خدای سبحان، زمان را خلق فرموده و زمان در یک حال متوقف نمی ماند و علی الدّوام و دائم در حال حرکت است و هرگز به عقب هم برنمی گردد. حال انسان نیز از لحاظ ظاهری و جسمی با زمان در حرکت است و این امر برای او پیام دارد که از لحاظ روحی و معنوی نیز همراه با زمان در حرکت و پیشرفت و ترقّی باشد و هرگز دچار وقفه و سکون و عقب گرد نشود. انسانیّت انسان محصول تفکّر است، ولذا خدای سبحان بندگانش را به تفکّر در مورد خلقت آسمانها و زمین امر می فرماید تا از همۀ آنها درس گیرد «اِنَّ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِاُولِی الْاَلْباب﴿۱90﴾‏ اَلَّذينَ يَذْكُرُونَ اللهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النّارِ﴿۱91﴾»[1]. وقتی زمان در حال حرکت است، پس من هم باید بدون توقّف و همراه با زمان پیوسته از نقص به کمال پیش روم و به این علت نام دین ما صراط است و صراط برای رفتن است نه ایستادن «آبِ یکجا مانده را نامی بجز مرداب نیست»[2]. انسان باید به این حقیقت واقف باشد که توقّف و تحجّر محکوم است، ولذا اگر انسان بخواهد مرداب نباشد، باید هر آن در حال حرکت بوده و توقّف نداشته باشد و همواره از نقص به کمال پیش رود. حضرت امام موسی کاظم(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «مَنِ اسْتَوى يَوْماهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ وَ مَنْ كانَ آخِرُ يَوْمَيْهِ شَرَّهُما فَهُوَ مَلْعُونٌ»[3] هر كه دو روزش برابر است، مغبون است و هر كه روز آينده‏اش بدتر است، ملعون است‏. البته رحمت الهی چنان وسیع است که انسان هرگز حق یأس و نومیدی ندارد و راه توبه و بازگشت و جبران مافات به روی همه باز است.

     تمام موجودات و خلائق در پهنۀ هستی در حال حرکت هستند و مخلوقِ ساکن و متوقّف وجود ندارد و فقط خودِ خداوند است که از تغییر و تغیّر مصون می باشد.

«آنچـه تَغَیُّر نپـذیـرد تـوئی            وانکه نمردست و نمیرد توئی»[4]

     در عالم همه چیز در حال نو شدن و تغییر و تحوّل است و رو به تکـامل می باشد. خداوند انسان را به این جهان آورده است تا گنجینه ها و ودایع نهفتۀ درونی را که در وجودش به امانت گذاشته شده، فعّال و شکوفا کرده و بالقوّ ه را به فعلیّت رساند، ولذا برای تحقّق این مهم باید در مسیر تکامل همواره در تلاش و تکاپو باشد و از حدود و میزان حق طغیان نداشته باشد، همانطور که در مبارکۀ الرّحمن می­فرماید: «وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدانِ﴿6﴾ وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْميزانَ﴿7﴾ اَلاّ تَطْغَوْا فِی الْميزان﴿8﴾‏»[5]. یعنی ای انسان اگر تمام پدیده های عالم در حرکتند، تو باید به طریق اولی حرکت کنی و عقب گرد نداشته باشی. اگر انسان در مسیری که خدای سبحان برای او تنظیم فرموده، حرکت کند و عقب گرد نداشته باشد، خداوند متعال تلاشش را بدون پاسخ نمی گذارد و او را در پیشروی مسیر کمک و مدد می فرماید. آری، اگر انسان با تعالیمی که خداوند در اختیار او قرار داده است، پیش رود و از راه مستقیم عدول نکند، خداونـد متعـال او را بـه درک و فهم بـالاتر و عمـل بیشتر موفّق می فرماید و قادر به درک حقایقی می شود که قبلاً برایش معلوم نبود. رسول اکرم(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ ­آلِهِ) فرمودند: «مَنْ عَمِلَ بِما عَلِمَ وَرَّثَهُ اللهُ عِلْمَ ما لَمْ يَعْلَم‏»[6] هر كس آنچه را که مى‏داند بكار بندد، خداوند دانش آنچه را که نمى‏داند به او ارزانى می دارد. آنان که عمل کردند و بالا رفتند، خداوند تقوای بیشتر به ایشان اعطاء می فرماید «وَ الَّذينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ»[7]. کسانی که خود را با تقوا حفظ نمودند، خداوند بر تقوایشان می افزاید، همانطور که در مورد حضرت ابراهیم(عَلَيهِ السَّلام) فرمود: «وَ لَقَدْ آتَيْنا اِبْراهيمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَ كُنّا بِهِ عالِمينَ»[8]. خداوند به حضرت ابراهیم(عَلَيهِ السَّلام) آن رشدی را عنایت فرمود که لیاقت و شایستگی آن را داشتند.

