:
گاهی از طرف جوانان عزيز، چنين مطرح ميشود که آيا بهتر نيست که برای شناخت خصوصيّات و اخلاق همسر آينده، آشنايي قبل از ازدواج صورت گيرد تا اين وصلت با شناخت کاملتری انجام يابد؟ و ای بسا طلاقها و جداييها را متوجّه افرادی ميدانند که بدون آشنايي قبلی ازدواج کردهاند و لذا روی همين نظرات شخصی و احساسات و عواطف، اقدام به اين امر خلاف کرده و ضربههای بسيار خطرناکی از اين ناحيه، متوجّه ايشان ميگردد.
در پاسخ بايد توجّه نمود که، پيامهای دين مبين اسلام، جاودانی بوده و الی الابد زنده میباشد و هرگز گرد کهنگی بر آن نمينشيند و تا روز قيامت، تأمين کنندة سعادت دنيا و آخرت انسان است و خدای سبحان هر آنچه را برای سعادت بندگانش مفيد ميباشد، وضع فرموده است ولذا چنانچه، آشنايي قبل از ازدواج برای تحکيم پايههای خانواده مفيد و ضروری بود، با توجّه به قداست و اهمّيتی که خدای متعال به کانون خانواده قائل است، يقيناً به اين امر سفارش میفرمود. درحاليکه از اين امر به شدّت نهی فرموده و جوانان را دعوت به حفظ عفّت و پاکدامنی و مناعت نفس کرده است.
در تأييد مطلب مذکور ملاحظه میشود که اغلب طلاقها از طرف کسانی صورت ميگيرد که قبل از ازدواج با هم ارتباط داشتهاند، و معتقد به آشنايي، ولو به صورت مکالمة تلفنی ساده بودند کـه البته تمام برنامههای فسادزا از همين مکالمات اوّليه آغاز ميشود. چنین آشناییها و ارتباطات قبل از ازدواج به علّت غلبة احساسات و دخالتهای شيطانی، نه تنها در مورد شناخت همسر آينده، راهگشا نمیباشد، بلکه خود، وسيلة مخرّب در اين زمينه بوده است. در گزارشی از آمار طلاق در رادیو معارف، شصت درصد طلاقها به ازدواجهایی که با آشنایی قبل از ازدواج صورت گرفته و یا ازدواجهای اینترنتی مربوط میشود و نشانگر این مطلب است که در چنین ازدواجهایی غالباً به علّت نداشتن تجربه و دخالتهای نفسانی و شيطانی در آشنايي قبل از ازدواج، پیش از اینکه با خصوصيات همديگر آشنا گردند، علاقة کاذبی مخصوصاً از طرف دختر ايجاد میشود که همه چيز را تحت الشعاع قرار میدهد، بطوريکه با وجود عدم هماهنگی در تمام زمينهها و عدم صلاحیت طرف مقابل، اين وصلت صورت گرفته و بعد از اندک مدّتی، اختلافات بروز و ظهورکرده و کار به متارکه و جدائي کشيده میشود.
گذشته از تمام موارد مذکور، روش مخرّب آشنائي قبل از ازدواج چگونه میتواند مفيد واقع گردد، درحاليکه دو شريک بعد از سالها همکاری و مشارکت، موفّق به شناخت همديگر نمیشوند و يکی، بر سر ديگری کلاه گذاشته و فرار ميکند! يعنی وقتی کسی، بعد از چندين سال، موفّق به شناخت شريک خود نمیشود، چگونه امکان دارد که در عرض چند ماه، شريک زندگی خود را بشناسد؟ وانگهی، برخی افراد آنقدر شخصيّت حقيقی خود را پنهان ساخته و نقش بازی میکنند که حتّی در دوران نامزدی، نمیتوان ايشان را شناخت و بعد از سپری شدن اين دوران، وقتی زن، به خانة همسر میرود اختلافات شروع میشود.
همچنين تجربه نشان داده است که اکثريّت قريب به اتّفاق پسرانی که مدتّها با دختری، رابطة نامشروع ولو در حدّ مکالمة تلفنی به جهت آشنائي داشتهاند، بـه هنگام ازدواج او را رها کرده و به دنبال دختری میروند که هيچگونه رابطه با جوان ديگری نداشته است و به دختری که با او رابطه داشتند، اعتماد نمیکنند و او را شایسته همسری نمیدانند.
پس اين نکته را نبايد فراموش کرد که در چنين ارتباطهايي، بازندة حقيقی، خودِ دختر است و اوست که گوهر عفّت خود را حتّی با نازلترین درجة آن که مکالمة تلفنی است، لکّهدار کرده و خود را معيوب و ننگين نموده و عزّت خود را به ذلّت کشانده است و بالأخره مرتکب چنين گناه بزرگی شده و مسئول پيشگاه الهی ميباشد.