اگر به حضرات معصومین(عَلَيهِم السَّلام) انسانهای کامل گفته میشود، به این علّت است که در تمام زمینههای رفتاری و اخلاقی و عملی کامل هستند و هیچ وظیفه ای آن بزرگواران را از وظایف دیگرشان بازنمیدارد. حضرت فاطمه زهرا(سَلامُ اللهِ عَلَيها) در تمام مقاطع، از جمله همسرداری و فرزنـدداری و پـدر و مـادر داری و معلّمی و... الـگو میباشند. یکی از موارد الگوگیری از آن بزرگوار، الگوگیری از امر ازدواج آن بزرگوار است. با توجه به اینکه ما در کشور توحید و امام زمان(عجِّل اللهُ تعالی فَرَجَهُ الشَّريف) زندگی میکنیم، بسیار فاجعه بار است که به دلیل عدم آگاهی و یا ضعف آگاهی جوانان از آئین همسرداری، آمار طلاق این چنین روز به روز بالا رود، ولذا مطالبی در همین زمینه از تعالیم قرآن و حضرات اهل بیت(عَلَيهِم السَّلام) استفاده میشود.
۱- عزیزان جوان! اگر میخواهید شریک زندگی و همسر آینده تان، همسر قابل اعتمادی برای شما و داماد قابل اعتمادی برای خانوادهتان و پدر قابل اعتماد و صاحب احساس مسئولیّت برای فرزندانتان در آینده باشد، کسی را به همسری برگزینید که قبل از همۀ اینها بندۀ خوب و قابل اعتمادی برای خداوند و به عبارتی مؤمن و موحّد واقعی باشد. کسی که تقوا دارد، پلیس مخفی در درون خود دارد و چنین کسی هرگز شما را نمیآزارد و به شما خیانت نمیکند و به این علّت به ما فرمودند: «بر شما باد كه با مُتَدَيِّن ازدواج كنيد»[1]. البته نه اینکه سایر ارزشها و شرایط اقتصادی و... مهم نیستند، لکن بندگی و عبودیّت و ایمان و تدیّن و ارتباط همسر با خداوند، مهمتر است. از اینرو در مرحلۀ انتخاب، همسر خداشناس و دیندار را برگزینید تا شما را به رستگاری هر دو جهان برساند. همسر غیر دیندار شما را از راه حق منحرف میکند، همانطور که خداوند متعال در سورۀ مبارکۀ بقره میفرماید: «اُولئِكَ يَدْعُونَ اِلَى النّار»[2].
۲- دین ما دین محبّت است و تمام انسان ها به محبّت نیاز مبرم دارند. محبّت غذای روح است و در محیط خانواده، زن بیش از هر چیـز بـه محبّت همسر نیـاز دارد. حضرت پيـامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ) میفرمایند: «اگر مردى به همسرش بگويد: «تو را دوست دارم»، اين سخن هرگز از ياد زن نمىرود»[3].
استاد مطهّری(رَحمَةُ اللهِ عَلَيه) در کتـاب «نظـام حقوق زن در اسلام» میفرمایند: «بهترین جملهای که مرد میتواند به همسرش بگوید، این است که من تو را دوست دارم، و بهترین جمله ای که زن به همسرش می تواند بگویـد این است کـه من بـه وجود تـو افتخار میکنم». بطور کلّی انسان نیاز به محبّت یعنی تغذیۀ روحی دارد، ولذا برای اینکه زن این نیاز اصیل را از همسر خود دریافت کند و بارها کلمۀ «اِنّی اُحِبُّک» را از او بشنود، مقدّمات آن را باید با جملۀ «من به وجود تو افتخار میکنم» فراهم آورد.
