همانطور که در جلسات سابق نیز استفاده شد، اولین پیام امام حسین(عَلَيهِ السَّلام) در روز مقدّس عاشورا، پیام نماز است. و پیام دوّم آن حضرت، پیام امر به معروف و نهی از منکر می باشد. از زیباترین پاسخ ها به ندای «هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی» امام حسین(عَلَيهِ السَّلام) بعد از نماز، فریضۀ مهم دینی به نام امر به معروف و نهی از منکر است. در اهمیّت فریضۀ امر به معروف و نهی از منکر همین بس که اوّلین پیام عاشورا و بالاترین فریضۀ دینی که نماز می باشد، در پرتو این مهم تحقّق می یابد و مؤیّد و مصدّق آن این است که نهضتِ عظيمِ حضرت اباعبدالله الحسین(عَلَيهِ السَّلام) نهضت امر به معروف و نهی از منکر می باشد «اُريدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَنْهى عَنِ الْمُنْكَرِ»[1]. حضرت اباعبدالله الحسین(عَلَيهِ السَّلام) نه تنها هدف از قیامشان را امر به معروف و نهی از منکر بیان فرمودند، بلکه در بیان نورانی دیگری از آن حضرت آمده است: «شايستۀ شأن مؤمن نیست که ببیند کسی معصیت خدا را میکند، ولی او نهی از منکر نکند*»[2]. علامت شیعۀ امام بودن، راه امـام را مشایعت کردن است و یکی از علائم مشایعت امام(عَلَيهِ السَّلام)، احساس مسئولیّت در مورد این فریضۀ مهم می باشد، همانطور که تمامی آن بزرگواران این مسیر را طی کردند و همه اهل امر به معروف و نهی از منکر بودند و در اين راه رفتند. امر به معروف و نهی از منکر آنچنان اهمیت دارد که حضرت مولی الموحّدین امام علی(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «مَنْ تَرَكَ اِنْكارَ الْمُنْكَرِ بِقَلْبِهِ وَ يَدِهِ وَ لِسانِهِ فَهُوَ مَيِّتُ الْاَحْياء»[3] هر كس منكرى را مشاهده كند و با قلب و دست و زبانش از آن نهى نكند، او مردهاى است كه در ميان زندگان حركت مىكند. یعنی ظاهراً زنده، ولی حقیقتاً مرده است. گاهی برخی از ما، دو مسئله را که اوجب واجبات است، واجب نمی دانیم و مستحب می دانیم که یکی از آنها توبه است که واجب فوری می باشد، همانطور که حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «وَ الْواجِبُ هُوَ التَّوْبَة»[4]، و دیگری امر به معروف و نهی از منکر است که واجب عینی می باشد و همۀ مؤمنین مکلّف به آن هستند و درواقع می توان با انجام این فریضه به زیباترین صورت به ندای امام(عَلَيهِ السَّلام) لبّیک گفت. پاسخ به ندای امام(عَلَيهِ السَّلام)، پاسخ به ندای خدای سبحان است و متأسفانه اکثراً خوبان در این معامله تقصیر می کنند؛ وظـایف را در محدودۀ فرایـض و واجبـات انجام می دهند، ولی در امر احیای قلوب و ارشاد نفوس و امر به معروف و نهی از منکر کوتاهی می نمايند. در اهمیّت امر به معروف و نهی از منکر همین بس که حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) می فرمایند: «ما اَعْمالُ الْبِرِّ كُلُّها وَ الْجِهادُ فی سَبيلِ اللهِ عِنْدَ الْاَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْكَرِ اِلّا كَنَفْثَةٍ فی بَحْرٍ لُجِّیٍّ»[5] همۀ کـارهـای خیر در راه خداوند و جهاد فی سبیل الله، در برابر فریضۀ امر به معروف و نهی از منکر مانند دمیدنی در دریای پرعمق و پرموج است. اما متأسّفانه غالباً از ترس آبرو، در ادای فریضۀ مهمّ امر به معروف و نهی از منکر کوتاهی کرده و خود را از این همه خیر و برکت محروم می کنیم، درحالی که حضرت اباعبد الله الحسین(عَلَيهِ السَّلام) مال و جان و فرزند را در این راه فداء کرده اند.
