در جلسۀ سابق در عظمت عید سعيد غدیر خم مطالبی استفاده شد. جایگاه غدیر نسبت به سایر اعیاد، مانند ماه در میان ستارگان است، همانطور که حضرت امام رضا(عَلَيهِ السَّلام) در بيانی نورانی فرمودند: «هنگامى كه روز قيامت برپا شود، چهار روز را زينت می دهند، همانطور كه عروس را آرايش می كنند، گفته شد: اين چهار روز كدام ايّام هستند؟ فرمودند: روز عيد قربان، روز فطر، روز جمعه، و روز غدير، اما روز غدير در بين اضحى(عيد قربان) و فطر و روز جمعه مانند ماه در بين ستارگان است‏»[1] و بالاترین عنایت و رضایت خدای سبحان در مورد دینِ با ولایت است. حقیقتاً بالاتر از نعمت امامت نعمتی وجود ندارد. آنجا که حضرت ابراهیم(عَلَيهِ السَّلام) از عهدۀ تمام امتحاناتِ الهی برآمدند و از آنها سربلند خارج شدند، خداوند متعال فرمود: من تو را به منصب امامت منصوب می­کنم «اِنّی جاعِلُكَ لِلنّاسِ اِماماً»[2] و پُرواضح است که این موهبت را بخاطر تسلیم و طاعت و بندگی و عبودیّت خود دریافت کردند. آن حضرت یک عمر در برابر هر آنچه که خداوند فرمود، سر تسلیم فرود آوردند «قالَ اَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمين‏»[3]. این سلم و تسلیم، انسان را به جایگاه و مقامی می­رساند که بالاتر از آن نیست. سلم و تسلیم، مقدّمه و ابزار و وسایل بندگی است و بندگی محصول ایمان و عمل صالحِ با ولایت می باشد. اگر حضرت ابراهیم(عَلَيهِ السَّلام) به مقام خُلّت نائل شدند و قهرمان توحید لقب گرفتند «اِبْراهيمَ حَنيفاً»[4]، در پرتو سلم و تسلیم و عبودیّت آن حضرت بود. به همین ترتیب، اگر حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) به مقام شامخ امامت و ولایت بار یافتند و سیدالوصییّن گشتند و در جریان مباهله، جان حضرت رسول الله(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) معرفی شدند «اَنْفُسَنا وَ اَنْفُسَكُم‏»[5]، به این علّت بود که یک عمر در کنار حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) به هرچه خداوند فرمود، تسليم شدند و در اوج مقام بندگی و عبوديّت قرار گرفتند. آن بزرگوار يک عمر در محضر حضرت پيامبر اسلام(صَلَّی ­اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) بودند و لحظه­ ای از اطاعت ایشان غافل نشدند، چراکه اطاعت حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) همان اطاعت خدای سبحان است.

