در جلسة سابق استفاده شد که خداوند متعال مردان را مدیران و سرپرستان و کارگزاران در امور مربوط به زنان و خانواده قرار داده و چنین مقرر فرموده که شوهران در تدبیر امور زنان، قوّام باشند و مدیریت و قوّامیت و سرپرستی زنان در تأمین معاش زندگی و تمام هزینه های زندگی همسر و فرزندان بر عهدة مردان است و در علت آن میفرمايد: «بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلىٰ بَعْضٍ»، که معلوم شد تفضّل و برتری مرد، برتری مقامی و معنوی نیست، بلکه یک وظیفة اجرایی است. همچنین مدیریت مرد در خانه، به معنای سلطه جویی و زورگویی نیست و هیچگونه مغایرتی با مهر و محبت و خوش خُلقی و لطف و صفای رئیس خانه نسبت به اعضای خانواده ندارد. حضرت پیامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) که بالاترین مدیریت را داشتند، در عین حال، با محبتترین افراد نسبت به خانواده شان بودند و می فرمودند: «خَيْرُكُمْ خَيْرُكُمْ لِاَهْلِهِ وَ اَنَا خَيْرُكُمْ لِاَهْلِی»[1].
پس خداوند متعال به دو علت، یکی به دلیل تأمین نفقة زن و فرزندان و دیگری قدرت جسمانی و مدیریت قوی مردان، آنان را عهده دار امور و شئون زنان قرار داده و چنین مقرّر فرموده که در تدبیر امور زنان، قوّام باشند و مدیریت داشته باشند و زن باید، این مدیریت و سرپرستی مرد را که مقرر شده از سوی خداوند است، بپذیرد که این امر، به صلاح او و خانواده بوده و باعث ایجاد سکونت در خانواده میشود. خداوند متعال، زن را مادر آفریده و سرشار از عواطف و عشق و محبت قرار داده است و مدیریت و مسئولیت عظیم خانواده از عهدة او خارج است. اینکه زن نمیتواند قاضی شود، به این علت است که مغایر با روح لطیف و حساس اوست، به عنوان نمونه: اگر زن برای مجرمی حکم اعدام صادر کند، در صورتی که همسر او با چند بچة قد و نیم قد پیش او بیایند و التماس کنند، اشکهایش جاری میشود و امکان دارد که در صدور حکم به خطا بیفتد.
لازم به توضیح است: عهده دار بودنِ نفقة زن از سوی مرد، در حد متعارف و نیازهای ضروری میباشد و زن نمیتواند تمام خواسته ها و تنوع طلبیهای خود را به حساب نفقه بگذارد.
هر حکمی را که خدای سبحان مقرّر فرموده، ریشه در فطرت انسان دارد و انسان، فطرتاً آن را می پذیرد و قبول میکند و با نگاه منصفانه به این تقسیمات حکیمانة پروردگار، انسان متوجه چینش ظریف و حکیمانة خداوند میشود. ملاحظه میگردد که خدای سبحان با مدیر قرار دادنِ مرد، نه تنها حق و حقوق زن را ضایع نکرده و او را تحقیر نفرموده، بلکه به او بها داده است، چراکه مسئولیت سنگین سرپرستی و مدیریتِ تأمین معاش را از دوش او برداشته است و این لطف خداوند بر اوست. «در حديثی از امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) روايت شده است که: ميان حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) و حضرت زهرا(سَلامُ اللهِ عَلَيها) دربارة تقسيم کارها گفتگو شد، برای حلّ اين مسأله خدمت رسول اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) رفتند و پيامبراکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) کارهای منزل را اينگونه تقسيم نمودند: کارهای مربوط به داخل خانه را به عهدة حضرت فاطمه(سَلامُ اللهِ عَلَيها) و کارهای خارج از خانه را به عهدة امام علی(عَلَيهِ السَّلام) گذاشتند. حضرت زهرا(سَلامُ اللهِ عَلَيها) بقدری از اين تقسيم خوشحال شدند که گفتند: جز خدا کسی نمیداند تا چه اندازه از اين تقسيم خوشحال شدم که رسول خدا(صَلَّی اللهُ علیه وَآلِهِ) کار مردان را از عهدة من برداشت»[2].
