خداوند تبارک و تعالی انسان را برای کمال بندگی و عبودیّت خلق فرموده که البته هدف نهایی از خلقت، قرب الهی است و رسیدن به کمال، هدف نیمه راه بوده و برای نیل به قرب الهی است ولذا هر آنچه که خداوند متعال از واجب و مستحب مقرر فرموده، همه را در این راستا قرار داده است، یعنی ابزار کمال انسانی هستند. از جملة این امور، انفاقهای واجب و مستحب می باشد که راه کمال است. حال، انسانی که تمام تکالیف را بطور کامل انجام میدهد، به خویشتن خدمت نموده و به کمال میرسد و به تقرّب الی الله بار می یابد، لکن افرادی که از تکالیف الهی اعم از واجب و مستحب کوتاهی و استنکاف میکنند، خود را از نیل به سعادت بازمی دارند و راه کمال را به روی خود بسته و به خود ظلم میکنند. از جمله تکالیف الهی، انفاق و احسان می باشد که بخل و امساک و خودداری از انفاق و احسان، بستن راه کمال به روی خود است و خداوند متعال در سورة مبارکة آل عمران میفرماید: «وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذينَ يَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ»[1] و چنین نپندارند کسانی که بخل می ورزند در مورد آنچه داده ايشان را خداوند از فضلش (و از انفـاقهای واجب و مستحب، خودداری میکنند)، برای ایشان خیر است، بلکه برایشان شر است، به زودی در روز قیامت آن اموالی که نسبت به آن بخل میورزند، به صورت طوق آتشین بر گردنشان خواهد بود.
حال، علّت بخل و امسـاک و محروم کردن خود از این همه نعمتها و سعادتها، بر وساوس و تلبیسات شیطانی برمیگردد که به انسان وعدة فقر میدهد و راه کمال را به روی انسان میبندد. شیطان با تسویل و تزئین دنیا و جا به جا نمودن حق و باطل، و مشغول کردن انسان به دنیا و گرفتار نمودن او به خرافات و اوهام، او را به خواب غفلت فرو میبرد و آیندة بسیار غمباری را برای او ترسیم میکند و از انفاق و احسان بازمیدارد. خداوند متعال، دشمن شناسی را از انسان دریغ نداشته است. همانطور که خداوند متعال دوست را در قرآن کریم معرفی میفرماید که اولیای الهی هستند، دشمن را هم معرفی میفرماید «وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ اِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبين»[2] و بار دیگر در قسمت بخل، یادآوری میفرماید که بخل و امساک تماماً به وساوس شیطانی برمیگردد. در سورة مبارکة ابراهیم(عَلَيهِ السَّلام) آمده است که شیطان در روز قیامت حاضر میشود و به دوزخیان میگوید: «وَ قالَ الشَّيْطانُ لَمّا قُضِیَ الْاَمْرُ اِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ فَاَخْلَفْتُكُمْ وَ ما كانَ لِیَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ اِلاّ اَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی فَلا تَلُومُونی وَ لُومُوا اَنْفُسَكُمْ»[3] یعنی من تنها پیشنهاد شرّ به شما دادم و شما را مجبور نکردم و خودتان پذیرفتید. چرا از فرامین الهی اطاعت نکردید و به وساوس من توجه نمودید؟
1- مبارکة آل عمران/180
2- و پيروی نکنيد از گامهای شيطان، همانا او برای شما دشمنی آشکار است (مبارکه انعام/142).
3- و گفت شيطان زمانی که به انجام رسيد کار، در حقيقت خداوند به شما وعدة حق داد و من هم به شما وعده دادم، پس خلاف وعده کردم، و من را بر شما هيچ تسلّطی نبود مگر اينکه شما را دعوت کردم، پس اجابت کرديد مرا، پس مرا ملامت نکنيد و خود را ملامت کنيد (مبارکة ابرهیم(عَلَيهِ السَّلام)/22).