در آیات شریفۀ سابق استفاده شد که یکی از بیراهه روی ­های اهل کتاب، غلوّ و مبالغه در مورد پیشوایانشان بود. یهود، حضرت عُزَیر را فرزند خداوند می­دانستند و مسیحیّت حضرت عیسی(عَلَيهِ السَّلام) را فرزند خداوند می­دانستند «وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللهِ وَ قالَتِ النَّصارى‏ الْمَسيحُ ابْنُ الله‏»[1]. در مورد حضرت عیسی(عَلَيهِ السَّلام)، هر دو گروه یهود و نصاری گرفتار مبالغه بودند. یهود، آنقدر حضرت عیسی(عَلَيهِ السَّلام) را پایین آوردند که تهمت غیر اخلاقی (ناپاک زاده) به ایشان زدند، و نصاری، آنقدر حضرت عیسی(عَلَيهِ السَّلام) را بالا بردند که ايشان را در جایگاه خداوند نشاندند. عدّ ه­ ای از آنان معتقد بودند که حضرت عیسی(عَلَيهِ السَّلام) اله است و ایشان را از خدایان سه ­گانۀ «اَب، اِبن، روح القدس» می­دانستند و عدّ ه ­ای ديگر، آن حضرت را فرزند خداوند می­دانستند. امّا خدای سبحان برای مبارزه با اندیشۀ افراطی مسیحیان، همواره حضرت عیسی(عَلَيهِ السَّلام) را به عنوان فرزندِ حضرت مریم(سَلامُ ­اللهِ ­عَلَيها) معرفی می­فرماید «اِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ اِنَّ اللهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ»[2]. علّت غلوّ در مورد حضرت عیسی(عَلَيهِ السَّلام) خلقت خارق العادۀ ایشان یعنی آفرینش ایشان بدون واسطۀ پدر بود «اَلْقاها اِلى‏ مَرْيَم‏»، که خداوند متعال در سورۀ مبارکۀ آل عمران می­فرماید: «اِنَّ مَثَلَ عيسى‏ عِنْدَ اللهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»[3]، اگر شمـا حضرت عیسی(عَلَيهِ السَّلام) را به این دلیل که پدر نداشت، ربّ می­دانید، حضرت آدم(عَلَيهِ السَّلام) که نه پدر داشتند و نه مادر، و خدای سبحان آن بزرگوار را از خاک آفرید، درحالی که حضرت عیسی(عَلَيهِ السَّلام) مادر داشتند، و به این ترتیب به غلوّ مسیحیان در مورد حضرت عیسی(عَلَيهِ السَّلام) پاسخ فرمود.

     علّت اینکه این همه در قرآن کریم نام حضرت مریم(سَلامُ ­اللهِ ­عَلَيها) ذکر شده، این است که خداوند متعال می­خواهد از پاکی و قداست آن حضرت دفاع فرماید.

     «کلمه» به معنای مخلوق است. خدای سبحان در سورۀ مبارکۀ کهف می­فرماید: «قُلْ لَوْ كانَ الْبَحْرُ مِداداً لِكَلِماتِ رَبّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ اَنْ تَنْفَدَ كَلِماتُ رَبّی وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَدا»[4] بگو اگر دریاها مرکب شوند و بخواهند کلمات و مخلوقات پروردگـار را بنویسند، هرگز نمی­توانند. حضرت عیسی(عَلَيهِ السَّلام)، کلمه یا مخلوق خداوند است و اله و فرزند پروردگار نیست. کسی که مخلوق و تابع قوانین طبیعت است، نمی­تواند خداوند باشد.

     علّت اینکه خداوند متعال در مورد حضرت عیسی(عَلَيهِ السَّلام)، «کلمه» فرموده، درحالی که تمام مخلوقات الهی کلمه هستند، خلقت و آفرینش خاص آن حضرت است. بطور کلّی یک جماد، کلمه است، لکن در مرحلۀ نـازله. گیـاه کلمه است و در مرتبۀ بـالاتر از جماد می­باشد. حیوان، کلمه­ ای فراتر از جماد و گیاه، و انسان، کلمه­ ای والاتر از جماد و نبات و حیوان است، و انسان کامل، عالی ترین کلمۀ پروردگار است تا می­رسد به حضرات اهل بیت(عَلَيهِم­ السَّلام) که عالی­ ترین کلمات پروردگـار هستند، همان­طور که حضرت امام هادی(عَلَيهِ السَّلام) می­فرمایند: «نَحْنُ كَلِمَاتُ اللهِ الَّتی لا تَنْفَدُ»[5] ما (اهل بیت(عَلَيهِم­ السَّلام)) کلمات خداوند هستیم که نابود نمی شويم.

