:
ضعیف به معنای ناتوان میباشد، مانند کودکان و سالمندان، ولی مستضعف کسی است که در اثر ظلم دیگران، ضعیف و ناتوان شده و درواقع به معنای ضعیف نگه داشته شده است.
مستضعفان بر دو قسم هستند: يک گروه مستضعفانی هستند که خداوند ما را به یاری آنها دعوت فرموده که این مستضعفانِ مؤمن و موحّد، قدرت دفاع از حق و کیانشان را ندارند و از هجرت نیز ناتوان بوده و راهی برای نجات خود ندارند و تحت سیطرة ظالمان و ستمگران قرار گرفتهاند «اِلاَّ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطيعُونَ حيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبيلا»[1]. این مستضعفان در دست ظالمان، از ظلم و شکنجة جسمی و روحی به ستوه آمده بودند.
آیة شریفة مورد بحث گرچه با مسلمانان مکّه تطبیق میکند که از هجرت و جهاد عاجز و ناتوان بودند، ولی به زمان و مکان خاصّی اختصاص ندارد و در تمام زمانها و اعصار و قرون جاری و ساری است. مستضعفان از ظلم ظالمان به ستوه آمده و دست تضرّع به سوی خداوند دراز کردند که خداوندا ما را از دست ظالمان و این آبادی که اهلش ظالمند، نجات بده و خداوند به مؤمنان میفرماید: شما که قدرت دفاع دارید، چرا به کمک و یاری آنان نمیشتابید؟
به نظر بعضی از مفسّران عظام، قریه به معنای شهر است، ولی برخی دیگر از مفسّران نظرشان این است که مدینه به معنای شهر، و قریه به شهر و روستا اطلاق میشود. استاد جوادی آملی در تفسیر قریه، این چنین فرمودند: مکّهای که خداوند به آن قسم یاد میفرماید، آن مکّهای است که حضرت پیامبر اسلام(صَلَّیاللهُعَلَيهِوَآلِهِ) در آن حضور داشتند «لا اُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ﴿1﴾ وَ اَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ﴿2﴾»[2]. امّا مکّهای که پذیرای حضرت پیامبر اسلام(صَلَّیاللهُعَلَيهِوَآلِهِ) و مسلمین نباشد، جز قریه نیست، همانطور که حضرت پیامبر اسلام(صَلَّیاللهُعَلَيهِوَآلِهِ) با حضور در یثرب، تمدّن را در آنجا به ارمغان آوردند و یثرب را مدینه کردند.
ذکر مستضعفین که در کنار اسم جلالة «الله» قرار گرفته، علاوه بر آن که این حقیقت را میرساند که نبرد برای نجات مستضعفان، جهاد فی سبیل الله است، گویا و نشانگر اهمّیّت این نبرد میباشد، همانطور که در اوایل مبارکة نساء، خداوند متعال برای بیان اهمّیّت مسئلة ارحام، آن را در کنار تقوای الهی بیان میفرماید «وَ اتَّقُوا اللهَ الَّذی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْاَرْحامَ»[3].
دعای مستضعفان چند ویژگی دارد که ویژگی اوّل این دعا، خالصانه بودن آن است. آنان از قوم و عشیره و ... کمک نخواستند و استغاثه و کمکطلبی آنان، فقط از خدای سبحان است «رَبَّنا اَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الظّالِمِ اَهْلُها».
ویژگی دوّم دعای مستضعفان این است که برای جلب رحمت الهی دعای کودکان هم بیان شده است «وَ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ» کودکانی که نوزاد هستند، با زبان حال، و بزرگترها به زبان قال از خداوند درخواست میکنند. همچنین فرمودند: منظور این است کـه زنـان و مردان بـه همراه فرزندانشـان، خداوند را میخوانند. استاد جوادی آملی در تفسیر «تسنیم» به نقل از تفسیر «مجمعالبیان» میفرمایند: «لازم است به اين نکته عنايت شود که والدين هنگام دعا، اطفال خويش را به همراه بياورند، چون زمينة استجابت را بهتر فراهم میکند»[4].
