آیة شریفة «اُنْظُرْ كَيْفَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللهِ...» در بیان این حقیقت است که یهود، نژادپرستی و خودبرتربینی را به خداوند نسبت دادند و گفتند: «نَحْنُ اَبْناءُ اللهِ وَ اَحِبّاؤُهُ»[1]، «لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ اِلاّ مَنْ كانَ هُوداً اَوْ نَصارٰى‏»[2]، «وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النّارُ اِلاّ اَيّاماً مَعْدُودَة»[3] و خدای سبحان این برتری­ طلبی یهود را درهم می­کوبد و آن را یک نوع افترا و دروغ معرفی می­فرماید: «اُنْظُرْ كَيْفَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللهِ...» این صفت زشت خودستـایی، برخاسته از غرور است کـه آن را به خداوند نسبت می­دهند و اگر این مجرمین هیچ گناهی جز دروغی که به خداوند نسبت می­دهند، نداشته باشند، در گناهکار بودنشان کافی است.

     قابل توجه است خداوند متعال، انسان را موجودی کمال ­طلب آفریده است ولذا می­خواهد به هر صورتی که باشد، به کمال مطلق نزدیک شود. یعنی به هیچ کمالی بسنده نکند و به کمالات بالاتر نائل شود که اگر این صفتِ کمال ­خواهی انسان درست تربیت شود، انسان به هیچ کمالی قانع نمی­شود تا به کمال مطلق برسد. به همین ترتیب زیبادوستی یکی از ابعاد متعالی روحی انسان است، کنجکاوی از ابعاد عالیة انسان است، علم­جویی و خیرطلبی از دیگر ابعاد روحی انسان هستند که اگر در مسیر صحیح قرار گیرند، به هیچ زیبایی و خیری قانع نمی­شود تا به زیبا و خیر مطلق برسد و به هیچ علمی قانع نمی­شود تا به علیم مطلق برسد. اما اگر این خیردوستی و کنجکاوی و علم­دوستی و زیبادوستیِ انسان در مسیر صحیح و درست قرار نگیرد، در این صورت انسان کمالات جسمانی و زیبایی­های ظاهری و مقامات دنیوی را برای خود کمال می­بیند و به صورت خودآرایی، خانه­ آرایی و تفاخر و ... بروز و ظهور می­کند و در اینجا ضرورت ارسال حضرات انبیای عظام(عَلَيهمِ ­السَّلام) روشن می­شود. آن بزرگواران ارسال شدند تا خواسته ­های فطری انسان را بطور صحیح شکوفا کنند تا انسان به هیچ کمالی قانع نشود و به کمال مطلق نزدیک گردد. آن بزرگواران ارسال شدند تا بندگان خداوند را به این حقیقت متوجه کنند کـه محبوب شدن بـا خودستایی و خانه ­آرایی و چهره­ آرایی حاصل نمی ­شود، بلکه محبوب شدن با تلبّس به زیبایی­های اخلاقی بمانند تواضع، صبر، عفو، بخشش، گذشت، وفق، مدارا، رازداری، ادب، سعه ­صدر، کنترل خشم و غضب و ... حاصل می­گردد. با تلبّس به کمالات می­توان به کمال مطلق نزدیک شد. هدف عمده از ارسال حضرات انبیا(عَلَيهمِ ­السَّلام) تزکیه و تعلیم کتاب و حکمت است «يُزَكّيكُمْ وَ يُعَلِّمُكُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَة»[4] تا انسان از این طریق تربیت شود و به خداوند برسد. حضرات انبیاء(عَلَيهمِ ­السَّلام) ارسال شدند تا انسانها را پاک سازند و طهارت بخشند و کمالات نهفته و بالقوّة آنان را شکوفا نمايند تا بالأخره به کمال مطلق نزدیک شوند و در رأس حضرات انبیاء عظام(عَلَيهمِ­ السَّلام) حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) و آل طاهرین آن بزرگوار قرار دارند «وَ ما اَرْسَلْناكَ اِلاّ رَحْمَةً لِلْعالَمينَ»[5]. آن بزرگوار با این دو مطلب ارسال شدند: «بُعِثْتُ لِاُتَمِّمَ مَكارِمَ الْاَخْلاق‏»[6]، «اِنَّما بُعِثتُ مُعَلِّما»[7]. خداوند متعال هم در عظمت آن حضرت می­فرماید:«وَ اِنَّكَ لَعَلی‏ خُلُقٍ عَظيم‏»[8] یا ­رسول­ الله، تو دارای خُلق عظیمی هستی. حضرات ­انبیاء(عَلَيهمِ ­السَّلام) همه در اوج کمالات معنوی و اخلاقی قرار داشتند و همه برای اصلاح و تربيت و تزکية امّت­هايشان ارسال شده بودند، لکن رسالت حضرت­ پيامبر اسلام(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) برای تکميل و تتميم مکارم ­اخلاقی می­باشد.

 

1- مائيم پسران خداوند و دوستان او (مبارکه مائده/18)

2- هرگز داخل بهشت نمی­شود مگر کسی که باشد يهودی يا نصاری (مبارکه بقره/111).

3- و گفتند مسّ نمی­کند ما را آتش مگر روزهای شمرده شده (مبارکه بقره/80).

4- پاک سازد شما را و بياموزد شما را کتاب و حکمت (مبارکه بقره/151).

5- و نفرستاديم تو را مگر رحمتی برای جهانيان (مبارکه انبياء(عَلَيهمِ ­السَّلام)/107).

6- مبعوث شدم تا تمام کنم مکارم اخلاق را (بحارالانوار، ج67، ص372).

7- همانا مبعوث شدم تعليم ­دهنده (شرح اصول کافی(صدرا)، ج2، ص95).

8- مبارکه قلم/4