استاد مطهری(رَحمَةُاللهِ عَلَيه) در خصوص شهادت مولای متقیان حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) در کتاب «انسان کامل» مینویسند: «آخرین ماه رمضانی که بر حضرت گذشت، ماه مبارک دیگری بود و صفای خاصی برای حضرت داشت، ولی برای خاندان آن بزرگوار از همان روزهای اول توأم با اضطراب و نگرانی بود. در اثر خبرهایی که حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) داده بودند و با علایمی که خود می دانستند، ناراحتی و اضطراب بین اهل بیت(عَلَيهم السَّلام) پیدا شده بود. آن حضرت حرفهای عجیبی میزدند و هرشب میهمان یکی از فرزندان بودند. در این ماه کمتر غذا میخوردند و وقتی فرزندان سئوال میکردند: چرا کم غذا میخورید؟ میفرمودند: میخواهم خدا را درحالی ملاقات کنم که شکمم گرسنه باشد. گاهی به آسمان نگاه میکردند و میگفتند: حبیبم راست گفته و شهادت نزدیک است. حضرت علی(عَلَيهِ السَّلام) بعد از جریان ضربت خوردنشان و «فُزْتُ بِرَبِّ الکَعبه»[1] گفتنشان، در بستر افتادند و ساعت به ساعت حالشان وخیمتر میگشت و سموم لحظه به لحظه بیشتر اثر میگذاشت. تمام اصحاب ناراحت هستند اما لبهای حضرت خندان و شکفته است و میفرمایند: «وَ اللّهِ ما فَجَاَنی مِنَ الْمَوْتِ وارِدٌ کَرِهْتُهُ وَ لا طالِعٌ انْکَرْتُهُ وَ ما کُنْتُ اِلّا کَقارِبٍ وَرَدَ وَ طالِبٍ وَجَدَ»[2]، به خدا سوگند! همراه مرگ، چيزی به من روی نياورده که از آن خشنود نباشم و نشانه های آن را زشت بدانم، بلکه من همانند جويندة آب در شب که ناگهان آن را بيابد، يا کسی که گمشدة خود را پيدا کند، از مرگ خرسندم. شهادت در راه خدا همیشه آرزوی من بوده و برای من چه از این بهتر که در حال عبادت شهید شوم. در لحظات آخر عمر، همه دور بستر حضرت جمع بودند و زهر، چنان اثر کرده بود که گاهی از حال میرفتند و همین که به هوش می آمدند، از زبانشان درّ و مروارید میریخت و آخرین موعظة ایشان، همان موعظة پرحرارتی است که در بیست ماده بیان فرموده اند. اول امام حسن و امام حسین(عَلَيهِم االسَّلام) و سپس اهل بیت(عَلَيهم السَّلام) را اينچنين مورد خطاب قرار دادند: «... وَاللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآنِ ... وَاللَّهَ اللَّهَ فِي الصَّلاةِ فَاِنَّها عَمُودُ دِينِكُم...»[3] خدا را خدا را در مورد عمل به قرآن، خدا را خدا را در مورد نماز که همانا آن، ستون دين شماست، «وَاللَّهَ اللَّهَ في بَيْتِ رَبِّكُمْ» خدا را خدا را در مورد زیارت بیت خداوند. یعنی ای بندگان خداوند، اگر مستطیع شدید، به خاطر جهیزیة دخترتان و یا دیگر کارها، حج واجب را رها نکنید که در این صورت مشمول بيان مبارک رسول اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) میشويد که فرمودند: «يا عَلِيُّ مَنْ سَوَّفَ الْحَجَّ حَتّى يَمُوتَ بَعَثَهُ اللّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَهُودِيّاً اَوْ نَصْرانِيّا»[4]. «اَللَّهَ اللَّهَ فِي الْاَيْتام» خدا را خدا را، در مورد ایتام، یعنی مراقب ایتامی باشيد که پدر بالای سرشان نیست. «وَاللَّهَ اللَّهَ في جيرانِكُمْ» خدا را خدا را در مورد همسایگـانتـان. همة این بیـانات، نشان دهندة راه بهره مندی از الطاف خاص آن حضرت است.