عزیزان جوان، همانطور که محبّت تغذیۀ روحی زن است، مرد نیز نیاز به تکریم و احترام همسرش دارد. در زندگی حضرت فاطمه زهرا(سَلامُ اللهِ عَلَيها) بعد از ازدواجشان، مهمترین فرد برای آن بزرگوار حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) بودند، بطوری که از حسنین(عَلَيهِما السَّلام) عزیزتر و محبوبتر بودند. تکریم شخصیّت همسر، امر الهی است تا کانون خانواده گرم و باصفا گردد، لذا هرگز به گفتار اطرافیان مبنی بر اینکه به همسرت زیاد رو نده، توجه نکنید و یقین بدانید که مهر و محبّت به همسر نه تنها او را پررو نمیکند، بلکه محبّت و احترام او را نسبت به شما زیاد میکند. در زندگی زناشویی هرگز به زیبایی ظاهری و مال و ثروت خود تفاخر و تکیه نکنید. اگر شما در مقام شاهزاده و در جمال ظاهری، ملکه زیبایی باشید و فرد فقیری به خواستگاری شما آمد، یا قبول نکرده و ازدواج نکنید، و یا اگر ازدواج کردید، طوری باید برخورد کنید که او خود را از شما بالاتر بداند و همیشه در مقام کُرنش و اطاعت او باشید و تا پایان عمر نه از طرف شما و نه از طرف خانواده تان امتیازات و برتریهای خود را پیش او بر زبان نیاورید. اگر اقتدار همسرتان را که خداوند به آن احترام قائل شده، حفظ کنید، درواقع به خودتان خدمت مینمایید «اَلرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَى النِّساءِ»[4]. آری اگر به اقتدار مرد و سرپرستی و مدیریّت او احترام قائل شوید و مخصوصاً در نزد فرزندان و خانواده همسر، او را تکریم کنید و غذای روحی او را تأمین نمائید، درواقع به خود خدمت کرده و خود را در معرض بذل محبّت همسر قرار دادهاید. اگر مرد، مورد تکریم و احترام و محبّت قرار گیرد، سعی میکند اقتدار و شخصیّتش را ثابت کند و محبّت خـود را بذل همسرش نمـاید، لکن اگر تحقیر شود، سعی میکند انتقام بگیرد و اگر مرد بخواهد انتقام بگیرد، دستش از هر جهت بازتر است. سال ها قبل دختر جوانی به علّت اینکه فاصله سنّی زیادی با همسرش داشت، به او گفته بود که تو پیر و جای پدر من هستی، ولذا همسرش برای اینکه نشان دهد که پیر نیست، چند دختر جوان و زیبا را به عنوان شاگرد خصوصی گرفته بود تا نشان دهد که دختران جوان به او رغبت دارند!
۳- قیافه و ظاهر نازیبا با اخلاق زیبا خیلی زود برای انسان عادت میشود و خُلق زیبا، خَلق نازیبا را تحت الشّعاع قرار میدهد. امّا آنچه که هرگز برای انسان عادت نمیشود، اخلاق نازیباست. جمال و زیبایی ظاهری هرگز نمیتواند اخلاق نازیبا را برای انسان زیبـا جلوهگر سازد، ولذا سعی کنید با اخلاق زیبا برای همسرتان، ملکه زیبایی باشید. اخلاق نازیبا، هرچند که با قیافۀ زیبا همراه باشد، خیلی زود منجر به از چشم افتادن و طلاق و جدایی میگردد که نمونۀ آن اکثر طلاقهاست که از طرف زیبارویان است نه زیباخویان.
۴- حضرت فاطمه(سَلامُ اللهِ عَلَيها) دختر رئیس حکومت اسلامی بودند، ولی زمانی که به خانۀ حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) وارد شدند، زندگی مشترک را در نهایت سادگی شروع کردند. تنها زیرانداز ایشان پوست گوسفندی بود که روزها بر آن مینشستند و شبها بر روی آن سر به بالین میگذاشتند*. آن بزرگوار دائماً خطاب به حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) میفرمودنـد: «علی جـان فاطمه به فدایت». همچنين می فرمودند: «اَلْبَيْتُ بَيْتُكَ وَ الْحُرَّةُ زَوْجَتُك»[5] (علی جان) این خانه، خانۀ توست و این آزاده همسر توست، ولذا شایسته است که با تأسّی از آن بزرگوار، ساده زیستی و دوری از اسراف و تجمّلات را در زندگی مشترک اصل قرار داد.