     پس گرچه همه چیز در عالم در حال حرکت است، لکن تمام این حرکتها مستقیم و در یک سطحِ هموار نیست، بلکه حرکتها در تمام موجودات رو به تکامل است و خداوند متعال، این حقیقت را در قرآن کریم از زبان حضرت موسی(عَلَيهِ السَّلام) اينچنين بيان می فرماید «رَبُّنَا الَّذی اَعْطى‏ كُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏»[9] خدای ما آن خدایی است که به هر موجودی خلقتش را اعطاء فرمود، سپس آن را هدایت نمود. یعنی خداوند ابزار هدایت را به هر موجودی داد، آنگاه او را در آن مسیر راهنمایی فرمود. از اینرو تمام موجودات عالم اعم از گیاهان، حیوانات و... رو به تکامل و رشد پیش می روند. به عنوان نمونه: هستۀ زردآلو رو به تکامل می رود و تکامل آن، تبدیل شدن به درخت زردآلوست. تخم مرغ تکامل دارد و تکامل آن مرغ شدن است. اما تکامل تمام موجودات محدود است، مگر انسان که تکاملش نامحدود می باشد، چراکه خداوند ظرفیتی بس بالا به او عنایت فرموده و درواقع تمام اوصاف و صفات خدایی را در وجود بنده اش بالقوّ ه قرار داده است تا آنها را شکوفا کرده و به منصّۀ ظهور برساند و این است معنای مظهر اوصاف الهی گشتن، و به همین علت انسانهای کامل مظهر اتمّ و اکمل اوصاف پروردگـار هستند و استـاد شهریار(رَحمَةُ ­اللهِ ­عَلَیه) چه زیبا در بیان مقام مولی الموحّدین علی(عَلَيهِ السَّلام)، آن انسان کامل می سرایند:

«دل اگر خداشناسی، همه در رخ علی بین

                                        به علی شنـاختم من به خدا قَسَم خدا را»

     منظور خدای سبحان از طرح داستان یهود و نصاری در قرآن کریم و ایمان نیاوردن آنها به حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ ­آلِهِ)، بیان داستان نیست، بلکه به این ترتیب، بندگانش را در هر عصر و زمانی مورد خطاب قرار می دهد که هر کس به حق عمل نکند و با آن مخالفت کند، راهی جز به سوی جهنم ندارد «اِلاّ طَريقَ جَهَنَّمَ خالِدينَ فيها اَبَداً».

 

[1]- همانا در خلقت آسمانها و زمین و اختلاف شب و روز البته نشانه­هایی است برای صاحبان خرد﴿190﴾ کسانی که یاد می­کنند خداوند را ایستاده و نشسته و بر پهلوهایشان (آرميده)، و تفکّر می­کنند در آفرینش آسمانها و زمین، پروردگارا! نیافریدی اینها را باطل، پاک و منزّهی تو، پس نگه دار ما را از عذاب آتش﴿191﴾ (مبارکه آل عمران/۱۹۰و۱۹۱).

[2]- محمّدحسين بيگدلی

[3]- بحارالانوار، ج78، ص327، به نقل از کتاب گفتار دلنشين، ص190

[4]- نظامی(عَلَيهِ الرَّحمَة)، مخزن الاسرار

[5]- و ستاره (گياه بی ساقه) و درخت سجده می کنند﴿6﴾ و آسمان، برافراشت آن را و وضع نمود ميزان را﴿7﴾ اينکه طغيان نکنيد در ميزان﴿8﴾ (مبارکه الرّحمن/8-6).

[6]- الحياة با ترجمه احمد آرام، ج‏1، ص512

[7]- و کسانی که هدایت یافتند، افزود ایشان را هدایت و داد ایشان را تقوایشان را (مبارکه حضرت محمّد(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ ­آلِهِ)/۱۷).

[8]- و البتّه به تحقیق دادیم ابراهیم (عَلَيهِ السَّلام) را رشدش را از پیش و بودیم به او دانایان (مبارکه انبیاء(عَلَيهِم­ السَّلام)/۵۱).

[9]- پروردگار ما کسی است که داد به هر چیزی خلقتش را، سپس هدایت کرد (مبارکه طه/۵۰).