در مورد دفاع نمودن خدای سبحان از حضرت مریم(سَلامُ اللهِ عَلَيها) دو مطلب قابل توجه میباشد که عبارتند از:
۱- اگر سرمایۀ گرانقدر تقوا در زندگی انسان حاکمیّت نداشته باشد، در حقیقت انسان، درون خویش پلیس مخفی ندارد و بعید نیست که بدترین نسبت ها را به پاک ترین افراد وارد آورد، همانطور که به حضرت مریم(سَلامُ اللهِ عَلَيها) که پاک ترین افراد بودند، نسبت زنا دادند. آری، اگر انسان مزیّن به تقوا نباشد، هیچ تهمت و افترایی از او بعید نیست، ولی اگر ملبّس به لبـاس تقوا شد، تقوا او را مصونیّت میبخشد و از بیراهه روی و عصیان و طغیان محافظت میکند و به این سبب خداوند متعال میفرماید: «وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِكَ خَيْرٌ»[1].
۲- خداوند متعال حضرت مریم(سَلامُ اللهِ عَلَيها) را با آزمون بزرگی آزمود که بیانگر این حقیقت است که بدون پیروزی از امتحانات و آزمایشات، امکان رسیدن به موفقیّت و مکانت های عالیه وجود ندارد. اگر حضرت مریم(سَلامُ اللهِ عَلَيها) به آن مقام رفیعه ای باریافتند که خدای سبحان ایشان را به پاکی یاد فرمود، به دلیل پیروزی از این آزمایش بزرگ الهی بود. وقتی حضرت مریم(سَلامُ اللهِ عَلَيها) با آن قداست و پاکی، بچه به بغل به میان قوم وارد شدند و تهمتِ به آن عظمت به ایشان وارد گردید، ذوب شدند و آنچه که به ایشان وارد آمدنی بود، وارد شد، ولذا بعد از پیروزی از این آزمایش بزرگ الهی بود که به آن مقام رفیعه عروج و صعود کردند و بـه عبـارت دیگر، حضرت مریم(سَلامُ اللهِ عَلَيها) بعد از فائق شدن و پیروزی از آزمایش بزرگ الهی، مریم کبری(سَلامُ اللهِ عَلَيها) شدند.
نمونۀ دیگر، حضرت زینب کبری(سَلامُ اللهِ عَلَيها) میباشند. اگر آن حضرت به آن مقام عظیمه نائل شدند که نامشان الی یوم القیامه به عنوان بزرگ پاسدار اسلام در کنار نام حضرت امام حسین(عَلَيهِ السَّلام) جاویدان مانده است، به دلیل پیروزی از آن آزمایشات بزرگی الهی در واقعۀ عاشوراست. بقای نهضت حضرت اباعبدالله الحسین(عَلَيهِ السَّلام) مدیون و مرهون رشادت های حضرت امام سجّاد(عَلَيهِ السَّلام) و حضرت زینب کبری(سَلامُ اللهِ عَلَيها) است که با شهر به شهر گشتن و افشاگری دشمن، این مقام رفیعه را احراز نمودند. آری، آن مقام رفیعۀ حضرت زینب کبری(سَلامُ اللهِ عَلَيها)، محصول پیروزی از آزمایش بزرگ واقعۀ عاشورا بود و امکان ندارد که انسان بدون روسفیدی از آزمایشات، به مقام و موقعیّت والایی برسد، و به این علّت آزمایش یک سنّت الهی است و خدای سبحان، آزمایش را هدف از خلقت بیان فرموده است «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ اَيُّكُمْ اَحْسَنُ عَمَلاً»[2]، خداوند حیات و مرگ را آفرید تا بندگانش را بیازماید. یعنی هدف از خلقت، آزمایش است تا احسن عمل مشخص شود. اگر آزمایش نبود، احسن عمل مشخص نمیشد. احسن العمل زمانی معلوم میگردد که انسان در کوره های داغ آزمایشات آبدیده شود.
