آخر ذیقعدة الحرام، مصادف با شهادت حضرت  امام جواد(عَلَيهِ السَّلام) نهمین امام و یازدهمین معصوم می­باشد. حضرت امام جواد(عَلَيهِ السَّلام) استثنائاتی دارند که عبارتند از:

     ۱- جوان ترین امام شهید هستند. حضرت امـام صادق(عَلَيهِ السَّلام)، شیخ الائمه و مسن ترین امام، و حضرت امام جواد(عَلَيهِ السَّلام) جوانترین امام بودند و در سن بیست و پنج سالگی به شهادت رسیدند.

     ۲- حضرت امام جواد(عَلَيهِ السَّلام) در هشت سالگی به امامت رسیدند و در کودکی به امامت رسیدن آن حضرت، مقدّمه و زمینۀ امامت حضرت امام عصر(عجِّل ­اللهُ­ تعالی ­فَرَجَهُ ­الشَّريف) می باشد تا مردم اُنس بگیرند که در کودکی می توان به امـامت رسید، همـانطور کـه حضرت عیسی(عَلَيهِ السَّلام) در گهواره به نبوّت رسیدند «قالَ اِنّی عَبْدُ اللهِ آتانِیَ الْكِتابَ وَ جَعَلَنی نَبِيّاً»[1]. وقتی خداوند آن حضرت را در نوزادی به نبوّت انتخاب می کند، حضرت امام جواد(عَلَيهِ السَّلام) را نيز در سن کودکی به مقام شامخ ولایت می رساند. همانطور که نبی(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ ­آلِهِ)، منتخب خداوند است، امام(عَلَيهِ السَّلام) نیز منتخب پروردگار است «اَللهُ اَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَه‏»[2]، چراکه شرط نبوّت و امامت، عصمت می باشد و عصمت، ملکۀ درونی است که آن را جز خداوند نمی شناسد، ولذا خدای سبحان خود باید نبی و امام را انتخاب کند.

     ۳- حضرت امام جواد(عَلَيهِ السَّلام) بمانند جدّ بزرگوارشان حضرت امام حسین(عَلَيهِ السَّلام)، لب تشنه به شهادت رسیدند.

«در جوانی شد خزان گلـزار او         زرد گشتـه چهـرۀ گـلنـار او

عاقبت با لعل عطشان، داد جان         همچـو جدّش بر لب آب روان»[3]

     بر این اساس که کلام و بیان قرآن ناطق در کنار قرآن مکتوب جهانی و جاودانی است و الی یوم القیامه از ارزش های الهی می باشد، لذا یک بیان نورانی از حضرت امام جواد(عَلَيهِ السَّلام) استفاده می شود. آن بزرگوار می فرمایند: «مَنْ هَجَرَ الْمُداراةَ قارَبَهُ الْمَكْرُوه‏»[4] کسی که از مدارا دوری کند، سختی ها و بدی ها به او نزدیک می شود. از وجود مقدّس حضرت پیامبر اکرم(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ ­آلِهِ) نیز مذکور است: «اگر رفق و مدارا، مخلوقی بود که دیده می شد، در آنچه خداوند عزّ و جلّ آفریده، چیزی نبود که نیکوتر و زیباتر از آن باشد»[5]. باز آن حضرت می فرمایند: «اَمَرَنی رَبّی بِمُداراةِ النّاسِ كَما اَمَرَنی بِاَداءِ الْفَرائِض‏»[6] فرمان داده پروردگارم مرا به مدارا با مردم، چنانچه فرمان داده به انجام فرائض‏. در بيان نورانی ديگری نيز فرمودند: «مُداراةُ النّاسِ نِصْفُ الْايمانِ»[7] مدارا با مردم نصف ایمان است. یعنی اگر کسی اهل سازگاری و مدارا و ملایمت باشد، نصف ايمانش را حفظ کرده است. از حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) نيز مذکور است: «ثَمَرَةُ الْعَقْلِ مُداراةُ النّاس‏»[8] ثمرۀ عقل، مدارا با مردم است. کسی که اهل مدارا با مردم می باشد، بزرگترین خدمت ها را به خویشتن می نماید، چراکه اوّلین امتیازش، محبوبیّت در پیشگاه الهی ­است. تمام موجودات و مخلوقات، لشکریان پروردگار هستند «وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْاَرْض‏»[9]، و اگر خداوند کسی را محبوب داشت، او را برای آسمانیان و زمینیان محبوب می سازد، و مدارا موجب می­شود انسان در پیش همه محبوب باشد و دور و بر او خلوت نباشد. اما کسی که اهل رفق و مدارا نبوده و اهل پرخـاش است، بزرگترین ضرر را متوجه خودش می کند. مدارا با همه فضیلت است، لکن مدارا با پدر و مادر و همسر و فرزندان از اهمیت بالاتری برخوردار است. خداوند متعال، چندین بار والدین را سفارش فرموده و بار دیگر بطور جداگانه آنان را در دوران سالمندی توصیه می فرماید، چراکه امکان دارد والدین در دوران سالمندی، بی حوصله و ناسازگار شوند «وَ قَضى‏ رَبُّكَ اَلاّ تَعْبُدُوا اِلاّ اِيّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ اِحْساناً اِمّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ اَحَدُهُما اَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما اُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَريما»[10].

 

[1]- گفت همـانـا من بنـدۀ خداونـد هستـم، داد مرا کتـاب و قرار داد مـرا پیغمبر (مبـارکه مریم(سَلامُ ­اللهِ­ عَلَيها)/۳۰).

[2]- خداوند می­داند کجا قرار دهد رسالتش را (مبارکه انعام/۱۲۴).

[3]- رهی معیّری

[4]- بحارالانوار، ج68، ص341

[5]- لَوْ كانَ الرِّفْقُ خَلْقاً يُرى ما كانَ مِمّا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ شَیْ‏ءٌ اَحْسَنَ مِنْه‏ (بحارالانوار، ج72، ص63).

[6]- بحارالانوار، ج72، ص440

[7]- بحارالانوار، ج72، ص440

[8]- تصنيف غررالحکم و دررالکلم، ص53

[9]- و برای خداوند است لشکريان آسمانها و زمین (مبارکه فتح/۴).

[10]- و حکم فرمود پروردگار تو اينکه عبادت نکنيد مگر او را و نيکی نمودن به والدين را، اگر برسند (پدر و مادر) نزد تو به سنّ سالمندی، يکی از آن دو يا هر دوی آنها، پس نگو برای آنها کلمۀ «افّ» را و تندی نکن با آن دو و بگو برای آنها گفتاری کريمانه (بزرگوارانه) (مبارکه اِسراء/23).