شفع مقابل وتر می­باشد. وتر به معنای تک، و شفع، جفت است. شفاعت، ضمیمه شدن کسی به کس دیگر و همراهی نمودن اوست و آن، دو معنا دارد: یک معنای شفاعت، ضمیمه شدن در ارشاد و هدایت و همراهی در خیر و حقّ، یا ضمیمه شدن در گمراهی و همراهی در شرّ و باطل است.

     معنای دوّم شفاعت، نجات گناهکاران از عواقب سوء اعمالشان است، به این معنا که شخص آبرومندی برای فرد گناهکاری که آبرویی برای خود باقی نگذاشته، واسطه می شود و برای او در پیشگـاه الهی شفـاعت می کند و خداوند متعـال بـه احترامِ شفاعت کننده، گناه گناهکار را می بخشد. به عبارت دیگر، شفاعت، گاهی قبل از عمل است که به معنای راهنمایی است و گاهی بعد از عمل می باشد که به معنای نجات از گرفتاری و کیفر گناهان است.

     آیة شریفة مورد بحث در بیان معنای اول شفاعت می باشد و به معنای دلالت به خیر يا شرّ و ترغیب نمودن به آن است. کسی که دیگری را به امر خیر و مبارکی وادار می کند، شفاعت نیکوست و کسی کـه دیگری را بـه امر شرّی وادار می کند، شفـاعت بـه شرّ می باشد و برای هر دو بهره و نصیبی از خیر و شرّ است، بدون اینکه از پاداش یا کیفر فاعلِ آن کاسته شود.

     پس کسی که باعث سعادت دیگری می شود، برای او بهره ای از همان کارِ خیر است. امّا در اینکه بهرة آن چقدر است، حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) فرمودند: «وَ الدّالُّ عَلَى الْخَيْرِ كَفاعِلِه‏»[1] راهنمایی کننده بر کارِ خیر، مانند انجام دهندة آن است. یعنی کسی که ديگری را بر عمل صالحی وادار می کند، عملِ خود او محسوب می شود.

     لازم به ذکر است: انسان هر کسی را که تشویق به کار خیر کند، در کارِ خیر او شریک است، لکن خانواده، بخصوص پدر و مادر و همسر و فرزندان در این امر در اولویّت قرار دارند. یعنی خیرِ بسیار بزرگی است که انسان، همسر و فرزندان را هدایت کند و یا فرزند، موجب هدایت پدر و مادرش شود. اینکه انسان موفّق به تربیت اولاد صالح گردد و خانواده اش را به راه راست هدایت کند، اجر بسیار عظیمی در پیشگاه الهی دارد، همان­طور که خداوند متعال فرمود: «وَ اْمُرْ اَهْلَكَ بِالصَّلاةِ»[2] (پیامبرم)، خانواده ات را به نماز امر کن. یا در مورد حضرت اسماعیل(عَلَيهِ­السَّلام) فرمود: «وَ كانَ يَاْمُرُ اَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ»[3] او پیوسته خانواده اش را به نماز و زکات دعوت می کرد. در مورد دیگری نیز آمده است: «يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قُوا اَنْفُسَكُمْ وَ اَهْليكُمْ ناراً وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَة»[4].

     در مقابل، کسی که دیگران را به شرّ دلالت می کند و باعث ضلالت دیگران می شود، بهره ای از آن شرّ را دریافت می کند. گرچه خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ اُخْرى»[5] هیچ حمل کننده ای بار گناه دیگری را برنمی دارد، لکن در صورتی که کسی باعث گمراهی و ضلالت دیگری می شود، سهمی از آن دریافت می کند، درحالی که از گناه صاحبش چیزی کاسته نمی­شود، همانطور که در مبارکة نحل می فرماید: «لِيَحْمِلُوا اَوْزارَهُمْ كامِلَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مِنْ اَوْزارِ الَّذينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ»[6]. روز قیامت، هم بار گناه خود را بطور کامل حمل می کنند و هم از بار گناه کسانی که بدون علم گمراه کردند.

     همانطور که اگر کسی خانواده اش را به راه راست هدایت نمود، در خیر ایشان سهیم است، همانگونه هم اگر باعث گمراهی و ضلالت خانواده اش شود، در گناه آنان شریک می باشد.

     از دیدگاه دین مبین اسلام، هدایت نمودن، زنده کردن و حیات بخشیدن است «وَ مَنْ اَحْياها فَكَاَنَّما اَحْيَا النّاسَ جَميعا»[7] و در مقابل، گمراه کردن، از بین بردنِ حیات معنوی و طیّبه است. به هر حال آیة شریفة مورد بحث در بیان این مطلب است که اگر کسی دیگری را به کار خیری دلالت می کند و به عبارتی امر به معروف می نماید، در آن کار شریک است و کسی که دیگری را به کار شرّ یا منکری دعوت می نماید و امر به منکر می کند، در منکر او شریک است.

