خداوند متعال در آیۀ شریفۀ مورد بحث می­فرماید: «لا خَيْرَ فی‏ كَثيرٍ مِنْ نَجْواهُمْ» خیری در سخنان درگوشی و رازگویی و سرّی سخن گفتن نیست. نجوا به معنای آهسته و سرّی سخن گفتن است. از علمای لغت چنین استفاده شده که اگر انسان کسی را بلند صدا کند، ندا نام دارد و اگر آرام و آهسته بخواند، نجوا نام دارد. ندا، صدا زدن از دور، و نجوا، صدا زدن از نزدیک است. مثالی در این مورد از استاد جوادی آملی بیان شده که خلاصۀ آن چنین است: در دعاها سفارش شده گاهی انسان خدا را چنین بخواند که: «یا رَبِّ یارَبّّ یارَبِّ...» و آن­قدر آن را تکرار کند که نَفَس او قطع شود. «یا» علامت ندا است و ندا، صدا زدن از دور می باشد. سپس همین بنده با حذف «یا»، خداوند را می­خواند «رَبِّ رَبِّ رَبِّ...» و آن­قدر می­گوید تا صدایش قطع شود، یعنی او نزدیکتر شده و «یا» از میان رفته است. بنا به فرمودۀ استاد جوادی آملی، مراتبِ نزدیکیِ بنده چنان افزایش می­یابد که خودیِ او از میان می­رود، ولذا دیگر او نیست که مناجات می­کند، بلکه خداوند با او نجوا می­کند که در تأیید این مطلب در مناجات شعبانیه می­خوانیم: «فَناجَیْتَهُ» خدایا! تو با بنده ات مناجات کردی.

     خداوند متعال تمام نجواها چه مثبت و چه منفی همه را می­شنود و تمام نجواها در پیشگاه خدای سمیع و علیم است، همانطور که در مبارکۀ مجادله فرمود: «...ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى‏ ثَلاثَةٍ اِلاّ هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ اِلاّ هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا اَدْنى‏ مِنْ ذلِكَ وَ لا اَكْثَرَ اِلاّ هُوَ مَعَهُمْ اَيْنَ ما كانُوا...»[1].

     نجوا به دو گونه است: نجوای حرام و قبیح، و نجوای حلال و پسندیده، که هر دو مثال قرآنی دارند. در مورد نجوای حرام و قبیح، نمونه­های قرآنی عبارتند از: «اَ لَمْ تَرَ اِلَى الَّذينَ نُهُوا عَنِ النَّجْوى‏»[2]، «اَ لَمْ يَعْلَمُوا اَنَّ اللهَ يَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ»[3]، «نَحْنُ اَعْلَمُ بِما يَسْتَمِعُونَ بِهِ اِذْ يَسْتَمِعُونَ اِلَيْكَ وَ اِذْ هُمْ نَجْوى‏»[4]، خداوند متعال در اين آيۀ شريفه به پيامبرش می فرمايد: ما نجوای نامبارک آنها را می­شنویم. در آیۀ شریفۀ صد و هشتم مبارکۀ نساء نیز می­فرماید: «اِذْ يُبَيِّتُونَ ما لا يَرْضى‏ مِنَ الْقَوْل‏»[5] آنان، شبانه سخن سرّی می­گویند که خداوند به آن راضی نیست. همچنین خداوند متعال در مبارکۀ مجادله می­فرماید: «اِذا تَناجَيْتُمْ فَلا تَتَناجَوْا بِالْاِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ مَعْصِيَةِ الرَّسُولِ وَ تَناجَوْا بِالْبِرِّ وَ التَّقْوى‏»[6] زمانی که نجوا و سخن سرّی می­گویید، پس در گناه و دشمنی نجوا نکنید، بلکه به نیکی و تقوا نجوا کنید. قسمت دوّم این آیۀ شریفه همانند آیۀ شریفۀ مورد بحث، مربوط به نجوای پسندیده است. از بیانات ائمّۀ اطهار(عَلَيهِم السَّلام) نیز استفاده شده ­است که: «وقتی سه نفر با هم باشند، نبايد دو نفر از آنان با يكديگر درگوشى صحبت كنند، زيرا اين كار نفر سوّم را اندوهگين و آزرده خاطر مى‏كند»[7]. از بیـان نورانی مذکور، این حقیقت روشن می­شود کـه در مکان عمومی درگوشی صحبت کردن جایز نیست، مگر در موارد خیر که آیۀ شریفۀ مورد بحث در بيان اين مطلب است که اکثر نجواها خير نيست، مگر در سه مورد: امر به صدقه و امر به معروف و اصلاح ذات البین، که اين سه مورد در قسمتِ دوّم آيۀ شريفۀ مورد بحث بيان شده است. از جمله نجواهای حلال آن است که انسان به کسی که صاحب ثروت است، بگوید فلانی محتاج است و او را امر به صدقه نماید و یـا کسی را امر بـه معروف و نهی از منکر نماید و یا اصلاح بین النّاس نمايد، بمانند آشتی دادن دو همسر که با هم اختلاف دارند، و بطور کلّی اصلاح ذات البین نماید «مَنْ اَمَرَ بِصَدَقَةٍ اَوْ مَعْرُوفٍ اَوْ اِصْلاحٍ بَيْنَ النّاسِ».

 

[1]- نباشد هيچ نجوای سه نفره، مگر اينکه او چهارمی ايشان است و نه پنج نفره، مگر اينکه او ششمی ايشان است و نه کمتر از آن و نه بيشتر، مگر اينکه او با ايشان است هر جا که باشند (مبارکه مجادله/7).

[2]- آيا نديدی آنان را که نهی کرده شدند از راز گفتن (مبارکه مجادله/8).

[3]- آيا ندانستند که خداوند می داند پنهان ايشان را و راز گفتنشان را (مبارکه توبه/78).

[4]- ما داناييم به آنچه گوش می دارند به آن زمانی که گوش می دهند به سوی تو و زمانی که ايشان نجوا می کنند (مبارکه اِسراء/47).

[5]- زمانی که در شب بيتوته می کنند آنچه را که (خداوند) راضی نيست از گفتار (مبارکه نساء/108).

[6]- مبارکه مجادله/9

[7]- اِذا كانَ الْقَوْمُ ثَلاثَةً فَلا يَتَناجى مِنْهُمُ اثْنانِ دُونَ صاحِبِهِما فَاِنَّ فی ذلِكَ ما يَحْزُنُهُ وَ يُؤْذِيه‏ (بيان نورانی امام صادق(عَلَيهِ السَّلام)؛ الکافی، ج2، ص660).