     همچنین علّت اینکه حضرت عیسی(عَلَيهِ السَّلام) را «رُوحٌ مِنْهُ» فرمود، درحالی که «وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحی‏»[6] مربوط به تمام انسان هاست، به دليل آفرینش خاص حضرت عیسی(عَلَيهِ السَّلام) است.

     پس خداوند متعال می­فرماید: حضرت عیسی(عَلَيهِ السَّلام) کلمه و مخلوق پروردگار است و خداوند نیست. خداوند واحد است و جزء ندارد و مرکّب نیست؛ همانطور که وقتی حضرت عیسی(عَلَيهِ السَّلام) در گهواره لب به سخن گشودند، فرمودند: «اِنّی عَبْدُ اللهِ آتانِیَ الْكِتابَ وَ جَعَلَنی‏ نَبِيّاً»[7]، یعنی برای ابطال تمام این باطل­ گویی­ها، تثلیث­ها و شرک­ها و تهمت­ها فرمودند که من هم بندۀ خداوند هستم و خداوند به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است.

     خدای سبحان در روز قیامت در برابر مسیحیان به حضرت عیسی(عَلَيهِ السَّلام) می­فرماید: «يا عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اَ اَنْتَ قُلْتَ لِلنّاسِ اتَّخِذُونی‏ وَ اُمِّیَ اِلهَيْنِ مِنْ دُونِ الله‏»[8]، ای عیسی بن مريم آيا تو به مردم گفتى كه من و مادرم را به عنوان دو معبود غير از خداوند انتخاب كنيد؟ حضرت جواب می­دهند: «سُبْحانَكَ ما يَكُونُ لی‏ اَنْ اَقُولَ ما لَيْسَ لی‏ بِحَقّ‏»[9].

     آیۀ شریفۀ مورد بحث در بیان ابطال هرگونه تثلیث با تأکید بر یگانگی خدای سبحان است «اِنَّمَا اللهُ اِلهٌ واحِدٌ». و بالأخره خدای سبحان در پایان آیۀ شریفۀ مورد بحث برای ابطال تثلیث و تنزیه خداوند از فرزند، جریان مالکیّت او را نسبت به تمام جهانیان بیان می­فرمـاید تـا هرگونه توهّم فرزند داشتنِ خداونـد را بزداید «سُبْحانَهُ اَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْاَرْضِ». آن قدرت مطلقه­ای که مالکیّت آسمانها و زمین از آنِ اوست، چه نیازی به ولد و فرزند دارد؟ خداوند متعال برای تأکید به یگانگی پروردگار، مالکیّت و فرمانروایی خود را نسبت به تمام جهان مطرح می­فرماید.

     خلاصۀ آیۀ شریفه این است که در مورد خدای سبحان، قائل به ربوبیّت و الوهیّت، و در مورد حضرت عیسی(عَلَيهِ السَّلام)، قائل به عبودیّت باشید.

 

[1]- و گفتند یهود عُزیر پسر خداوند است و گفتند نصاری مسیح پسر خداوند است (مبارکه توبه/۳۰).

[2]- زمانی که گفتند ملائکه، ای مریم همانا خداوند بشارت می­دهد تو را به کلمه­ای از او که اسمش عیسی پسر مریم است (مبارکه آل عمران/۴۵).

[3]- همانا مَثَل عیسی نزد خداوند مانند مَثَل آدم است، خلق کرد او را از خاک، سپس گفت برای او باش پس می­باشد (مبارکه آل عمران/۵۹).

[4]- بگو: اگر درياها براى (نوشتن) كلمات پروردگارم مركّب شود، درياها پايان مى‏گيرد، پيش از آنكه كلمات پروردگارم پايان يابد، هرچند همانند آن(درياها) را كمك آن قرار دهيم‏ (مبارکه کهف/109).

[5]- بحارالانوار، ج10، ص389

[6]- و دمیدم در آن از روح خودم (مبارکه حجر/۲۹).

[7]- همـانـا من بندۀ خداونـد هستم، داده بـه من کتـاب و قرار داده مرا پیـامبـر (مبـارکه مریم(سَلامُ ­اللهِ ­عَلَيها)/۳۰).

[8]- مبارکه مائده/116

[9]- پاک و منزهی تو سزاوار نباشد برای من اینکه بگویم آنچه نیست برای من به حق (مبارکه مائده/۱۱۶).