همانطور که استفاده شد، مستضعفان دو قسم هستند: یک گروه آن مستضعفانی هستند که خداوند مؤمنان را به یاری آنان دعوت فرموده است و گروه دیگر، مستضعفان ظالم که حجّت بر ایشان تمام شده بود و با وجود اینکه قدرت دفاع داشتند و به باطل بودن مستکبران یقین داشتند، باز از آنها اطاعت میکردند و در کنار آنها بودند. اینان در جهنّم با مستکبران خواهند بود و به عذاب الهی گرفتار خواهند شد که خداوند متعال هر دو را ذکر فرموده است. در قیامت، اول مستکبران وارد جهنّم میشوند و سپس این مستضعفان به آنها میپیوندند، مانند فرعون که پیشاپیش قومش به جهنّم میرود «يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَاَوْرَدَهُمُ النّار»[5].
در روز قیامت، مستضعفان از مستکبران شکایت میکنند و به خداوند عرض میکنند که این مستکبران باعث گمراهی ما شدند و از خداوند برایشان تقاضای عذاب دو برابر مینمايند «رَبَّنا هؤُلاءِ اَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النّار»[6] و خداوند جواب میفرماید که: «لِكُلٍّ ضِعْف»[7] برای هر دو گروه، دو برابر عذاب است. مستکبران که هم خودشان، راه خلاف رفتند و هم دیگران را منحرف کردند، به عذابِ دو برابر الهی گرفتار میشوند، امّا علّت اینکه مستضعفان به عذاب پروردگار گرفتار میگردند، این است که میتوانستند اِعراض کنند، ولی از مستکبران برائت نجستند و بدون تحقیق، و با سوء اختيارِ خود، رهبری مستکبرانِ طاغی را پذیرفتند و گمراه شدند ولذا آنها هم مستحق دو عذاب هستند. اگر پیروان، گرد پیشوایانِ گمراه را نگیرند، آنها قدرت بر اغوای مردم نخواهند داشت، ولذا پیروان مستکبران هم دو برابر عذاب میشوند. این مستضعفان در روز قیامت پشیمان شده و حسرت میخورند که ای کاش خداوند و رسولش را اطاعت میکردند «يَقُولُونَ يا لَيْتَنا اَطَعْنَا اللهَ وَ اَطَعْنَا الرَّسُولا»[8].
در روز قیامت، مستضعفانی که توسط مستکبران گمراه شدند، میگویند: «لَوْ لا اَنْتُمْ لَكُنّا مُؤْمِنين»[9] اگر شمـا نبودید، مـا گمراه نمیشدیم. آنان جواب میدهند: آیا ما شما را با زور از هدایت بازداشتیم؟ بلکه شما خودتان مجرم بودید «اَ نَحْنُ صَدَدْناكُمْ عَنِ الْهُدى بَعْدَ اِذْ جاءَكُمْ بَلْ كُنْتُمْ مُجْرِمينَ»[10]. باز مستضعفان به مستکبران میگویند که مکر شبانهروزی شما باعث شد که ما گمراه شویم «وَ قالَ الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذينَ اسْتَكْبَرُوا بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ اِذْ تَاْمُرُونَنا اَنْ نَكْفُرَ بِاللَّه...»[11]. خداوند متعال در مبارکة ابراهیم(عَلَيهِالسَّلام) از لسان شیطان میفرماید: «فَلا تَلُومُونی وَ لُومُوا اَنْفُسَكُم»[12] پس مرا ملامت نکنید و خودتان را ملامت کنید. شما خودتان گمراه شدید، من پیشنهاد دادم و شما پذیرفتید.