۵- این حقیقت را نباید فراموش کرد که صبر و تحمّل و ظرفیّت مرد کم تر از زن است و بـه همین دلیل تحمل بی توجهی و یا حتّی کم توجهی همسرش را ندارد، ولذا وقتی زن صاحب فرزندی میشود و به سبب عاطفۀ مادری و مشغلۀ زیاد تمام توجّهش را معطوف فرزند میکند و نسبت به شوهر کم توجه میشود، مرد شدیداً احساس غربت میکند و وقتی روحاً ارضاء نشود، به دنبال سرگرمی و مونس میگردد. حال اگر فرد پاکی باشد، از طریق حلال و صحیح خود را مشغول میکند، ولی اگر شخص ناپاک و لاقیدی باشد، از طریق نامشروع کمبود خود را تأمین میکند. پس تقاضا میشود که عزیزان محترم با تبعیّت از حضرت فاطمه زهرا(سَلامُ اللهِ عَلَيها) که هیچ وظیفهای ایشان را از ادای وظیفهای دیگر باز نداشت، به خاطر انجام وظیفۀ فرزندپروری، در امر خطیر و وظیفۀ مهم همسرداری کوتاهی ننمايند.
۶- همانطور که در اوایل درس استفاده گردید، مدارا نصف ایمان است، و این مسئله را نباید فراموش کرد که آتش را آتش خاموش نمیکند، ولذا چنانچه بخواهیم آتش را با آتش خاموش نماییم، مقدّمۀ آتش بازی را فراهم کردهایم و نتیجۀ آتش بازی ناگفته پیداست. اگر در برابر عصبانیّت و پرخاش همسر و یـا رفتـارهـای نـاهنجـار و تندخویانۀ او محبّت و یا حتّی سکوت شود، باعث میشود که وقتی غضبش فروکش کرد، شرمنده شده و ای بسا عذرخواهی نماید و مهمتر و بالاتر از آن، رضایت خدای سبحان را جلب کرده و این کار باعث می شود که خداوند متعال از او خشنود و راضی گردد.
۷- مطلبی که شایسته است مادران محترم در مورد ازدواج فرزندانشان به آن توجه نمایند، این است که ارزشهای دینی و اخلاقی در اولویّت قرار گیرد. البته نه اینکه سایر ارزشها مهم نیست، بلکه هریک در حدّ خویش مهم بوده و باید در حدّ خود به آن بها داد، لکن مسائلی وجود دارد که ای بسا عدم توجه به آن موجب خسارتهای جبران ناپذیری در زندگی دنیوی و اُخروی انسان گردد و اثرات این بی توجهی در نسلها باقی بماند. از مهمترین مسائل به هنگام ازدواج فرزندان، توجه و تحقیق در مورد نحوۀ کسب و کار و نان آوری داماد است. یعنی به این مسئله توجه کنند که آیا این شخص کسب حلال دارد و نان حلال به خانه میآورد یا نه؟ آری، شایسته است همانطور که از مسائل اقتصادی و دینی شخص سؤال میگردد، در مورد حقوق واجبه، اعم از خمس و زکات نیز سؤال شود. کسی که مقیّد به پرداخت خمس نیست، در حقیقت کسب او حرام و نانش ناپاک است، ولذا وصلت با چنین فردی باعث میگردد که هم فرزندتان و هم در آینده فرزندان او از لقمۀ ناپاک روزی بخورند و تأثیر لقمۀ حرام در وجود انسان تا جایی است که در روز مقدّس عاشورا حضرت امام حسین(عَلَيهِ السَّلام) خطاب به لشکر یزید فرمودند: «شما عموماً امر مرا اطاعت نمىكنيد، گوش به سخن من نمی دهيد، زيرا شكمهاى شما از حرام پر شده و به قلبهاى شما مُهر (قساوت) زده شده است»[6]. حضرت امام محمّدباقر(عَلَيهِ السَّلام) نيز فرمودند: «هرگاه انسان مالی از حرام به دست آورد، نه حجّی از او پذيرفته می شود و نه عمره ای و نه صلۀ رحمی و حتّی در ازدواج و زناشويی او تأثير سوء می گذارد»[7].
۸- آخرین مطلب در مورد مادرشوهران گرامی است. از مادران محترم تقاضا میگردد که حتّی الامکان تماسها را با عروس خانمها کمتر کنند، هرچند که تمام کارها و سخنان این بزرگواران از روی دلسوزی است، ولی تقاضا میگردد که دخالتهای ولو مثبت و خیرخواهانه را هم کم کنند، چراکه این دلسوزی ها موجب اختلاف در زندگی عروس میشود.