     قرآن کریم همواره مردم را به شفاعت در کار خیر فرا می خواند، همچنان که در سورة مبارکة عصر آمده است: «وَ الْعَصْرِ﴿1﴾ اِنَّ الْاِنْسانَ لَفی‏ خُسْر﴿2﴾ اِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْر﴿3﴾»[8]. بطور کلی تمام انسان ها در زیان و خسران و گمراهی قرار دارند و تنها یک گروه از آن مستثنی می باشند و آنان کسانی هستند که دارای چهار خصلت می­باشند:

     1- ایمان آوردند، یعنی حُسن فاعلی دارند و مؤمن و موحّد هستند.

     2- اعمال صالحات انجام دادند، یعنی حُسن فعلی دارند. تا زمانی که عمل صالح وجود نداشته باشد، ایمانِ کسی نجات بخش نیست. ایمان، زمانی نجات بخش است که با عملِ صالح همراه باشد. این دو مورد مربوط به خودِ شخص است.

     3- دیـگران را بـه حقّ توصیـه می­کنند و از خُسران و بـاطل می رهانند و به سوی توحید دلالت می نمایند.

     4- دیگران را به صبر دعوت می کنند که این دو مورد همان شفاعت در کار خیر است و متمّم ایمان و عمل صالح می باشد.

     با توجّه به اینکه شرع مقدّس اسلام، سرنوشت انسان ها را مربوط به هم می داند، لذا انسان موظّف است که دیگران را هم به خیر دعوت کند و از شرّ بازدارد.

«اگر بینی که نابینا و چـاه است     اگر خاموش بنشینی گناه است»[9]

     گرچه آیات شریفة سابق در مورد جهاد بود و استفاده شد که عدّه ای نه تنها خودشان در جهاد شرکت نکردند، بلکه دیگران را هم منع نمودند و خداوند به رسول گرامی خود فرمود: «حَرِّضِ الْمُؤْمِنينَ»[10]، ولی به فرمودة مفسّران عظام، آیة شریفة مورد بحث، مفهموم کلّی دارد و تمام راهنمایی ها را برای انسانها شامل می شود. راهنمایی به خیر به معنای شفاعت نیکوست و راهنمایی به شرّ به معنای شفاعت سیئه می باشد.

     با توجّه به مطالب مذکور معلوم می شود که وادار کردن دیگران به کار خیر چقدر در دین مبین اسلام ضرورت دارد. خداوند متعال در سورة مبارکة حاقه می فرماید: «اِنَّهُ كانَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظيمِ﴿33﴾ وَ لا يَحُضُّ عَلى‏ طَعامِ الْمِسْكينِ﴿34﴾»[11] خودشان ایمان نداشتند و دیگران را هم به خیر وادار نمی­کردند «وَ لا تَحاضُّونَ عَلى‏ طَعامِ الْمِسْكينِ»[12]. انسان، علاوه بر اینکه خودش باید اهل انفاق و احسان باشد، دیگران را هم باید وادار به خیر و انفاق نماید. نقش مؤمن در جامعه، نقش نجات غریق است.

«صاحبدلی بـه مدرسه آمـد ز خـانقـاه

                                           بشکست عهـدِ صحبت اهـل طریـق را

گفتم ميـان عالم و عابد چـه فرق بـود

                                            تـا اختیـار کردی از آن، اين فريـق را

گفت آن گليم خويش بدر می بَرَد ز موج

                                           وين جهد می کند کـه بگیرد غريق را»[13]

     تنها گلیم خود از آب بیرون کشیدن کافی نیست، بلکه انسان باید دیگران را هم از خسران برهاند. هر کس به صورت مستقیم یا غیرمستقیم باعث هدایت یا ضلالت دیگران شود، عمل خود او محسوب می شود و از آن بهره می برد.

 

*مطالب تفسيری از تفسير تسنيم مبارکه نساء استاد جوادی آملی و از تفاسير الميزان، مجمع البيان، تفسير نمونه و تفسير نور اقتباس گرديده است.

[1]- بحارالانوار، ج71، ص409

[2]- مبارکة طه/132

[3]- مبارکه مریم(سَلامُ اللهِ عَلَيها)/55

[4]- ای کسانی که ايمان آوردید، نگه دارید خودتان و خانواده تان را از آتشی که ماية اشتعال آن مردمان و سنگ ها هستند (مبارکة تحریم/6).

[5]- مبارکه انعام/164

[6]- مبارکه نحل/25

[7]- و کسی که زنده کند او را، پس مانند این است که زنده کرده است مردمان را همگی (مبارکة مائده/32).

[8]- سوگند به عصر﴿1﴾ همانا انسان البتّه در زيان کاری است﴿2﴾ مگر کسانی که ايمان آوردند و انجام دادند اعمال صالحات را و توصيه نمودند یکدیگر را به حق و توصیه نمودند همدیگر را به صبر﴿3﴾ (مبارکه عصر/3-1).

[9]- صائب تبريزی(عَلَيهِ­الرَّحمَة)

[10]- تشويق کن مؤمنين را (به جهاد) (مبارکه نساء/84).

[11]- همانا او پيوسته ايمان نمی آورد به خدای بزرگ﴿33﴾ و تشويق نمی کرد بر اِطعام نمودن مسکین ﴿34﴾ (مبارکه حاقه/33و34).

[12]- و تشويق نمی کنند بر اِطعام مسکين (مبارکه فجر/18).

[13]- سعدی(عَلَيهِ­الرَّحمَة)