انتظار مسئله­ای فطری و همگانی است و دارای مراتب می­باشد. مرتبه­ای از آن، انتظار فردی مظلوم است تا از دست ظالم رهایی یابد و گاهی جامعه­ای در انتظار یک منجی است تا جهان از ظلم و جور رها شده و پُر از عدل و داد گردد و مدینة فاضله­ ايجاد شود و گاهی این انتظار با جلوة بالاتری ظهور می­کند و آن انتظار محب برای ورودِ محبوب است، که می­توان گفت این عالیترین مرتبة انتظار است چرا که منتظری که در انتظار محبوبش بسر می­برد پیوسته خود را آماده می­کند که به رنگ و صبغة محبوبش درآمده و شایستة محبوبش گردد، محبوبی که رنگ و صبغة الهی دارد «صِبْغَةَ اللّهِ وَ مَنْ اَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَة»[1]. در اين صورت است که خداوند متعال محبت او را تأیید و امضاء نموده و منتظر حقیقی محسوب می­گردد و چنین انتظاری بالاترین عبادت است: «اَفْضَلُ الْعِبادَةِ اِنْتِظارُ الْفَرَجْ»[2]، «اَفْضَلُ الْاَعْمالِ انْتِظارُ الْفَرَجِ مِنَ اللّه‏»[3] و مقدمـات ظهورِ مصلح جهـانی، از این طریق فراهم می­شود. پس روشن می­گردد که انتظار دست روی دست گذاشتن و صبر نمودن نيست، بلکه انتظار به معنای عمل و جهاد و کار و تلاش و کوشش است.

     کلمة مصلح، مبیّن و معرّف اوصاف منتظران است، یعنی منتظرانِ مصلح جهانی، خود صالح­ترین، پاکترین و مهذّب­ترینِ انسانها در زمان غیبت حضرت امام زمان(عَجَّلَ­الله­تَعالی­فَرَجَهُ­الشَّريف) هستند و از جهت صفات و اخلاق و عمل شبیه­ترینِ به ایشان می­باشند و همین افراد یاران امام(عَلَيهِ­السَّلام) را در زمان غیبت تشکیل می­دهند.

     بنابراین معلوم می­شود که انتظار تنها یک مسئلة ظاهری نیست؛ منتظر حقیقی ابتدا باید خود از درون اصلاح شده و تربیت و تزکیه گشته و لايق منتظَر گردد «منتظِر باشد شبيه منتظَر». منتظر واقعی کسی است که بطور مداوم و مستمر در اصلاح و تزکية نفس و تصفية دل و تخليه از رذايل و تحليه به فضائل تلاش نمايد و در مقام توبه و آمادگی برای ظهور خليفة­الله، بقيّة­الله و سفينة نجات باشد. منتظر حقيقی کسی است که عقايد خود را بر عقيدة معصوم و اخلاق خود را بر خُلق او، رفتار خود را بر کردار آن بزرگوار منطبق سازد و لازمة چنين انتظاری، کار و کوشش و زحمت و مجاهدت در راه حق است. بر منتظر واقعی است که تقوا را همواره پيشة خود نموده و مدام در حال مراقبه بوده و خداوند متعال را در هر حال حاضر و ناظر بر خود بداند و در صورت لغزش و گناه به استغفار و توبه پرداخته و جبران مافات کند و به شرايع دين مبين اسلام و سنت سيّد المرسلين(صَلَّی­­اللهُ­عَلَيْهِ­وَ‌­الِه) تمسّک کند که تخلّف از آن، منشأ ضلالت و موجب هلاکت است. در هر صبح و شام، مداومت به محاسبة نفس کند و اگر خيری در عمل خود مشاهده کند، شکر الهی را بجا آورد و توفيق زيادت، طلب نمايد و اگر شرّی در اعمال خود ببيند، بر توبه و انابه استعجال کند. پيشوايان الهی دامنة مسئوليّتِ منتظِرِ عامل و وظايف و تکاليف فردی و اجتماعی او را در حد کمال و به تفصيل تعيين فرموده­اند که: «ای کسانيکه خود را پيرو حقيقی ما می­ناميد، وظيفة شما اين است که به مقام توبه برآييد، لباسی را بر جان کنيد که تار و پودش از تقوا باشد. به خواسته­های نفس خط بطلان کشيد و با مخالفت از نفس، اسلام و ما را يـاری کنيد. سوگند بـه خدا اين لذّات کذائیِ دنيـا همه می­گذرند، لکن بدانيد که آثار زشت آن، علاوه بر دنيا در آخرت نيز باقی است».

