در آيات شريفة سابق استفاده شد که سورة مبارکة نساء سورة خانواده است و در آيات سابق مطالبی پيرامون خانواده و روابط همسران استفاده گرديد و آية شريفة مورد بحث و آيات آينده نيز از مهمترين آيات مربوط به خانواده میباشد که انشاء الله تعالی مطالبی پيرامون آنها استفاده خواهد شد. زن، ناموس و امانتی است که خداوند حفظ و دفاع از وی و همچنين تأمين هزينه و نفقة او را بر عهدة مرد گذاشته است و مرد، عهده دار نيازهای زن و خانواده است. به قول اساتيد معظّم، خانواده مانند اداره و سازمانی است که بمانند هر اداره و سازمان ديگر، نياز به رهبر و مدير و سرپرست دارد. با توجّه به اينکه هر جامعهای اعم از جامعة کوچک يا بزرگ نياز به رهبری و مديريّت دارد، خداوند متعال مديريّت خانواده را بر عهدة مرد قرار داده و مرد، عهده دار سرپرستی خانواده است.
در آيات شريفة سابق استفاده شد که خداوند متعال حامی حقوق زن و وکيل مدافع زن میباشد و مردانِ متجاوز به حقوق زن را مورد عتاب قرار میدهد، لکن همان خدايی که قانونگزار کريم و رحيم و عليم است، برای جامعة کوچک خانواده، رهبر و سرپرستی را معيّن فرموده که همان مرد خانواده است و جابجايی نقشها باعث متزلزل شدن نظام خانواده میگردد.
«جهان چون خط و خال و چشم و ابروست
کـه هر چيزی بـه جای خويش نيکوست»[1]
منظور از برتری مرد که در آية شريفة مورد بحث مطرح شده است، ارزش و برتری وجودی يا ارزش انسانی و معنوی نيست که مرد بر زن تفضّل داشته باشد و نيز اين تفضّل و سرپرستی به معنای تقرّب به خداوند نيست. هيچ کدام از زن و مرد در پيشگاه الهی بر يکديگر تفضّل و برتری ندارند و هيچ يک قيّم و سرپرست ديگری نيستند و معيار تفضّل و برتری در اسلام، معرفت و ايمان و تقوا است و هر کدام از ايشان که تقوای بيشتری داشته باشند، تفضّل بالاتری دارند. امّا وقتی زن در کنار شوهر قرار میگيرد، رهبری و مديريّت از آنِ مرد است و اين امر، به معنای تقرّب و برتری و ارزش وجودی مرد و مزيّت مقامی نيست؛ بلکه يک وظيفة اجرايی است.
پس خدای سبحان، از طرفی مرد را سرپرست خانواده قرار داده و از طرف ديگر، زن را مؤظّف میدارد که سرپرستی مرد را بپذيرد. قانون گزار خداوند است و اطاعت از قانون و امر الهی، واجب است. البتّه اين سرپرستی که به عهدة مرد است نه به معنای سلطه جويی مرد بوده و نه امتياز و مزيّت مرد نسبت به زن میباشد، لذا وظيفة زن است که مديريّت و سرپرستی شوهر را بپذيرد و اين امر قبل از اينکه خدمت به خانواده يا شوهر باشد، خدمت به خودِ زن است، چراکه اين امر با ساختار و لطافتِ وجودی زن سازگار است. خداوند متعال، مرد را مدير آفريده و کارهای اجرايی را بر عهدة مرد قرار داده است. اينکه خداوند مرد را عهده دار اين امر خطير فرموده است، به دو علّت است: يکی به علّت داشتن برتری و استحکام جسمانی مرد نسبت به زن است و ديگر به سبب آنکه تمام مخارج و هزينه های زن و فرزندان را بر عهدة مرد قرار داده است. نفقه و هزينة خانواده را مرد عهده دار است و خداوند متعال در قرآن کريم به اين امر تصريح دارد.
حال، خداوند متعال میفرمايد: زنانِ ارزشمند، زنانی هستند که صالح بوده و پيوسته مطيع اوامر الهی و فرمان او میباشند و حافظ آبرو و مال و ناموس و اسرار همسر در غياب او هستند، به عبارت ديگر بدين سبب که اطاعت از همسر، فرمان پروردگار است، از همسر خود اطاعت مینمايند. البتّه اطاعت از مرد تنها در خصوص مسائل زناشويی و تمکين از همسر واجب است و در ساير موارد تا زمانی واجب است که مغاير با فرامين پروردگار و دين الهی نباشد و با امر پروردگار سازگار و هماهنگ باشد. به فرمودة استاد جوادی آملی، «بِما حَفِظَ الله» بای سببيّت و ميم مصدری است. زنان به سبب برخورداری از توفيق الهی، صالح و قانت هستند و حافظ مال و آبرو و اسرار مردان میباشند.
