اغلب دیده می­شود که برخی از بانوان، برای جلب مهر و محبت شوهر، به دعای محبت و حتی گاهی به جادوگران متوسل می­شوند! البته تأثیر دعا را با شرایط خاص خود و با روش صحیح و به دور از حرفه­سازی و اخّاذی، نمی­توان نادیده گرفت، اما اسیر شدن در چنگال فال­بینان و ساحرین و جادوگران که سابقة دیرینه­ای دارند و حتی امروزه در سراسر دنیا دارای بازار گرمی هستند، نمی­تواند در اصلاح امور، کارگشایی اصولی و مفید داشته باشد.

     در زمان حضرت رسول خدا(صَلّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَآلِهِ) زنی که از سردی و بی­مهری و از بدخلقی و تندی شوهرش رنج می­برد، برای رام کردن و جلب مهر و محبّت او به جادوگر پناه برده و در این باب دستوراتی گرفته بود! اما با طلوع آفتاب اسلام و برقراری و گسترش فرهنگ قرآن، آن زن احساس کرد که عمل او با موازین اسلام سازگار نیست، بدین جهت به حضور حضرت پیامبر اسلام(صَلّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَآلِهِ) رسید و داستان خود را بازگو نمود. حضرت رسول خدا(صَلّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَآلِهِ) با شنیدن این مطلب ناراحت شدند و فرمودند: «وای بر تو، با این عمل، دریاها و زمین را آلوده و تباه کردی و مورد لعنت و نفرت فرشتگان آسمانها و زمین قرار گرفته­ای!»[1].

     انسان فطرتاً مأنوس و نیازمند به همدم و مونس است و نیاز به صمیمیّت و محبّت و توجّه و احترام و مقبولیّت دارد و این امر، از خواسته­های اصیل انسانی است. انسان با محبّت، از لحاظ روحی به بار می­نشیند و سرسبز و شاداب­تر می­شود. از این رو وقتی نوع زندگی­اش را برخلاف فطرت سالم بشری برگزید، و به خود تحمیل کرد، از فطرتش دور گشته، دچار شکست می­شود و اوّلین متضرّر و محروم از سعادت، خود او خواهد بود. آرامش و سکونتی که انسان فطرتاً به دنبال آن است، تنها در سایة محبّت و مودّت میان همسران امکان­پذیر است. چراکه آرامش انسان زمانی تأمین می­گردد که به خواسته­های اصیل و مشروع و فطری او پاسخ داده شود.

     بنابراین معلوم می­شود که خدای سبحان، قدرت ایجاد تغییر و تحوّل در زندگی و برگردانیدن گوهر گرانقدر محبت به خانه را در توان زن قرار داده است «اِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظيمٌ»[2]. محبّت دارویی است که به تمام دردهای لاعلاج مرهم می­باشد و همسر ناسازگار با آن سازگار می­شود و فرد لجباز و بدخُلق، دارای اخلاق پسندیده می­گردد و این مهمّ را خدای سبحان در اختیار زن قرار داده است «از محبت خارها گل می­شود»[3].

     قابل توجّه است همانطور که باغبان در باغ زحمت می­کشد و سعی و تلاش می­نماید و آنگاه بیش از هر­کسی، خودش از این باغ لذّت می­برد و در سایة زحمات خود می­آرمد و از گل و میوه و عطر و منظرة آن خشنود می­گردد، همانگونه خداوند متعال زن را باغبان قرار داده است تا تلاش کند و محیط خانه را در پرتو محبّت، باصفا و زیبا و عطرآگین نماید و سپس، بیش از هر کسی خود در سایة این زحماتش بیاساید و از این همه زیبایی­ها لذّت برد و متنعّم گردد، و این است هنر که جز با صبر و تحمّل و بزرگواری و پا نهادن بر نفس امّاره، امکان­پذیر نیست. پرخاش و جنگ و مرافعه و عصبانیّت و گریه نه تنها کارساز نیست و مشکلات را کاهش نمی­دهد، بلکه بر مشکلات افزوده و سدّ راه کمال و موفقیت می­گردد. با تعقّل و تفکّر و مشورت و توکّل به پروردگار و استقامت و اخلاق حسن و سعة صدر و مدارا می­توان به سعادت دنیا و عقبیٰ دست یافت.

     آری تنور زندگی را تا پایان عمر گرم نگه داشتن و لبخند رضایت بر لب همسر و فرزندان نشاندن هنر است، و غبار غم از چهرة همسر زدودن و زندگی را از این طریق بهشتی نمودن هنر است. زن، با محبّت می­تواند آنچنان محیط باصفا و صمیمی فراهم آورد که مرد بی­تابانه منتظر بازگشت به کانون گرم خانواده باشد، که این کار با گذشت و عفو و اغماض و صبر و حوصله و بزرگواری میسور است و روح بلند و دریادلی می­طلبد.

 

1- وسائل­الشّيعه، ج14، ص184

2-  همانا چاره­سازی شما زنان عظیم است (مبارکة حضرت یوسف (عَلَيهِ­السَّلام)/28)

3- مولوی(عَلَيهِ­الرَّحمة)