     با توجه به مطالب مذکور معلوم می­شود که اکتفا نمودن به آذین­بندی معـابر و خواندن اشعـار و سرودهـای پرسوز و گداز از فراق حضرت ولیّ­عصر(عَجَّلَ­الله­تَعالی­فَرَجَهُ­الشَّريف) به تنهایی در تعجیل ظهور آن حضرت نقشی ندارند و چنانچه شرایط و اوضاع قلبی و عملی اصلاح نگردد، تزئين ظاهری تاثیری در جلب رضایت آن بزرگوار و تعجيل در امر ظهور نخواهد داشت. آنچه قلب مقدس حضرت ولیّ­عصر(عَجَّلَ­الله­تَعالی­فَرَجَهُ­الشَّريف) را از منتظران خشنود می­سازد و غصه­های آن حضرت را تسکین بخشیده و شخص را مشمول دعای آن بزرگوار قرار می­دهد، آذین­بندی قلوب به زینت ایمان و تقوی است «حَبَّبَ اِلَیْکُمُ الْایمانَ وَ زَیَّنَهُ فی قُلُوبِکُمْ»[4]. همانطور که حضرت امام زمان(عَجَّلَ­الله­تَعالی­فَرَجَهُ­الشَّريف) می­فرمایند: «فَلْیَعْمَلْ کُلُّ امْرِیٍ مِنْکُمْ ما یَقْرَبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنا وَ یَتَجَنَّبُ ما یُدْنیهِ مِنْ کَراهَتِنا وَ سَخَطِنا»[5] پس هریک از شما باید (آنچنان) عمل کند که به وسیلة آن به محبت ما نزدیک گردد و از آنچه که او را به ناخشنودی و خشم ما نزدیک می­کند، دوری نماید.

     حضرت امام زمان(عَجَّلَ­الله­تَعالی­فَرَجَهُ­الشَّريف) و اجداد طاهرینشان بمانند ذات اقدس اله، به اوضاع قلبی و آراستگی درونی بندگان می­نگرند، نه به صورت ظاهری آنها «اِنَّ اللّهَ لٰا يَنْظُرُ اِلىٰ‏ صُوَرِكُمْ وَ اَعْمٰالِكُمْ وَ اِنَّمٰا يَنْظُرُ اِلىٰ‏ قُلُوبِكُمْ وَ نِيّاتِكُمْ‏»[6].

«ما برون را ننگريم و قـال را                     ما درون را بنگريم و حال را»[7]

     خوشا به حال افرادی که با عمل به دستورات دين و فرامين پروردگار در فراهم آوردن شرایط ظهور، اهل سبقت گشته­اند و نامشان در جرگة اعوان و انصار و شيعيان آن حضرت ثبت گشته است «اَللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنْهُمْ».

     پس با عمل به آنچه که موجب رضایت و خشنودی حضرت امام زمان (عَجَّلَ­الله­تَعالی­فَرَجَهُ­الشَّريف) است، می­توان فیوضات و برکات را به سوی خویش جاری نمود و عنوان مبارک «منتظِر» را در مورد خود محقق ساخت. آری چنین انتظاری از بالاترین عبادات محسوب می­شود «اَفْضَلُ الْعِبادَةِ اِنْتِظارُ الْفَرَجْ»[8] و چنین منتظرانی هستند که در زمان ظهور آن بزرگوار چه در قید حیات باشند یا نه، در ردیف منتظران حقیقی و اصحاب حضرت قائم(عَجَّلَ­الله­تَعالی­فَرَجَهُ­الشَّريف) قرار می­گیرند «طُوبٰی لِمَنْ تَمَسَّکَ بِاَمْرِنا فی غَیْبَةِ قائِمَنا»[9]. آری چنین منتظرانی دارای وجاهت و آبرو در پیشگاه پروردگار و محبوبین درگاهش هستند اینان علاوه بر اینکه در زمان غیبت از الطاف خاصّه آن حضرت برخوردارند، چنانچه قبل از ظهور و حکومت درخشان آن بزرگوار از دنیـا رفتند، در زمـان ظهور، ایشـان را مخیّر می­کنند تا اگر تمایل داشته باشند رجعت نموده و آن حکومت درخشان الهی را درک نمايند.

     لازم به توضیح است که شیعه، معتقد به مسئله «رجعت» می­باشد و معنای رجعت این است که بعد از ظهور حضرت ولیّ­عصر(عَجَّلَ­الله­تَعالی­فَرَجَهُ­الشَّريف)، امامان(عَلَيهِم­السَّلام) یکی پس از دیگری بازگشت نموده و حکومت می­کنند و شیعیان شاهد حاکمیت «الله» در روی زمین می­باشند.

     قابل توجه است که حق، آنچنان در حکومتِ درخشانِ بعد از ظهور، متجلّی می­گردد که حتّی کودکان آرزو می­کنند قدرت یابند و بسوی آن حضرت بیایند. خوشا به حال کسانی که با تحصيل قابلیت و شایستگی و آراستگی باطن، چنین سعادتی را نصیب خود می­سازند. براستی چه سعادتی بالاتر از اینکه انسان، قبل از وفات، شاهد ظهور حضرت امام زمـان(عَجَّلَ­الله­تَعالی­فَرَجَهُ­الشَّريف) بـاشد و چند صبـاحی تحت حکومت «الله» و پرچم توحید و «لٰا اِلهَ اِلَّا الله» قرار بگیرد که بـه دست مبارک حضرت ولیّ­عصر(عَجَّلَ­الله­تَعالی­فَرَجَهُ­الشَّريف) و پدران بزرگوارشان برافراشته شده است «اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فی دُولَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْاِسْلامَ وَ اَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَ اَهْلَهُ»[10]. حضرت امام صادق(عَلَيهِ­السَّلام) می­فرمايند: «هر کس از بودنش در شمار ياران امام قائم شادمان است، بايد به انتظار باشد و با همين حال انتظار، به پرهيز و اخلاق نيکو رفتار کند و اگر عجلش فرا رسيد و امام قائم پس از مرگ او قيام کرد، پاداش او مانند پاداش کسی است که امام قائم را درک کرده باشد، پس کوشا باشيد و به انتظار بنشينيد، گوارا باد بر شما ای گروهی که مشمول رحمت خداييد»[11].

     با توجه به اینکه از جمله مهمترين اهداف حضرات انبیاء(عَلَيهِم­السَّلام) و وجود مقدس حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­­اللهُ­عَلَيْهِ­وَ‌­الِه) اتحاد و دوستی و رفع اختلاف مؤمنين می­باشد، وجود مقدس حضرت ولیّ­عصر(عَجَّلَ­الله­تَعالی­فَرَجَهُ­الشَّريف) نيز کـه تجدیدکنندة نبوت جدّ بزرگوارشـان و احیاکنندة دین ایشان می­باشند، با همان اهداف مقدسّه، ظهور می­فرمایند، تا مردم را متحد و قلوب را به یکدیگر نزدیک نمایند و صلح و صفا و دوستی را برقرار سازند، به همين علّت یکی از بارزترين اوصاف یاران آن حضرت، محبت و خیرخواهی نسبت به یکدیگر می­باشد «قُلُوبُهُمْ مُجْتَمِعَةٌ بِالْمَحَبَّةِ وَ النَّصيحَةِ»[12].

