اسلام، دين تسليم است و خداوند متعال، حضرات انبياء عظام و اوصيای کرام(عَلَيهِمُ ­السَّلام) را با صفت تسليم معرّفی فرموده و از ايشان تجليل می­فرمايد؛ به عنوان نمونه: در توصيف حضرت ابراهيم خليل(عَلَيهِ­ السَّلام) می­فرمايد: «اِذْ قالَ لَهُ رَبُّهُ اَسْلِمْ قالَ اَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمينَ»[1]. اگر حضرت ابراهيم(عَلَيهِ­ السَّلام) قهرمان توحيد شدند و خدای سبحان حدود شصت و هفت مرتبه نام آن حضرت را در قرآن کريم ذکر فرمود، به علّت تسليم آن حضرت در پيشگاه الهی است «اِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَليم‏»[2]. تا می­رسد به وجود مقدّس حضرت پيامبر اسلام(صَلَّي ­­اللهُ ­عَلَيْهِ ­وَ‌­الِه) که خداوند متعال در معرّفی ايشان می­فرمايد: «اَنَا اَوَّلُ الْمُسْلِمين‏»[3] من اولينِ تسليم­شدگان هستم. يعنی حضرت پيامبر اسلام(صَلَّي ­­اللهُ ­عَلَيْهِ ­وَ‌­الِه) به مقام رسول­الله و نبی­الله و حبيب­الله بودن نائل نگشتند، مگر اينکه اوّل به مقام تسليم و انقياد محض در برابر خدای سبحان رسيدند.

     حال وقتی مقامات عالية حضرت پيامبر اسلام(صَلَّي ­­اللهُ ­عَلَيْهِ ­وَ‌­الِه) در پرتو انقياد و تسليم محض آن حضرت در پيشگاه الهی است، امّت هم بايد به تبعيّت از ايشان، در برابر اوامر الهی و اهل­بيت(عَلَيهِمُ ­السَّلام) تسليم محض باشند «يُسَلِّمُوا تَسْليما». ولذا خداوند متعال در اينجا وجود اقدس حضرت پيـامبر اسلام(صَلَّي ­­اللهُ ­عَلَيْهِ ­وَ‌­الِه) را بـه عنوان فردی معرّفی می­فرمايد که حکم ايشان در طول حکم خداوند قرار دارد و از آن جدا نيست، ولذا اطاعت آن حضرت و اطاعت اهل­بيت(عَلَيهِمُ ­السَّلام) در رديف اطاعت خداوند فرض و واجب است. حکم رسول­خدا(صَلَّي ­­اللهُ ­عَلَيْهِ ­وَ‌­الِه) و اهل­بيت(عَلَيهِمُ ­السَّلام) همان حکم خداوند می­باشد و حق است و حق به دليل حق بودن لازم­التّبعيّه و واجب­الاطاعه می­باشد و نشانة مؤمن، حق­محور بودنِ اوست.

     با توجّه به آية شريفة مورد بحث، عصمت حضرت پيامبر اسلام(صَلَّي ­­اللهُ ­عَلَيْهِ ­وَ‌­الِه) و اهل­بيت(عَلَيهِمُ ­السَّلام) روشن می­گردد، چراکه اگر آن بزرگواران به مقام عصمت نرسند، اطاعت از ايشان در رديف اطاعت خداوند فرض و واجب نمی­گردد و وقتی خداوند اطاعت آنان را واجب فرموده، دليل عصمت آن بزرگواران است.

     خداوند متعال در قرآن کريم سوگندهای مختلفی دارد، بمانند سوگند به شمس و قمر و ساير کائنات و ... لکن به فرمودة مفسّران عظام، سوگند به خداوند و ربّ، بالاتر از سوگند به آسمان و زمين و شمس و قمر و ساير آيات الهی است و سوگند به خداوند و ربِّ حضرت ختمی مرتبت نيز برتر از سوگند او به ربّ آسمانها و زمين می­باشد، هرچند که ربّ همة موجودات يکی است.

 

1- زمانی که گفت برای او پروردگارش تسليم شو، گفت: تسليم شدم برای پروردگار جهانيان (مبارکه بقره/131).

2- زمانی که آمد (به سوی) پروردگارش با قلبی سالم (مبارکه صافات/84).

3- مبارکه انعام/163