با توجّه به مطالب مذکور معلوم میشود که هیچ کس نمیتواند بگوید که همسرم مرا گمراه کرد یا پدر و مادرم یا فرزندم و یا دوستم موجب گمراهی من شد. همچنین کسی نمیتواند به دیگری بگوید که تو فلان گناه را انجام بده، گنـاهت به گردن من! زيرا، گرچه کسی که موجب گمراهی فرد دیگری میشود، دو برابر عذاب میگردد «لِيَحْمِلُوا اَوْزارَهُمْ كامِلَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مِنْ اَوْزارِ الَّذينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْم»[13]، ولی کسی که در اثر اغوای دیگران دچار انحراف شده، او هم به عذاب الهی گرفتار میشود، زیرا با وجود اینکه میدانست راهش باطل است، باز هم او را تبعیّت کرده است، به عنوان نمونه: وقتی کسی بخاطر درخواست همسر، حجاب خود را کنار میگذارد، در پیشگاه الهی مسئول است و به عذاب الهی گرفتار میشود، گرچه همسر نیز مسئول درگاه الهی است.
فرشتگان به هنگام قبض روح مستضعفانی که پیرو مستکبران بودند، از ایشان سئوال میکنند که: «فيمَ كُنْتُم»[14]. جواب میدهند: ما مستضعفین بودیم «قالُوا كُنّا مُسْتَضْعَفينَ فِی الْاَرْض»[15]. سپس فرشتگان میگويند: آیا زمینِ خداوند وسعت نداشت که به جای امنی مهاجرت داشته باشید؟ «اَ لَمْ تَكُنْ اَرْضُ اللهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فيها»[16]. اگر در منطقهای از زمین، امکان فعالیّتهای مذهبی و حفظ ایمان نبود، چرا به منطقهای ديگر مهاجرت نکردید؟
پس آیة شریفة مورد بحث در بیان این مطلب است که چرا با کافران و ظالمان و ستمگران مبارزه نمیکنید و از مظلومان که در چنگ ظالمان گرفتارند، پشتیبانی و یاری نمینمایید؟ با توجّه به آیة شریفة مورد بحث و بر اساس فطرت سالم توحیدی که ظلمستیز و عدلپذیر میباشد، وظیفة مؤمنان است که به کمک مظلومان بشتابند و با ظالمان مبارزه کنند.
1- مگر مستضعفان از مردان و زنان و کودکان که استطاعت ندارند چارهای و هدايت نمیيابند راهی را (مبارکه نساء/98).
2- سوگند میخورم به اين شهر (مکه)﴿1﴾ درحالی که تو ساکن هستی در اين شهر﴿2﴾ (مبارکه بلد/1و2).
3- و بترسید از خدايی که سؤال کرده میشويد به آن و ارحام (مبارکه نساء/1).
4- مجمعالبيان، ج 6-5، ص204؛ بحارالانوار، ج14، ص406
5- پيشاپيش قومش خواهد بود در روز قيامت، پس وارد میکند ايشان را در آتش (مبارکه هود(عَلَيهِالسَّلام)/98).
6- پروردگار ما اين گروه گمراه کردند ما را، پس بده ايشان را عذابی دو برابر از آتش (مبارکه اعراف/38).
7- مبارکه اعراف/38
8- میگويند: ای کاش ما اطاعت میکرديم خداوند را و اطاعت میکرديم رسول را (مبارکه احزاب/66).
9- اگر شما نبوديد، البتّه ما مؤمنان بوديم (مبارکه سبأ/31).
10- آيا ما بازداشتيم شما را از هدايت بعد از اينکه آمد شما را، بلکه شما بوديد مجرمان (مبارکه سبأ/32).
11- و گفتند کسانی که ضعيف نگه داشته شدگانند به کسانی که استکبار ورزيدند، بلکه مکر شبانهروزی شما باعث شد زمانی که امر کرديد ما را اينکه کفر بورزيم به خداوند... (مبارکه سبأ/33).
12- مبارکه ابراهيم(عَلَيهِالسَّلام)/22
13- تا حمل کنند گناهانشان را به صورت کامل در روز قیامت و از گناهان کسانی که گمراه کردند آنها را بدون علم (مبارکه نحل/25).
14- در چه (دينی) بوديد؟ (مبارکه نساء/97).
15- میگويند: بوديم ضعيف داشته شدگان در زمين (مبارکه نساء/97).
1- گفتند: آيا نبود زمينِ خداوند باوسعت که هجرت کنيد در آن (مبارکه نساء/97).