     با توجه به مطلب مذکور معلوم می­گردد، از مهمترین عواملی که شرایط ظهور آن بزرگوار را فراهم می­آورد، اتحاد مؤمنین است و پُرواضح است کـه اختلاف مؤمنین مهمترین عامل در تأخیر ظهور آن حضرت می­باشد. از نشانه های انتظار حقیقی حضرت امام زمان(عَجَّلَ­الله­تَعالی­فَرَجَهُ­الشَّريف) زینت دادن قلوب به محبت مؤمنین است. چرا که امام رحمت، با دلهایی که خالی از محبت مومنین باشد بیگانه است و رابطه­ای ندارد و پیوسته با دلهایی که خیر و رحمت در آن می­جوشد، در ارتباط می­باشد. آن حضرت، مظهر «رَحْمَةٌ لِلْعالَمینَ»[13] هستند و بزرگترین درد و غصة ایشان نیز از ناحیه تفرقه و گمراهی امت می­باشد. حال معلوم می­شود که چرا خداوند متعال دوازدهمین کوکب هدایت و کوثر علم و معرفت را در پس پردة غیبت نگاه داشته است. آری، عمده علت تأخیر در ظهور آن حضرت عدم آمادگی مردم می­باشد؛ چون هنوز شرایط ظهور فراهم نشده و صلاحیت و قابلیت در مردم برای پذیرش حکومت امـام زمان (عَجَّلَ­الله­تَعالی­فَرَجَهُ­الشَّريف) بوجود نیامده است، لذا آن حضرت در پس پردة غیبت به سر می­برند و خداوند آن حضرت را آنقـدر در پس پردة غیبت نگـاه می­دارد تا قابلیّت و صلاحیّت و شایستگی پذیرش ايشان در مردم بوجود آید. استاد مطهری(رَحمَةُ­الله­عَلَيهِ) فرمودند: جهان هنوز به آن قابلیت نرسیده و انسانهای قابلی که مقدمة ظهور حضرت امام زمان(عَجَّلَ­الله­تَعالی­فَرَجَهُ­الشَّريف) را فراهم کنند، هنوز به عرصة ظهور نرسیده­اند یعنی جهان باید مانند میوه­ای برسد نه اینکه مانند دُمل منفجر گردد. هرچند که وجود مقدس آن بزرگوار آماده و منتظرند تا فرمان حق را لبیک گویند و عالَم را به قدوم خود، مبارک گردانیده و پر از قسط و عدل نمایند.

     حضرت امام علی(عَلَيهِ­السَّلام) می­فرمايند: «وَ الَّذي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً وَ لَتُساطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ حَتّى يَعُودَ اَسْفَلُكُمْ اَعْلاكُمْ وَ اَعْلاكُمْ اَسْفَلَكُمْ‏»[14]، سوگند به خدایی که نبی اکرم(صَلَّی­­اللهُ­عَلَيْهِ­وَ‌­الِه) را به حق مبعوث کرد، هر آينه درهم ريخته می­شويد و هر آينه غربال می­گرديد و همچون محتوای ديگِ جوشان درهم و برهم گشته تا آنجا که ذليل شما گرامی گشته و بالانشين شما پَست شود. ابوجُحفی که از شاگردان و اصحاب برجستة حضرت امام محمد باقر (عَلَيهِ­السَّلام) بود، به آن حضرت عرض می­کند: «مَتیٰ یَکُونُ فَرَجُکُمْ؟ فَقالَ: هَیْهاتَ هَیْهاتَ لا یَکُونُ فَرَجَنا حَتّی تُغَرْبَلُوا ثُمَّ تُغَرْبَلُوا ثُمَّ تُغَرْبَلُوا»[15] فرج شما چه زمانی است؟ پس فرمودند: هيهات، هيهات، فرج ما صورت نمی­گیرد تا غربال شوید، باز غربال شوید، باز غربال شوید. در چنين زمانی بهترین دعا برای ثبات قدم، دعای امام صادق(عَلَيهِ­السَّلام) است که فرمودند: در دوران غیبت این چنین درخواست کنید: «اَلّلهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِفْ رَسُولَکَ، اَلّلهُمَّ عَرِّفْنی رَسُولَکَ فَاِنَّکَ اِنْْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ، اَلّلهُمَّ عَرِّفْنی حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی حُجَّتَکَ ظَلَلْتُ عَنْ دینی»[16] خداوندا! بشنـاسان به من خودت را پس همانـا اگر نشناسانی خودت را هرگز نمی­شناسم رسول تو را، خداوندا! بشناسان به من رسولت را پس همانا اگر نشناسانی رسولت را هرگز نمی­شناسم حجتت را، خداوندا! بشناسان بـه من حجتت را، پس همانـا اگر نشنـاسانی بر من حجتت را، گمراه می­شوم از دینم. کلام، کلام امام(عَلَيهِ­السَّلام) است و بیانگر این واقعیت عظیم است که بدون وجود مقدس امام، انسان همواره در هلاکت معنوی است. البته نشناختن به معنای ندانستن نیست، بلکه عدم معرفت به مقام عصمت و ولایت و امامت و حقانیت و خلیفة­اللّهی امام(عَلَيهِ­السَّلام) است و به اینکه ایشان پیشوای معصوم و نماینده خداوند در زمین می­باشند و اطاعت از ایشان همانند اطاعت از خداوند و رسول الله(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ) واجب است «يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اَطيعُوا اللّهَ وَ اَطيعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِي الْاَمْرِ مِنْكُمْ»[17].