خداوند متعال، زن را به نان آوری برای خانواده موظّف نفرموده است، بلکه کارهای داخل خانه را بر عهدة زن گذارده است، همانطور که در سورة مبارکة احزاب خطاب به زنانِ حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) فرمود: «وَ قَرْنَ في بُيُوتِكُنَّ»[3] ای زنان، در خانه هایتان مستقر باشید. البته آیة شریفة مذکور، به این معنا نیست که زن در خانه محبوس و زندانی باشد، بلکه این آیة شریفه، قداست خانه و رسیدگی به همسر و فرزندان را میرساند که برای زن، اولین وظیفه و شغل مقدس و بسیار مبارکی است. خداوند تبارک و تعالی به کانون مقدس خانواده قداست و احترام بسیاری قائل است و قابل توجه است که قسمت اعظم بی عفّتی زنان در جامعة کنونی، ثمرة حضورِ بدون علّت در خارج از خانه و عمل نکردن به آية شريفة «وَ قَرْنَ في بُيُوتِكُنَّ» است.
مطلب بعدی در آیة شریفة مورد بحث این است که خداوند به زنانِ صالح و پاک و مطیع خدا و همسر، چقدر عظمت داده و بها بخشیده است «فَالصّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِمٰا حَفِظَ اللَّهُ». مطیع همسر بودن وظیفة زن است، لکن اطاعت، در حوزة وظایف زناشویی و خروج از منزل مطرح میباشد و در سایر موارد، اطاعت از همسر، به شرطی است که مغایر با اوامر الهی نباشد و به وظایف توحیدی زن لطمه وارد نسازد. اطاعت زن از مرد در مسئلة تمکین جنسی، مطلق و برای زن واجب است و حق مسلّم مرد میباشد، بطوریکه زن باید بیقید و شرط، در مسائل جنسی، مطیع مرد باشد. قابل توجه است که خداوند حکیم، در برابر آن همه تفضّلات و حق و حقوقی که به زن قائل شده «وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ»[4] و مقام او را بالا برده و به مردان توصیه شده که با زنان نیکو معاشرت کنند «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوف»[5] و وظیفة امرار معاش را از دوش زن برداشته است، مردان هم حقوقی بر آنان دارند که یکی از آنها اطاعت محض زنان از مردان در مورد مسائل زناشویی است. خداوند متعال، به قداست خانواده آنچنان ارزش قائل شده است که به هیچ صورت و تحت هیچ شرایطی، کسی اجازه ندارد که قداست آن را بشکند و فساد به خانواده راه یابد و به همین علت فرمود: در مسائل زناشویی، زن باید مطیع مرد باشد، و انجام ساير امور و کارهای مربوط به خانه، وظيفة شرعی زن نبوده و وظيفة اخلاقی او محسوب میگردد و کار کردن زن در خانه و تهیة غذا و... و فراهم آوردن آسایش خانواده برای او عبادتی بزرگ محسوب میشود و او را در پیشگاه الهی، محبوب میگرداند.
پس حوزة اطاعت زن از مرد فقط در دو مورد خاص است: یکی خروج از خانه که باید با اجازة همسر صورت گیرد و دیگری مسائل زناشویی و روابط جنسی. زنی که در حوزة فرامین الهی، اطاعت از همسر دارد، هم به جامعه و هم به خود خدمت مینمايد. وقتی زن از همسرش تمکین جنسی میکند، باعث میشود عفت در جامعه حاکمیت یابد و چشم مرد به دنبال زنان دیگر نباشد. قسمت اعظم چشم چرانی و فساد مردان به علت محروم کردن و یا شرطی کردن مسائل جنسی از طرف زنان است. این حق مسلّم مرد بر زن است و زن اگر مرد ِخود را از حقش محروم کند، مرد در بیرون به دنبال زنان دیگر میرود و فساد ایجاد میشود و این امر، تبعات بسیار وخیمی در خانواده و جامعه دارد و به همین علت خداوند از زن میخواهد که در این مورد از مرد اطاعت کند تا به خانواده آسیب وارد نیاید و استحکام بنیان خانواده متزلزل نگردد. اگر مرد تأمین شود، آرامش در خانواده و عفت در جامعه حفظ میشود.
1- بهترين شما، بهترين شماست نسبت به خانواده اش و من بهترين شما هستم نسبت به خانواده ام (مکارم الاخلاق، ص216).
2- بحارالانوار، ج43، ص81
3- مبارکه احزاب/33
4- و برای ايشان است مانند آنچه بر آنهاست به خوبی (مبارکه بقره/228).
5- و معاشرت کنيد با زنان به خوبی (مبارکه نساء/19).