با توجّه به حدیث شریف «مَنْ ماتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ مَیْتَةً جاهِلِیَّةً»[1] و «مَنْ ماتَ وَ لَیْسَ لَهُ اِمامَ مَیْتَةً جاهِلِیَّةً»[2]، امامت باطن دين و روح و جان اسلام است و جدا کردن امامت از توحید و دینِ اسلام، جدا کردن روح از جسم میباشد، همانطور که حضرت امام رضا(عَلَيهِالسَّلام) فرمودند: «همانا امامت زِمام و مهار دين، و ماية نظام مسلمانان و سامان يافتن دنيا و عزّت مؤمنان است، همانا امامت، ريشة بالندة اسلام، و شاخة سربلند آن است»[3]. حضرت امام صادق(عَلَيهِالسَّلام) نيز فرمودند: «لِکُلِّ شَیئٍ اَساسٌ وَ اَساسُ الْاِسْلامِ حُبُّنا اَهْلَ الْبَيْتِ»[4] ولذا رسيدن به حيات طيّبه در پرتو امامباوری و ولايتمداری و ارتباط روحی و معنوی صورت میپذيرد و حق امام(عَلَيهِالسَّلام) بر انسانها، حق حيات است. ولذا حيات منهای امام جز مرگ نمیباشد و چنانچه امام از دين اسلام گرفته شود، با عصر جاهليّتِ پيش از اسلام که عصر غوطهوری در ظلمت و جهالت بود، تفاوتی نخواهد داشت و اگر اسلام با تمام اصول و فروعش با امامت توأم نشود، نمیتواند جهل را که منشأ همة بدبختیها و محروميّتهاست، ريشهکن کند. مؤيّد آن، آية شريفة «اکمال» است که خدای سبحان در آن، بعد از اينکه حکم ولايت و امامت اميرالمؤمنين(عَلَيهِالسَّلام) توسّط حضرت رسول خدا(صَلَّیاللهُعَلَيهِوَآلِهِ) در آية ابلاغ اجرا گرديد، میفرمايد: امروز دين کامل شد، نعمت تمام شد، خداوند از اين دين راضی گشت و دشمنان مأيوس گشتند «اَلْيَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دينَکُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَيْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضيتُ لَکُمُ الْاِسْلامَ ديناً»[5]، آية شريفة مذکور بيانگر اين حقيقت است که تا امروز با وجود نعمت اسلام و قرآن و نبوّت و رسالت و اصول و فروع، منهای ولايت حضرت اميرالمؤمنين علی(عَلَيهِالسَّلام) دين ناقص بود.
وقتی از حضرت امام سجّاد(عَلَيهِالسَّلام) شرط قبولی نماز را سؤال میکنند، حضرت، دوستی و ولايت اهل بيت(عَلَيهِمالسَّلام) و بيزاری از دشمنان اهل بيت(عَلَيهِمالسَّلام) را بيان میفرمايند «ما سَبَبَ قَبُولِها؟ قالَ: وِلايَتَنا وَ الْبَرائَةَ مِنْ اَعْدائِنا»[6].
بيان نورانی حضرت پيامبر اسلام(صَلَّیاللهُعَلَيْهِوَالِه) که فرمودند: «اِنّی تارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتابَ اللهِ وَ عِتْرَتی اَهْلَ بَيْتی وَ اِنَّهُما لَنْ يَفْتَرِقا حَتّی يَرِدا عَلَیَّ الْحَوْضَ ما اِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِما لَنْ تَضِلّوُا»[7] بيانگر اين حقيقت است که اگر کتابالله کافی بود، آن حضرت عترت را در کنار قرآن و همراه با آن تا روز قیامت به عنوان اصل جدانشدنی معرّفی نمیفرمودند. پس کلمه مبارک «لَنْ یَفْتَرِقا» ضرورت عترت را در کنار قرآن کریم و وجوبِ یکپارچه بودن قرآن و عترت را میرساند و لذا آنها که گفتند «حَسْبُنا کِتابَ اللهِ»[8]، با کنار گذاشتن عترت از هردو بیبهره ماندند. به قول استاد جوادی آملی جدا کردن عترت از قرآن، يعنی جدا نمودن قرآن از قرآن.
بر اين اساس که اطاعت از امامانِ معصوم(عَلَيهِمالسَّلام) بنا به نصّ صريح قرآن کريم در کنار اطاعت از خداوند متعال و رسولالله(صَلَّیاللهُعَلَيْهِوَالِه) ضرورت دارد، پس اقتدا و اطاعت و بيعت با آن بزرگواران، اقتدا و اطاعت و بيعت با خدای سبحان و پيامبر مکرّم اسلام(صَلَّیاللهُعَلَيْهِوَالِه) و اقتدا به قرآن کريم بوده و تمسّک به عروة الوثقای الهی است «فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى لَا انْفِصامَ لَها وَ اللّهُ سَميعٌ عَليمٌ»[9] و در اين صورت ايمان انسان، ايمان حقيقی محسوب گشته و شيعهگری واقعی او امضاء شده و موجبات خروج از ظلمات به سوی نور برايش فراهم میگردد «اَللّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور»[10] آری، چنين کسی پيوسته از توفيقات الهيّه و عنايات ربّانيّة حق سبحان و تأييدات رسول اکرم(صَلَّیاللهُعَلَيْهِوَالِه) و فيوضات و برکات ائمّةمعصومين(عَلَيهِمالسَّلام) و حضرت ولیّعصر(عَجَّلَاللهُتَعالیفَرَجَهُالشَّريف) بهرهمند گشته و در نتيجه به درجات توحيد و مقام بندگی و عبوديّت او افزوده شده و به مقام احسنالحال نـائل گشته و انشاءالله تعالی از زمينهسازانِ ظهور مبارک آن حضرت محسوب میگردد.
1- کسی که بمیرد در حالیکه امام زمان خود را نشناسد، مرده است به مرگ جاهلیت (بیان نورانی حضرت پيامبر اکرم(صَلَّیاللهُعَلَيْهِوَالِٰهِ)؛ اصول کافی، ج6، ص123).
2- کسی که بمیرد و نباشد برای او امامی، پس مردن او به مرگ جاهلیت است (بیان نورانی حضرت پیامبر اکرم(صَلَّياللهُعَلَيْهِوالِه)، اصول کافی، ج1، ص376).
3- اصول کافی، ج2، ص122
4- برای هر چيز پايه ای است، پاية اسلام محبّت ما اهل بيت است (المحاسن، ج1، ص150).
5- مبارکه مائده/3
6- چيست سبب قبولی آن (نماز)؟ فرمودند: قبول ولايت ما و بيزاری از دشمنان ما (اهل بيت) (مستدرک الوسائل، ج4، ص112).
7- در حقیقت من ترککنندهام در میان شما دو وزنه سنگین، کتاب خداوند و عترتم اهل بيتم را، و آن دو هرگز از هم جدا نمیشوند تا نزد حوض کوثر بر من وارد شوند، پس اگر تمسّک جوئيد به آن دو، هرگز گمراه نمیشويد (مستدرکالوسائل، ج7، ص254).
8- کافی است برای ما کتاب خدا (قرآن) (بحارالانوار، ج25، ص88).
9- پس به تحقيق چنگ زده به ريسمان محکم که پارگی بر آن نيست و خداوند شنوای داناست (مبارکه بقره/256).
10- خداوند سرپرست کسانی است که ايمان آوردهاند، خارج میکند ايشان را از ظلمات به سوی نور (مبارکه بقره/257)