     بنابراین شایسته است که مطالب مربوط به عید غدیر و ولایت و امامت را کاربردی نمائیم و آن را با عمل وارد زندگی خود نمائیم. ایمان و عمل صالح در کنار امامت و ولایت، انسان را به مقامات عالیه می­رساند. عالی­ترین مقام، بزرگترین سیادت و زیباترین سعادت، بندگی و عبودیّت است. وقتی انسان حقیقتاً بنده شد، خداوند او را بالا می­برد و چون بندگیِ حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) در اوج مرتبۀ بندگی قرار داشت، خداوند آن حضرت را آنچنان بالا برد که تاکنون کسی به آن حدّ نرسیده ­است «سُبْحانَ الَّذی‏ اَسْرى‏ بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ اِلَى الْمَسْجِدِ الْاَقْصَى الَّذی بارَكْنا حَوْلَهُ»[6]. آری، اگر خداوند آن بزرگوار را چنان بالا برد که احدی را نبرده بود، به این علّت است که مقام عبودیّت ایشان بالاتر از همه است. عبودیّت محصول ایمان و عمل صالح و تسليم و انقياد است. انسان از راه سلم و تسلیم می­تواند با پیامبر و امام خود ارتباط برقرار کند. آنان رفیقان نیکوئی هستند «حَسُنَ اُولئِكَ رَفيقاً»[7]، و دست انسان را گرفته و به سعادت جاویدان می­رسانند. حضرت مولی الموحّدین امام علی(عَلَيهِ السَّلام) در پرتو عبودیّت و بندگی آنچنان در مقام وصل خداوند متعال قرار داشتند که با شهامت و شجاعت تمام فرمودند: «اَيُّهَا النّاسُ سَلُونی قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونی فَلَاَنَا بِطُرُقِ السَّماءِ اَعْلَمُ مِنّی بِطُرُقِ الْاَرْض‏»[8] ای مردم! سئوال کنيد از من، قبل از اینکه مرا از دست بدهید، پس البته من به راه های آسمان آشناتر از راه های زمین هستم. از بهشت و جهنم، از برزخ و قیامت، از دنیا و آخرت، از انسان­ها و فرشتگان و... هر آنچه می­خواهید بپرسید، چراکه وقتی نهری متصل به دریا شد، دیگر نهر نیست و دریا شده است. حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) به این سبب که وصل به خداوند هستند، درواقع وصل به علم و قدرت و کمال و حیات بی­ نهایت خداوند می­باشند و بیان نورانی آن بزرگوار در بیان این حقیقت است که علم ایشان علم ربّانی و توحیدی است و همگان به میزان سلم و تسلیم و عبودیّتشان می­توانند به آن بزرگوار متّصل شوند که اتصال به آن حضرت، وصل به خداوند است. حال کدامیک از ماست که نخواهد در لحظۀ مرگ و جان کَندن، با لبخند دلنشین حضرت امیرالمؤمنین علی(عَلَيهِ السَّلام) مواجه نشود، چراکه خود فرمودند: هر کسی بمیرد مرا می­بیند «مَنْ يَمُتْ يَرَنی»[9]. آری، مؤمنین حقیقی با لبخند رضایت حضرت امیرالمؤمنین علی(عَلَيهِ السَّلام) که درواقع لبخند رضایت خداوند است، روبرو می­شوند، و مجرمین و گناهکاران در صورتی که بدون توبه از دنیـا بروند، با روگردانی­ آن بزرگوار مواجه می­شوند. اعطای درجات اُخروی به میزان ولایت­مداری انسانهاست و منظور از ولایت­مداری، پیوند با حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) از طریق عمل و تبعیّت و اطاعت محض از ایشان است. پرواضح است که قبول امامت و ولایت به تنهایی برای انسان کارساز نخواهد بود، همچنانکه حضرت امام محمّدباقر(عَلَيهِ السَّلام) به جناب جابر فرمودند: «اى جابر آيا همين بس است كه گروهى اسم خود را شيعه بگذارند و بگويند ما اهل بيت را دوست مى‏داريم؟ به خداوند سوگند شيعيان ما كسانى هستند كه تقواى الهی داشته باشند و از خداوند اطاعت كنند»[10]. شیعۀ واقعی با اطاعت و تسلیم شناخته می­شود. اگر حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) فرمودند: «اَنَا وَ عَلِیٌّ اَبَوا هذِهِ الْاُمَّة»[11] من و علی دو پدر این امّت هستیم، معلوم می­شود که امّت، آلِ آن بزرگواران هستند و البته در میان امّت کسانی آل حقیقی ایشان محسوب می­شوند که تقوای الهی داشته با­شند و در مقام تقوا و اطاعت محض از مقام ولایت باشند، همان­طور که حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) فرمودند: «هر باتقوای خالصی، آل من است»[12]. حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) نيز می­فرمایند: «لَوْ كانَ حُبُّكَ صادِقاً لَاَطَعْتَه‏»[13] اگر محبّت تو صادق بود و حقیقتاً دوستدار اهل بیت بودی، البته اطاعت می­کنی از او، چراکه محبّ حقیقی مطيع محبوب خویش است «اِنَّ الْمُحِبَّ لِمَنْ يُحِبُّ مُطِيع‏»[14]. خداوند متعال در قرآن کریم به رسول گرامی خود فرمود: «قُلْ اِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونی‏ يُحْبِبْكُمُ اللهُ»[15] (پيامبرم) بگو اگر خداوند را دوست دارید، از منِ پیامبر اطاعت کنید تا خداوند هم شما را دوست بدارد. حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) نيز فرمودند: «مَنْ اَحَبَّنا فَلْيَعْمَلْ بِعَمَلِنا وَ لْيَتَجَلْبَبِ الْوَرَع‏»[16] کسی که ما را دوست دارد، پس بايد عمل کند به عمل ما و بايد ورع و خويشتن داری را همانند لباس و جلباب بر تن بپوشد.

 

[1]- اذا كان يوم القيمة زفت اربعة ايامّ الى الله كما زفّ العروس الى خدرها قيل: ما هذه الايّام قال: يوم الاضحى و يوم الفطر و يوم‏ الجمعة و يوم الغدير و انّ يوم الغدير بين الاضحى و الفطر و الجمعة كالقمر بين الكواكب‏ (مسند الامام الرضا(عَلَيهِ السَّلام)، ج‏2، ص17).

[2]- همانا من قرار دهنده ام تو را برای مردمان امام (مبارکه بقره/124).

[3]- گفت: تسليم شدم بر پروردگار جهانيان (مبارکه بقره/131).

[4]- ابراهيم حق گرای (مبارکه انعام/161).

[5]- جانهایمان و جانهايتان (مبارکه آل عمران/61).

[6]- پاک و منزّه است آن خدايی که (شبانه) برد بنده اش را (در) شب از مسجدالحرام به مسجد اقصی که برکت داديم پيرامونش را (مبارکه اِسراء/1).

[7]- خوب هستند آن گروه از حيث رفاقت (مبارکه نساء/69).

[8]- نهج البلاغه، فرازی از خطبۀ189

[9]- امالی المفيد، ص7

[10]- يا جابِرُ اَ يَكْتَفی مَنْ يَنْتَحِلُ التَّشَيُّعَ اَنْ يَقُولَ بِحُبِّنا اَهْلَ الْبَيْتِ فَوَ اللَّهِ ما شيعَتُنا اِلّا مَنِ اتَّقَى اللَّهَ وَ اَطاعَهُ (بحارالانوار، ج67، ص97).

[11]- بحارالانوار، ج23، ص259

[12]- کل تقی و نقی آلی (بحار، ج91، ص262).

[13]- بحارالانوار، ج47، ص24

[14]- بحارالانوار، ج47، ص24

[15]- مبارکه آل عمران/31

[16]- تصنيف غررالحکم و دررالکلم، ص117