برخی از عروس خانمهای جوان در درد دلهایشان این چنین بیان میکنند که دخالتها و اظهار نظرهای مادرشوهر در امور زندگی باعث بروز اختلاف با همسرمان میگردد، درحالی که اگر ما به حال خودمان باشیم، کمکم با هم کنار میآییم. پس تقاضا میشود که در این رابطه با احتیاط بیشتر و تأمّل بالاتر عمل شود. مادری که در زندگی پسر و عروسش دخالت و اظهارنظر نمیکند، بالاترین خدمت را به ایشان نموده و مهمتر از همه جایگاه و منزلت خویش را حفظ کرده است. زمانی که مادرشوهر در امور زندگی پسر و عروسش دخالت میکند، نه تنها به نظر او عمل نمیشود، بلکه جایگاهش نیز سبک و کم ارزش میشود. مرحوم مادر در طول عمرشان، تعاملشان با عروسهایشان به گونه ای بود که در چشم ایشان بسیار بزرگ و محبوب بودند و از جایگاه والایی در نظر ایشان برخوردار بودند و دلیل این مسئله این بود که ایشان همواره جایگاه خویش را حفظ میکردند و حق را به عروس میدادند و به پسرشان و سایر اعضای خانواده در مورد عروس خانمها سفارش مینمودند. ایشان همواره از تماسهای مکرّر اجتناب میکردند و هرگز بدون دعوت به منزل عروس ها نمیرفتند.
«بارالهـا! بـه روان مقدّس حضـرت محمّـد و آل محمّـد(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) درود فرست و در امر ظهـور و فرج مـولا و مقتدایمـان حضـرت ولیّ عصر(عجِّل اللهُ تعالی فَرَجَهُ الشَّريف) تعجیل بفرما. پروردگارا! توفيق بيداری از خواب گران غفلت و توبۀ حقيقی از تمام خطاها و قصورها و معاصی به همۀ ما مرحمت بفرما. خداوندا! توفيق تأسّی از انسانهای کامل در تمام زمینه ها و سیراب شدن از چشمه کوثر به دست ساقی کوثر به همۀ ما عنایت بفرما. پروردگارا! توفیق صبر و شکر و تسلیم و رضا بر تمام دادهها و مواهب و نعمتها و تمام مصائب و مشکلات به همۀ ما کرامت بفرما. بارالها! توفيق کسب سرمایۀ عالی ترِ ایمان و تقوا و اخلاص و یقین به همۀ ما مرحمت بفرما. به بیماران مؤمنین شفای عاجل عنایت بفرما. اموات محترم غریق رحمت بفرما. به مسلمانان ستمدیده علی الخصوص مردم مظلوم فلسطین، عراق، سوریه و يمن نجات کرامت بفرما».
«بِالنَّبِيِّ مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الطّاهِرينَ
صَلَواتُکَ عَلَيهِ وَ عَلَيهِمْ اَجْمَعينَ»
[1]- فَعَلَيْكُمْ بِذاتِ الدّين (روضه الواعظين و بصيرة المتعظين، ج2، ص374).
[2]- آن گروه میخوانند به سوی آتش (مبارکه بقره/221).
[3]- قول الرّجل للمرأة اِنّی احبّك لا يذهب من قلبها ابدا (الحكم الزاهرة با ترجمه انصارى، ص433).
[4]- مردان سرپرستان بر زنان هستند (مبارکه نساء/34).
* حضرت فاطمه(سَلامُ اللهِ عَلَيها) فرمودند: «پدر جان... سوگند به خدايی که تو را برانگيخت، پنج سال است که با علی(عَلَيهِ السَّلام) زندگی می کنم و فرش زيراندازمان پوست گوسفندی است که روزها روی آن شتر خود را علوفه می دهيم و شب ها روی آن می خوابيم» (بحارالانوار، ج43، ص88و91).
[5]- بحارالانوار، ج43، ص198
[6]- كُلُّكُمْ عاصٍ لِاَمْری غَيْرُ مُسْتَمِعٍ قَوْلی فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرامِ وَ طُبِعَ عَلى قُلُوبِكُم (بحارالانوار، ج45، ص8).
[7]- انّ الرّجل اذا اصاب مالا من حرام لم يقبل منه حجّ و لا عمرة و لا صلة رحم حتى انّه يفسد فيه الفرج (الحياة با ترجمه احمد آرام، ج4، ص661).