آیة شریفة سابق مربوط به یکی از کارشکنی های منافقان بود که با وجود دسترسی به دلایل عقلی و نقلی و روشن بودن حقایق، باز با آیات حقّة قرآن کریم مخالفت می نمودند که خداوند متعال در مورد آنان فرمود: «­اَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً کَثيراً­» آیا پس تدبّر و اندیشه نمی کنند در آیات قرآن و اگر این قرآن از ناحیة غیرخداوند بود، البتّه در آن اختلاف و ناهماهنگی و اشتباه بسیاری می يافتند که اين آیة شریفه به عدم اختلاف و نبودنِ تعارض و تناقض و سهو و اشتباه و ناهماهنگی در آيات قرآن دلالت دارد و این حقیقت را می رساند که نظم و ترتيب و انسجام و هماهنگی در آیات قرآن، دلالت بر معجزه بودن و حقانیّت و من جانب­الله بودن آن دارد. بنابراین کسی که واقعاً جویای حقیقت باشد، با تدبّر و اندیشه در آیات قرآن به حقانیّت آن پی می برد ولذا می فرماید: منافقان هم اگر تعقّل و تفکّر و اندیشه می کردند، یقیناً به حقّانیّت آن واقف می شدند. خداوند متعال در سورة مبارکة محمّد­(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه)، به این مطلب اشارة عمیق تری دارد و می فرماید: «اَفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ اَمْ عَلی قُلُوبٍ اَقْفالُها»[1] آیـا پس در قرآن تدبّر نمی کنند یا اینکه بر قلوبشان قفل وجود دارد. استاد جوادی آملی می فرمایند: آنچه که مانع از درک حقیقت قرآن و مانع از اندیشه و تدبّر در پیرامون آن بـاشد، قفـلِ دل است و آن همـان معصیـت می باشد. معصیت و گناه، دل را کـه مرکز درک حقایق است، قفل می کند. هر قدر که انسان بدون مانع و به دور از معصیت باشد و هرچه دلش صاف و عاری و خالی از گناه باشد، قادر به درک حقایقی می گردد که اهل معصيت قادر به درک آن نیستند، ولذا خداوند متعال در این آیة شریفه می فرماید: اگر نمی توانید حقایق را درک کنید و به حقانیّت آن پی ببرید، در آیات آن اندیشه و تدبّر و تعقّل و تفکّر کنید تا به حقّ راه یابید و از ظلمات به نور برسید. پس اگر حق را درک نمی کنید و با آن مخالفت می ورزید، به این علّت است که در قلب های شما قفل است و مراد از قفلِ دل، گناه می باشد.

 

*مطالب تفسيری از تفسير تسنيم مبارکه نساء استاد جوادی آملی و از تفاسير الميزان، مجمع البيان، تفسير نمونه و تفسير نور اقتباس گرديده است.

[1]- مبارکة حضرت محمّد(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه)/24