«آنکس که تو را شناخت، جان را چه کند
فرزنـد و عیـال و خـانمـان را چـه کند
ديـوانـه کنـی هر دو جهـانـش بخشی
ديـوانـۀ تـو هر دو جهـان را چـه کند»[6]
حال آیا سزاوار است که با داشتن چنین رهبر و اسوه ای خود را از این همه خیر و برکت جاوید و غیر مقطوع* محروم کرد؟
در جلسات سابق استفاده شد که یکی از مبارزات غیرمستقیم اهل بیت(عَلَيهِم السَّلام) ایجاد سؤال می باشد، به عنوان نمونه: چنین مطرح می کنند که چرا امام(عَلَيهِ السَّلام) از آن قومِ سیه دل تقاضای یک روز مهلت کردند؟ که پاسخ آن در جلسات سابق استفاده شد. یکی دیگر از این سؤال ها این است که چرا امام حسین(عَلَيهِ السَّلام) از آن قومِ پست و رذل برای طفل شش ماهه شان که کوچکترین شهید کربلاست، تقاضای آب کردند و فرمودند: «ای قوم! شما شيعيان و اهل بيت مرا كشتيد و عهد و پيمان مرا شكستيد، وای بر شما! آخر به اين طفل شيـرخواره آب بدهيد، نمیبينيد كـه چگونـه از تشنگی بـه خود می پيچد؟ آخر او را گناهی نمیباشد؛ ببينيد كه چگونه لبهای خود را باز و بسته میكند!»[7]. این پیام الی یوم القیامه جاویدان است که چرا امام(عَلَيهِ السَّلام) این سؤال را مطرح فرمودند. امام حسین(عَلَيهِ السَّلام)، امام رحمت هستند، همانطور که خداوند متعال، خدای رحمت است و پیامبرش، پیامبر رحمت می باشد «وَ ما اَرْسَلْناكَ اِلاّ رَحْمَةً لِلْعالَمين»[8]، امامان(عَلَيهِم السَّلام) هم امامان رحمت می باشند و آن حضرت تا آخرین لحظۀ عمرشان می خواستند آن قوم لعین و پست و فرو رفته در غفلت عمیق را از شقاوت ابدی برهانند، ولذا طفل شیرخواره شان را آوردند و از این طریق فریضۀ امر به معروف و نهی از منکر را انجام دادند و این مهّم را برای ما بصورت جاویدان باقی گذاشتند تا شاید دلی برگردد و قلبی تکان بخورد و از ظلمات به نور هدایت یابد و عامل نجات آن بدبختان و سیاه دلان و سفّاکان باشند. حضرت امام حسین(عَلَيهِ السَّلام) حتّی در آخرین لحظات عمر مبارکشان در گودال قتلگاه، زمانیکه شمر ملعون روی سینۀ مبارکشان نشسته بود، دلشان به حال آن ملعون هم می سوخت و می خواستند او را هدایت کنند، و به این علّت فرمودند: «تو كيستی كه در جايگاه بلندی نشستهای كه پيامبر بسيار و فراوان اين جايگاه را می بوسيد، آيا مرا میشناسی؟»[9]، تا شاید از آن شقاوت نجات یابد، چراکه این اصل، در دين اسلام وجود دارد که هر کسی امام(عَلَيهِ السَّلام) را بکشد یا به دست امام(عَلَيهِ السَّلام) کشته شود، اهل نجات نیست و در آتش دائم قرار دارد.
پس با توجه به مطالب مذکور اهمیّت و عظمت مسئلۀ امر به معروف و نهی از منکر روشن می شود، ولذا شایسته نیست که عزیزان محترم با این مطلب منسوخِ «عیسی به دین خود، موسی به دین خود»، خود را از رحمت الهی محروم کنند.
«چو می بينی که نابینا و چاه است
اگر خاموش بنشینی گنـاه است»[10]
[1]- اراده می کنم اينکه امر کنم به نيکی و نهی نمايم از بدی (بحارالانوار، ج44، ص329).
* اين بيان نورانی از حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ) نيز روايت شده است.
[2]- لا یَنْبَغی لِنَفْسٍ مُؤْمِنَةٍ تَری مَنْ یَعْصِی الله فَلا تُنْكِرُ (کنزالعمال، ج3، ص85).
[3]- مشكاة الانوار فی غررالاخبار، ص52
[4]- و واجب، آن است توبه (بحارالانوار، ج75، ص31).
[5]- نهج البلاغه، فرازی از حکمت374
[6]- مولوی(عَلَيهِ الرَّحمَة)، ديوان شمس، رباعی491
* «لا مَقْطُوعَةٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ» نه قطع می شود و نه ممنوع می گردد (مبارکه واقعه/33).
[7]- الارشاد، ج۲، ص۱۰۸
[8]- و نفرستاديم تو را مگر رحمتی برای عالميان (مبارکه انبياء(عَلَيهِم السَّلام)/107).
[9]- روضة الحسین(عَلَيهِ السَّلام)، صفحات۹۷تا۱۰۴
[10]- گلستان سعدی(عَلَيهِ الرَّحمَة)