در ضمنِ بیان این مطالب، آنها که چشمشان به لبهای آن بزرگوار بود، دیدند که حال مولی بیشتر منقلب شد و عرقی به پیشانی مقدسش آمد و دیگر توجهش را از مخاطبین سلب کرد. چشمها و گوشها متوجه لبهای مبارک آن حضرت بود. یک وقت دیدند صدای آن بزرگوار بلند شد که فرمودند: «اَشهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلَّا الله اَشهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله»[5]. «تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ اَرْكانُ الْهُدى... قُتِلَ عَلِيٌّ الْمُرْتَضى قُتِلَ وَ اللَّهِ سَيِّدُ الْاَوْصِياءِ قَتَلَهُ اَشْقَى الْاَشْقِياء»[6].
«نظـر بـه بندگـان اگر، ز مرحمت خدا کنـد
قـسم به ذات کبریـا، ز یُـمن مرتـضی کنـد
ز قـدرت یَـدُ اللَّـهی، کسـی نــدارد آگـهی
وسیـلهاش بُـوَد علی، خدا هر آنـچه را کنـد
به جنگ بدر و نهروان، علی است یِکّه قهرمان
نگر کـه دست حق عیـان، قتـال اشقیـا کند
بـه روی دوش مصطفی، نهد چو پـای مرتضی
نگر بـه بت شکستنش، که در جهان صدا کند
نمـازِ بـی ولـای او، عبـادتی است بـیوضـو
بـه منکر علی بـگو، نمــاز خـود قضـا کنـد
هر آنکـه نیست مایلش، جفـا نموده بـا دلش
بگو دل مریض خود، بـه عشق او شفــا کنـد
علی است آنکه تا سحر، سرشک ریزد از بصر
پـی سعــادت بشر، ز سـوز دل دعــا کنـد
علی انیـس عـاشقـان، علی پنـاه بیکسـان
علی امیـرمؤمنــان، کـه مدح او خـدا کنـد
قسیـم نـار و جنـتّـش، تـرازوی محبّـتـش
کـه مؤمنـانِ خویش را، ز کـافران جـدا کند
علی است فرد و بینظیر، علی مجیر و دستگیر
کـه نـامِ دلگـشـای او، گـره ز کـار وا کنـد
امیـر کشـور عرب، ثنـاکنـان، دعـا بـه لـب
بَـرَد طعـام نیمـه شب، عطـا بـه بيـنوا کنـد
ز کوی شــاه اولیـا، کـه مهر اوست کیـمیـا
کجـا روی، بیــا بیــا، کـه دردهـا دوا کنـد
(حسان) بگیر دامنش، قسم بـه حقّ محسنش
گـره گشـای انـبـیـا، حـوائـجت روا کند»[7]
«بارالها! به روان مقدّس حضرت محمد و آل محمد(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) درود فرست و در امر ظهـور و فرج مولا و مقتدایمـان حضـرت ولیّعصـر (عَجَّلَ اللهَ تَعالٰی فَرَجَهُ الشَّریف) تعجیل بفرما. خداوندا! توفیق عبودیّت و بندگی و تقرّب به ذات اقدست به همة ما مرحمت بفرما. پروردگارا! توفیق توبة واقعی و نصوح و بهره مندی هر چه بالاتر از ایام و لیالی مقدس به همة ما مرحمت بفرما. بارالها! توفیق درک شب مقدس قدر و رسیدن به عافیت به همة ما عنایت بفرما. به بیماران مؤمنین شفای عاجل عنایت بفرما. اموات محترم غریق رحمت بفرما. به مسلمانان ستمدیده علی الخصوص مردم مظلوم فلسطین، عراق و سوریه نجات کرامت بفرما».
«بِالنَّبِيِّ مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الطّاهِرينَ
صَلَواتُکَ عَلَيهِ وَ عَلَيهِمْ اَجْمَعينَ»
1- سوگند به پروردگار کعبه که رستگار شدم (بحارالانوار، ج41، ص2).
2- نهج البلاغه، نامة 23
3- نهج البلاغه، نامه 47
4- اى على، هر كس حج را به تأخير اندازد تا اينكه بميرد، خداوند او را روز قيامت يهودى يا نصرانى مبعوث میکند (بحارالانوار، ج74، ص58).
5- شهادت میدهم اينکه نيست معبودی جز خداوند، شهادت میدهم اينکه حضرت محمد(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) فرستادة خداوند است.
6- به خدا سوگند، پايه هاي هدايت ويران شد... علي مرتضي کُشته شد، به خدا سوگند آقای اوصياء کُشته شد، او را شقيترين اشقيا به شهادت رساند (بحارالانوار، چاپ بيروت، ج42، ص282).
7- حبیب الله چایچیان (حسان)