مطلبی که در مورد آیۀ شریفۀ مورد بحث، سؤال برانگیز می باشد، این است که خداوند متعال می فرماید: هر کجا که این منافقان را یافتید، بگیرید و بکُشید «فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ». منافقین دو گونه هستند:
دستۀ اوّل: منافقینی که باطناً کافر هستند، ولی دشمنی و محاربه علیه اسلام و قصد براندازی آن را ندارند و درصدد برگرداندن مؤمنان به ارتداد و تخریب اسلام و غارت اعتقادات مسلمانان و توطئه و دسیسه علیه اسلام نیستند. قرآن کریم، هرگز به مسلمانان حق تعرّض به چنین منافقانی را نمی دهد، همچنان که کافرانی که دشمنی و توطئه علیه اسلام و مسلمین ندارند و یهود و نصارای غیر محارب که علیه اسلام فعالیّت نمی کنند و کافران ذمّی هستند، جان و مال و ناموسشان در پناه و حمایت حکومت اسلامی قرار دارد و هیچ کس حق تعرّض به آنها را ندارد.
دستۀ دوّم: منافقینی هستند که با مشرکین و کفّار، همکاری سیاسی دارند و برای براندازی اسلام و غارت اعتقاد مسلمین همدست می شوند و در کمین مسلمانان هستند تا دینشان را از دستشان خارج کنند و درصدد تخریب دین و نابودی اسلام هستند که خدای سبحان در مورد چنین منافقان محاربی، اجازۀ حرب و جنگ و براندازی آنها را می دهد.
جنگ در ماههای حرام و در بیتُ اللهِ الحرام ممنوع است، امّا اگر معاندین و دشمنان در ماههای حرام یا در کعبه جنگ را شروع کردند، دیگر ممنوعیّت از مسلمین برداشته می شود و جنگ کردن در آن زمان جنبۀ دفاعی به خود می گیرد و وظیفه، دفاع و جنگ با محاربین می باشد.
پس درواقع تا مخالفت های علنی از سوی منافقین و کفّار صورت نگرفته، اسلام اجازۀ هیچ گونه تعرّض به اینان را نمی دهد و در صورت مخالفت آشکار و ایجاد دشمنی، اجازۀ کشتن آنان را می دهد، البته آن هم باید با تصمیم حاکم شرع باشد و به این معنا نیست که هرکس منافق حربی را پیدا کرد، بتواند او را بکشد، بلکه باید او را در اختیار دادگاه اسلامی قرار دهد و حدّ و یا قتل او به عهدۀ حکومت اسلامی و حاکم شرع است تا حکم قضایی در مورد او صادر شود و هیچ کس اجازه ندارد در جامعۀ اسلامی هرج و مرج ایجاد کند.
پس خداوند متعال در قرآن کریم در مورد منافقان و کفّارِ غیرحربی دستور موعظه می دهد و می فرماید: «فَاَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ وَ قُلْ لَهُمْ فی اَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَليغا»[1] شما مسلمانان، کافران و منافقان را، تا زمانی که با شما وارد جنگ نشده اند، موعظه و نصیحت کنید و آنها را با منطق و برهان توحیدی هدایت نمایید، ولی برای دشمنان و کفّار و منافقینِ محارب دستور جنگ می دهد «يا اَيُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْكُفّارَ وَ الْمُنافِقينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِم»[2] ای پیامبر، با کفّار و منافقین جهاد کن و بر آنان سخت بگیر. البته خداوند متعال علاوه بر آیۀ شریفۀ مورد بحث در آیات دیگری از قرآن کریم هم مسلمانان را از خطر دشمنان اسلام و منافقین آگاه می سازد، به عنوان نمونه: در مبارکۀ بقره می فرماید: «وَدَّ كَثيرٌ مِنْ اَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ ايمانِكُمْ كُفّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ اَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتّى يَاْتِیَ اللهُ بِاَمْرِهِ اِنَّ اللهَ عَلى كُلِّ شَیْءٍ قَدير»[3] و در سورۀ مبارکۀ آل عمران فرمود: «وَدَّتْ طائِفَةٌ مِنْ اَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ وَ ما يُضِلُّونَ اِلاّ اَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُون»[4]. با توجه به این هشدارهای پروردگار در عدم ایجاد ارتباط با دشمنانِ خداوند و یهود و نصاری، هیچ کس نمی تواند بگوید من با آنها دوست می شوم و ارتباط برقرار می کنم، ولی در ایمان من تزلزل ایجاد نمی شود. خداوندی که خالق انسـان است، تـأثير منفی و آسيـب زای دوستِ گمراه و منحرف را می داند که در زندگی انسان تا چه حدّ است ولذا انسان را از دوستی با غیرمؤمنان برحذر می دارد.
[1]- پس اِعراض کن از ايشان و پند ده ايشان را و بگو برای ايشان در نفسهايشان گفتاری آشکار و رسا (مبارکه نساء/63).
[2]- مبارکه تحريم/9
[3]- دوست دارند بسياری از اهل کتاب که ای کاش برمیگردانيدند شما را از بعد ايمانتان، کافران، از روی حسدی که در نفسهايشان هست، بعد از آنکه آشکار شد برای ايشان حق، پس عفو کنيد و درگذريد تا بياورد خداوند امرش را، همانا خداوند بر هر چيز قادر است (مبارکه بقره/109).
[4]- دوست دارند گروهی از اهل کتاب اينکه گمراه کنند شما را و گمراه نمی کنند مگر خودشان را و درک نمی کنند (مبارکه آل عمران/69).