«خوش بُوَد گر مَحَکِ تجربه آید به میـان
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد»[3]
پس هیچ کس در هیچ مقام ایمانی، مصون از آزمایش نیست و هرچه مقامات بزرگتر، آزمایشات سختتر میگردند. حضرت ابراهیم خلیل(عَلَيهِ السَّلام) یک عمر به هرآنچه خداوند متعال فرمود، عمل کردند و از هر امتحان و آزمایشی، فائق و سربلند بیرون آمدند و خداوند همچنان ایشان را با امتحانات بالاتری آزمود تا نوبت به آزمایش سخت تری رسید که مؤظف شدند یگانه فرزند خود، حضرت اسماعیل(عَلَيهِ السَّلام) را که خدای سبحان در سن صدسالگی به ایشان عنایت فرموده بود، بـه دست خود قربانی نمـایند. البته خداوند نمیخواست حضرت ابراهیم(عَلَيهِ السَّلام)، فرزندشان را قربانی کنند، بلکه ایشان را میآزمود، و میخواست که آن حضرت به این مرحله از فداکاری برسند و از امتحان بزرگ الهی، سربلند بیرون آیند. وقتی حضرت ابراهیم(عَلَيهِ السَّلام) کارد بر گردن فرزند گذاشتند، آنچه بر قلب ایشان شدنی بود، شد و حضرت ابراهیم(عَلَيهِ السَّلام) از این امتحان الهی نیز فائق و پیروز برآمدند و مقام ولایت و امامت، از سوی خدای سبحان به ایشان عنایت شد «اِنّی جاعِلُكَ لِلنّاسِ اِماما»[4]. آن بزرگوار، نبی و رسول و خلیل بودند، لکن امام هم شدند. امامت منصبی بالاتر از نبوّت است. پیامبران غیر اولواالعزم پیامبر و رسول بودند، ولی صاحب مقام امامت نبودند. امّا پیامبران اولواالعزم، غیر از مقام پیامبری، به مقام امامت هم نائل شدند. با توجه به اینکه مقام رسالت حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) بالاتر از سایر پیامبران اولواالعزم بوده است، لذا مقام امامت ایشان نیز بالاتر از سایرین است. از اینرو مقام امـامت هم مانند مقـام نبوّت، نسبی است و حضرت پیـامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) در اوج و قلّۀ آن قرار دارند و بر این اساس که حضرات ائمّۀ هدی(عَلَيهِم السَّلام) جانشینان حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) هستند، لذا مقام امامت ایشان، به جز از حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ)، از سایر پیامبران اولواالعزم بالاتر است.
پس حضرت ابراهیم خلیل(عَلَيهِ السَّلام) بعد از پیروزی از امتحانات الهی، به مقام امامت بعد از نبوّت نائل شدند. اگر انسان طالب مقامات توحیدی بالاتری است، لازمهاش روسفیدی از امتحانات الهی است که البته هرکس با نقاط ضعفش مورد امتحان و آزمایش قرار میگیرد. به عنوان نمونه: یک فرد ثروتمند و سرمایه دار و بازاری، با پرداخت وجوه شرعیه مورد آزمایش قرار میگیرد. کسی که یک میلیارد سرمایه دارد و متوجه میشود که باید دویست میلیون تومان را به عنوان خمس پرداخت کند، بدین گونه مورد آزمایش قرار میگیرد. یک دختر جوان و زیبارو نیز که دارای هرگونه امکانات میباشد و حس خودنمایی به او فشار می آورد، و میخواهد زیباییهای خود را در معرض دید نامحرم قرار دهد، درحالی که خداوند او را به حجاب دستور فرموده است، این چنین آزموده میشود. استاد جوادی آملی میفرمایند: خداوند متعال حیوانات بیابانی را از مقابل دید شخص مُحرم که شکار برّی برایش حرام است، عبور میدهد و او را این چنین میآزماید!
پس آزمایشات الهیه اجتناب ناپذیرند و کسی از این آزمایشها مستثنی نیست. اگر انسان به عبودیّت و بندگی خود راضی نباشد و مقامات بالاتری طلب کند، هزینه دارد و هزینۀ آن قرار گرفتن در معرض آزمایش ها و روسفیدی از آنهاست. بدون تلاش و رنج و زحمت و بدون روسفیدی از آزمایش، عروج و صعود برای کسی مقدور نیست.