هرچند که جمع، کوچک باشد، باز نياز به مدير و سرپرست دارد. وجود مقدّس حضرت پيامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) میفرمايند: «اِذٰا خَرَجَ ثَلاثَةٌ فی سَفَرٍ فَلیُؤَمِّرُوا اَحَدَهُمْ»[2] هرگاه سه نفر با هم به مسافرت میروند، يکی را امير و سرپرست خود کنند. حال، خداوندِ حکيمی که خالق انسان است، میداند که سعادت او با چه چيزی تأمين میشود ولذا قوانينی را وضع فرموده که به شرط عمل به اين قوانين، حرمت و بقای خانواده حفظ میشود و در صورتی که مرد متقبّل و عهده دار مسئوليّت خود شود و زن، آن را بپذيرد و گردن نهد، خانواده بقا و استحکام میيابد و اين به معنای زورگويی و تحميل نيست و به نفع خود زن میباشد، همانطور که وقتی زن، به علّت بيماری و نـاتوانی مرد، عهده دارِ مسئوليّت خانواده میگردد، واقعاً برای او سخت و کمرشکن میباشد.
پس خداوند متعال، مرد را قوّام و مقتدر و سرپرست خانواده آفريده و در صورتی که زن آن را بپذيرد، به خود و خانواده اش خدمت کرده است، لکن در صورتی که بخواهد اقتدار مرد را بشکند و قوّاميّت او را زير سؤال برد، به خود ظلم نموده است. درواقع اگر زن تقسيمات عادلانة پروردگار را بپذيرد، به نفع خود و خانوادهاش است. اگر زن، بخصوص در حضور اعضای خانواده و فرزندان به اقتدار مرد احترام قائل شود، مرد مسئوليّت خود را بهتر اجرا و ايفا میکند. خدای سبحان، به مرد اقتدار داده و به او مديريّت بخشيده است و از زن هم خواسته که آن را بپذيرد، وگرنه هرج و مرج ايجاد میشود. البتّه مطلب مذکور به اين معنا نيست که زن اسير و بردة مرد است و حق اظهار نظر ندارد، بلکه زن در تصميم گيری آزاد است، ولی تصميم نهايی را بهتر است که به عهدة مرد بگذارد و در اين صورت، خانواده سامان میيـابد. خداوند متعـال در سورة مبارکة روم میفرمايد: «وَ مِنْ آياتِهِ اَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ اَنْفُسِكُمْ اَزْواجاً لِتَسْكُنُوا اِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَة»[3]. خداوند متعال سکونت و آرامش را در خانواده اصل قرار داده و لازمة اين امر، اين است که مديريّت از آنِ مرد باشد و زن، اين مديريّت را بپذيرد. در زمان جاهليّت، به زنان بسيار ظلم میشد و زنان از حقوق ابتدايی خود اعم از ارث و مهريّه محروم بودند. امّا با طلوع اسلام، زندگی زن، متحوّل گرديد و وارد مرحلة نوينی شد و خداوند متعال حق و حقوق زن و کسبکردة او را به رسميّت شمرد «لِلرِّجالِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْن»[4]، هر کدام از زن و مرد در کسب کرده هـای خود استقلال دارند، حضرت پيـامبر اسلام (صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) فرمودند: «زنان امانت خدايند در دست شما ... پس درباره آنان از خدا بترسيد و خيرانديشى مرا در حق آنها بپذيريد»[5]. امّا جامعة غرب با آموزشهای تحميلی به زن و جابجايی نقشها، جاهليّت ديگری را به زن تحميل کرده است و اين جاهليّت بزرگتر از جاهليّت اوّل میباشد و زن در چنين جامعه ای، مظلومتر واقع میشود، چراکه از او به عنوان کالا و مال التّجاره استفاده میگردد و وسيلة سودجويی تاجران و سودجويان قرار میگيرد. آری، در چنين جوامعی، مو و اندام و زيبايی زن، مورد بهره برداری قرار میگيرد و با جابجايی نقشها ميان زن و مرد، زن، مظلومتر واقع میگردد. با جابجايی نقشها و ملبّس شدن زنان به لباس مردان و پيشه نمودن شغل و حرفة مردان و عهدهدار شدنِ شغلهای خشن بمانند ملوانی، خلبانی، رانندگی کاميون، کار در معادن، جابجا نمودن اجسام سنگين و ... روحية لطيف زن خدشه میبيند که اين امر مخالف و مغاير با ساختار شخصيّتی و وجودی او میباشد. خدای سبحان مناسب با ساختار وجودی زن و مرد، وظايفی مقرّر فرموده است و زن و مرد مکمّل يکديگرند و هنر اين است که هر کدام به وظايف خود عمل نمايند، نـه اينکه زن، رفتار مردانه داشته باشد. حضرت پيامبر اسلام (صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) فرمودند: «فَاِنَّ الْمَرْاَةَ رَيْحانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمانَة»[6] زن، ريحانه و گل است نه قهرمان ميدان جنگ. گاهی برخی مادران ادّعا میکنند که دختری تربيت کردهام که به چند مرد حريف است، درحالی که توجّه ندارند که چنين امری، امتياز و فضيلت نيست، چراکه زنِ مردنما مطلوب مرد نمیباشد. حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) فرمودند: «زن و مرد هرکدام به منزلة نصف سيبی هستند که همديگر را تکميل میکنند». همانطور که زن، دوست ندارد که مرد زنانه عمل کند و از او اقتدار و استحکام و مردانگی انتظار دارد، همانگونه مرد از زن، حجب و حيا و لطافت و ظرافت و زنانگی میطلبد. مرد، از زنی کـه صفت و رفتـار مردانه دارد و لبـاس مردانه میپوشد خوشش نمی آيد.
پس حالت و رفتارهای زنانة زن برای مرد مطلوب است و بطور کلی آنچه که در مرد وجود ندارد، برای او مطلوب و تکميل کننده میباشد. البتّه زن و مرد هر دو دارای روح ملکوتی هستند و ارزششان در پيشگاه الهی در داشتن روح ملکوتی است و هر کدام که ايمانِ رفيعتر و معرفت بلندتر و اخلاص بيشتری دارند، در پيشگاه الهی صاحب عظمت بالاتری هستند. سابقاً هم استفاده شده که آيا تفسيری کـه علّامه طباطبايی (رَحمَةاللهِ عَلَيه) نوشته اند با تفسير «مخزن العرفان» بانو نصرت السّادات امين به اين سبب که نويسندة يکی مرد و ديگری زن است، تفاوت دارد و تفسير بانو امين ارزش کمتری دارد؟ هر کدام که ايمان و تقوا و اخلاص بالاتری داشته باشند، در پيشگاه الهی مقرّبتر میباشند «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ اَوْ اُنْثٰى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيٰاةً طَيِّبَةً»[7]. راه رسيدن به حيات طيّبه، به روی زن و مرد بطور يکسان باز است و هر کدام تقوای بالاتری داشته باشند، ارج و مقام بالاتری خواهند داشت.
پس برتری مرد بر زن در خانواده از لحاظ وظيفة اجرايی است و خداوند متعال نمی خواهد که خانواده مردسالار باشد. خانوادهای در پيشگاه الهی محبوب است که خداسالار باشد و پذيرش تقسيمات عادلانة پروردگار و گردن نهادن به آنها، همان خداسالاری است. خدايی که حکيم است، زن و مرد را بر اساس ساختار وجودشان عهده دار نقشهای معيّنی فرموده است و هر کدام که ايمان بالاتری داشته باشند، در پيشگاه الهی محبوبتر هستند.
1- شيخ محمود شبستری
2- الجامع الصّغير، ج1، ص89
3- و از نشانه های او اينکه خلق کرد برای شما از خودتان همسرانی تا آرامش يابيد با آنها و قرار داد بين شما مودّت و رحمت (مبارکه روم/21).
4- برای مردان است بهرهای از آنچه که کسب کردند و برای زنان است بهرهای از آنچه که کسب کردند (مبارکه نساء/32).
5- تحف العقول، ترجمة جنّتی، ص61
6- بحارالانوار، ج74، ص216
7- کسی که عمل صالحی انجام دهد از مردی يا زنی درحالی که او مؤمن است، پس البتّه البتّه زنده میکنيم او را به حيات پاکيزه (مبارکه نحل/97).