     شاهد دیگر بر ضرورت وجود امام برای رسانیدن انسان به مقصد، بیان نورانی حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­­اللهُ­عَلَيْهِ­وَ‌­الِه) است که فرمودند: «مَثَلُ اَهْلِ بَیْتی کَمَثَلِ سَفینَةِ نُوحٍ مَنْ رَکِبَها نَجی وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْها غَرِقَ»[18]. با یک دید عمیق روشن می­شود که در روی زمین تنها اهل نجات، متمسّکین به ولایت آن بزرگواران هستند.

     با توجه به اهميّت مطلب در اینجا معلوم می­شود که چرا دشمنان اسلام این همه در مقابله با مسئلة امامت و ولایت تلاش دارند. آری، دشمن می­داند که «مهمترين پايه و رکن اسلام، ولايت و امامت است»[19]. و نيز می­داند که کشتی سیال توحید، با نورافکن امامت و ولایت به مقصد می­رسد، از اینرو می­خواهد به وسیله مبارزه با امامت، رکنِ عظيمِ دين را از بين برده و آن را از درون تهی و خالی کند. وقتی بنا به تصريح قرآن کريم، اکمال دین و اتمام نعمت و رضايت پروردگار با ولایت و امامت است، معلوم می­گردد که منهای ولایت، دین بی­محتوا و ناقص و توخالی بوده و مورد رضايت حق تعالی نيست و چنین دینی هرگز توان پرورش و تربیت انسان کامل را ندارد.

     «اَللّهُمَّ اِنّا نَشْکُو اِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ الِهِ و غَیْبَةَ وَلِیِّنا وَ کَثْرَةَ عَدُوِّنا وَ قِلَّةَ عَدَدِنا وَ شِدَّةَ الْفِتَنِ بِنا وَ تَظاهُرَ الزَّمانِ عَلَیْنا فَصَلِّ عَلی مَحَمَّدٍ و آلِهِ وَ اَعِنّا عَلی ذلِکَ بِفَتْحٍ مِنْکَ تُعَجِّلُهُ ... بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ»[20]، خداوندا همانا ما به درگاه تو شکایت می­کنیم از فقدان پیغمبر ما(صَلَّی­­اللهُ­عَلَيْهِ­وَ‌­الِه) و از غیبت امام ما و بسیاری دشمن ما و کمی عدد ما و فتنه­های سخت بر ما و غلبه محیط روزگار بر ما و درود فرست برمحمد(صَلَّی­­اللهُ­عَلَيْهِ­وَ‌­الِه) و آل او و ما را در همه این امور یاری کن به فتح عاجل از جانب خودت ... به حق رحمت بی­منتهایت ای مهربان­ترین مهربانان.

     «بارالها! به روان مقدّس حضرت محمّد و آل محمّد(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) درود فرست و در امر ظهـور و فرج مولا و مقتدايمـان حضـرت وليّ­عصـر (عَجَّلَ­الله­تَعالي­فَرَجَهُ­الشَّريف) تعجيل بفرما. خداوندا! توفيق شناخت و معرفت نسبت به وجود مقدّس حضرت پيامبر اسلام(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ) و حضرت مولی­الموحّدين اميرالمؤمنين علی(عَلَيهِ­السَّلام) و حضرت فاطمه­ زهرا(سَلامُ­اللهِ­عَلَيها) و آل طاهرينشان به همة ما عنايت بفرما و ما را قدردان و سپاسگزار نعمت عُظمای رسالت و ولايت مقرّر بفرما. پروردگارا! ما را از شيعيان واقعی مولای متّقيان، اميرالمؤمنين، حضرت علی(عَلَيهِ­السَّلام) مقرّر بفرما و قدمهای ما را در پرتو پيروی از ولايت حضرت امام علی(عَلَيْهِ‌السَّلام)، در پل صراط استوار بفرما و در روزی که هر امّتی را به نام امام و پيشوايشان وارد صحنة محشر می­کنند «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ اُناسٍ بِاِمامِهِمْ‏»[21]، ما را هم به نام نامی مولا و مقتدايمان حضرت امام علی(عَلَيهِ­السَّلام) و اولاد طاهرين وارد صحنة محشر بفرما».

