارد و جهاد فی سبیل الله محسوب می­شود. صبر در برابر ناسازگاری­های والدين در دوران پیری و سالمندی آنچنان اهميّت دارد که خداوند متعال با اینکه چندین بار در قرآن­ کریم رعایت حقوق والدین را یادآور شده، بار دیگر دوران پیری آنها را سفارش می­فرماید «اِمّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ اَحَدُهُما اَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما اُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَريما»[16]. آری، تحمل ناسازگاری­های والدین یا پدرشوهر و مادرشوهر و نیز همسر و فرزندان معامله با خداوند است و هر چند سختی­هایی دارد، ولیکن اجر آن برابر جهاد فی سبيل الله می­باشد. البتّه تمام اینها برای کسی است که در کنار مدارا و خدمت به والدین و همسر و فرزندان و یا سایر مردم، شئونات اسلامی و فرائض دینی را بجا آورد و ترک حرام داشته باشد و پرواضح است که شخص کاهل در نماز یا سایر فرائض دینی، تنها به صِرف مدارا، به اجر رفیع شهادت نائل نمی­شود.

     3- جهاد عملی: از دیگر مواردی که انسان را در ردیف مجاهد فی سبیل الله قرار می­دهد، جهاد در حوزة اعمال و فرایضی است که خدای سبحان بر انسان مقرر فرموده که از جملة آنها پاک نگه داشتن شکم از حرام و حفظ عفّت و پاکدامنی است. حضرت امام باقر(عَلَيهِ­السَّلام) در پـاسخ سوال شخصی کـه گفته بود: من جز حلال نمی­خورم و جز با حلال مباشرت نمی­نمايم، فرمودند: «اَیُّ جِهادٍ اَفْضَلُ مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَ فَرْج‏»[17] کدام جهاد بافضيلت­تر از عفت شکم و پاک­دامنی است؟

     لازم به توضیح است: پاک نگه داشتن شکم از حرام، تنها اختصاص به اجتناب از مال دزدی و اختلاس و... ندارد، بلکه مالی که خمس و زکات و وجوه شرعیّة آن پرداخت نشده، حرام می­باشد.

     جوانی که بـا وجود توانایی بر اعمال ناشایست، تقوای الهی پیشه می­کند و عفت می­ورزد و پـاکی خود را حفظ می­کند، جهـاد فی سبیل الله انجام می­دهد که آن، افضل جهاد است. حضرت امام علی(عَلَيهِ­السَّلام) می­فرمایند: «جاهِدْ شَهْوَتَكَ وَ غالِبْ غَضَبَكَ وَ خالِفْ سُوءَ عادَتِكَ تَزْكُ نَفْسُكَ وَ يَكْمُلْ عَقْلُكَ وَ تَسْتَكْمِلْ ثَوابَ رَبِّك‏»[18] جهاد كن با خواهش خود، و غلبه كن بر خشم خود، و مخالفت كن بدى عادت خود را، تا اينكه پاكيزه گردد نفس تو، و كامل گردد عقل تو، و طلب كن كمال پاداش پروردگار خود را.

     خداوند متعال می­فرماید: «وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً حَتّى يُغْنِيَهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِه‏»[19]، یعنی جوانی که نیاز به ازدواج دارد، ولی بنا به شرایط و مصالحی، سن ازدواجش به تأخیر افتاده، باید نیاز خود را سدّ کند و عفّت ورزد تا خداوند متعال فضل و احسان خود را شامل حال او فرماید و او را غنی سازد. همان­طور که استفاده شد، جهاد سختی دارد، جوانی هم که در اوج و غلیان نیاز جنسی قرار دارد و شرایط ازدواج برایش فراهم نیست، ولی بخاطر خداوند صبر کرده و این نیاز را سدّ نموده و از آن سوءاستفاده نمی­کند و بر سختی­های آن صبر می­کند و بیراهه نمی­رود، با خداوند متعال معامله می­کند و ضرر نمی­نماید و بـافضیلت­ترین جهـاد را انجام می­دهد. آن جوانانی که دائماً با دخترانی مواجه هستند که با سر و روی آرایش ­کرده و پوشش نـامنـاسب در محافل عمومی حاضر می­شوند، و خود را از گناه و بیراهه­روی حفظ می­کنند، حقيقتاً جهاد بزرگی انجام می­دهند، چراکه حِدَّت و شدّت غریزة جنسی در پسر و دختر، تفاوت دارد. کسی که حجابش را رعایت نمی­کند و با آرایش و لباس آنچنانی خود را در معرض دید نامحرم قرار می­دهد، علاوه بر حق­الله، مرتکب حق­النّاس می­گردد و این امر برایش بسیار سنگین تمام خواهد ­شد. به قول یکی از علماء، کسی که شئونات اسلامی را رعایت نمی­کند، وقتی در روز قیامت نامة عملش داده شد، مشاهده می­کند که در نامة عملش زنا و اولاد نامشروع نوشته شده است. عرض می­کند: خدایـا من این گنـاهان را مرتکب نشدم، خطاب می­رسد: تو زنا نکردی ولی با پوشش ظاهری خود، زمینة انحراف و به فساد افتادن جوانی را فراهم آوردی، او به معصیت افتاد و صاحب اولاد نامشروع شد، ولذا گناه زنا و اولاد نامشروع به حساب تو هم نوشته شد. کسی که دین اسلام را پذیرفته، پوشش آن را هم باید بپذیرد تا از این­همه حق­الله و حق­النّاس و تبعات سوء آن در امان بماند.

     پس کسی که حدود شرعی را در عمل رعایت می­کند، به افضل جهاد موفّق شده و در پیشگاه حق متعال از اجر عظیمی برخوردار خواهد بود.

 

1- نهج­البلاغه، فرازی از حکمت 374

2- همانا مؤمن با شمشير و زبانش جهاد می­کند (نهج­الفصاحه، حديث818).

3- روضة­الواعظين و بصيرة­المتعظين، ج‏2، ص380

4- بحارالانوار، ج72، ص63

5- بحارالانوار، ج72، ص440

6- بحارالانوار، ج75، ص128

7- همانا خداوند تعالی اهل رفق و مداراست و دوست دارد رفق و مدارا را (بيان نورانی امام صادق(عَلَيهِ­السَّلام)؛ بحارالانوار، ج72، ص56).

8- بيان نورانی حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ)؛ بحارالانوار، ج61، ص213

9- بيان نورانی امام علی(عَلَيهِ­السَّلام)؛ تصنيف غررالحکم و دررالکلم، ص53

10- بيان نورانی امام علی(عَلَيهِ­السَّلام)؛ تصنيف غررالحکم و دررالکلم، ص445

11- الاربعون حدیثا، ص56

12- رأس عقل بعد از ايمان به خداوند، مدارا با مردم در غير ترک حق است (بيان نورانی حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ)؛ بحارالانوار، ج74، ص147).

13- تصنيف غررالحکم و دررالکلم، ص445

14- بحارالانوار، ج72، ص60

15- بحارالانوار، ج72، ص53

16- اگر برسند نزد تو به پيری يکی از آنها يا هر دويشان، پس نگو برای آنان اُف و سرزنش نکن آن دو را و بگو برای آنان گفتاری نيکو (مبارکه اِسراء/23).

17- بحارالانوار، ج68، ص273

18- تصنيف غررالحکم و دررالکلم، ص242

19- و بايد که عفّت ورزند آنان که نمی­يابند نکاحی، تا آنکه غنی کند ايشان را خداوند از فضلش (مبارکه نور/33).