 

 

«بِالنَّبِيِّ مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الطّاهِرينَ

صَلَواتُکَ عَلَيهِ وَ عَلَيهِمْ اَجْمَعينَ»

 

 

 

1- رنگ خدايی، و کيست نيکوتر از خداوند از نظر رنگ (صبغه) (مبارکه بقره/138).

2- انتظار فرج برترينِ عبادتها است (بيان نورانی حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی­­اللهُ­عَلَيْهِ­وَ‌­الِه)؛بحارالانوار، ج52، ص125).

3- برترين اعمال، انتظار فرج است از (طرف) خداوند است (بيان نورانی حضرت امام صادق(عَلَيهِ­السَّلام)؛ بحارالانوار، ج75، ص208).

4- محبوب قرار داد بر شما ایمان را و زینت داد آن را در قلبهایتان (مبارکه حجرات/7).

5- کتاب «گفتار دلنشین» تألیف محمد محمدی اشتهاردی، ص286، به نقل ازالاحتجاج، ص498.

6- در حقيقت خداوند نمی­نگرد به صورت شما و اعمال شما و اين است و جز اين نيست که می­نگرد به سوی قلبهای شما و نيّات شما (جامع­الاخبار، ص100).

7- مولانا(عَلَيهِ­الرَّحمَة)

8- انتظار فرج برترينِ عبادتها است (بيان نورانی حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی­­اللهُ­عَلَيْهِ­وَ‌­الِه)؛بحارالانوار، ج52، ص125).

9- خوشا به حال کسی که چنگ زند به امر ما در دوران غیبت قائم ما(بحار الانوار، ج52، ص123).

10- بار خدایا همانا ما راغبيم به سوی تو در دولت کريمه که عزّت بخشی به وسيلة آن اسلام و اهلش را و خوار و ذليل گردانی به وسيلة آن نفاق و اهلش را (مفاتیح­الجنان، فرازی دعای افتتاح).

11- الغيبة (للنعمانی)، ترجمه فهلی، ص235

12- قلبهای ایشان اجتماع یافته بر محبت و نصیحت (نسبت به یکدیگر) است (از اوصاف یاران حضرت ولیّ­عصر(عَجَّلَ­الله­تَعالی­فَرَجَهُ­الشَّريف)، الزام النّاصب اثبات الحجة الغائب(عَجَّلَ­الله­تَعالی­فَرَجَهُ­الشَّريف)، ج2، ص165).

13- رحمتی برای عالميان (مبارکه انبياء(عَلَيهِم­السَّلام)/107).

14- نهج البلاغه، خطبه16

15- بحارالانوار، ج52، ص113

16- اصول کافی، ج1، ص337

17- ای کسانی که ايمان آورديد، اطاعت کنيد خدا را و اطاعت کنيد رسول را و صاحبان امر از شما را (مبارکه نساء/59).

18- مَثَل اهل بیت من (حضرت فاطمه زهرا(سَلامُ­الله­عَلَيها) و دوازده امام) مانند مثال کشتی حضرت نوح(عَلَيهِ­السَّلام) است کسی که سوار آن شد، نجات یافت و کسی که تخلف کرد از آن، غرق شد (بحارالانوار،­ ج23، ص134).

19- «بُنِیَ الْاِسْْلامُ عَلی خَمْسٍ اِقامِ الصَّلاةِ وَ ايتاءِ الزَّکاةِ وَ الْحَجِّ الْبَيْتِ وَ صَوْمِ شَهْرِ رَمَضانَ وَ الْوِلايَةِ لَنا اَهْلِ الْبَيْتِ فَجُعِلَ فی اَرْبَعَ مِنْها رُخْصَةٌ وَ لَمْ يُجْعَلْ فِی الْوِلايَةِ رُخْصَةٌ»، اسلام بر پنج پايه بنا شده است، برپا داشتن نماز، دادن زکات، حج خانة خدا (کعبه)، روزة ماه مبارک رمضان، ولايت (و قبول امامت) ما خاندانِ رسالت؛ در مورد ترک چهار پاية نخست (در بعضی از موارد)، رخصت داده شده است ولی در مورد ترک ولايت هيچگونه رخصتی داده نشده است (بيان نورانی حضرت امام محمد باقر(عَلَيهِ­السَّلام)؛ وسائل الشّيعه، ج1، ص14).

20- مفاتیح الجنان، دعای افتتاح

1- مبارکه اِسراء/71