مطلب ديگری که در مورد آية شريفة مورد بحث استفاده شد، مسئلة توبه میباشد «اِنَّ اللهَ لا يَغْفِرُ اَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ».
تمام گناهان در پرتو توبه آمرزيده میشوند، امّا اگر کسی توبه نکرد، چندين راه احتمالی برای نجات او وجود دارد، لکن هيچکدام از اين راهها قطعی نمی باشند. یعنی وقتی انسان توبه نکرد و از دنيا رفت، قطعیترين راه آمرزش گناهان را از دست داده و هيچکدام از راه های ديگر، حساب بازکردنی نيست و احتمالی است. مطمئنترين راه برای آمرزش، توبه است.
خداوند متعال با آيه آية قرآن کريم، بندگانش را تعليم میدهد. خداوند راه اميدواری و بازگشت و راه حُسن عاقبت را به روی کسی نمیبندد تا نااميد نگردد. خداوند، ارحم الرّاحمين است و راه توحيد، راه اميدواری میباشد. هر جا که يأس و نااميدی است، از طرف خدا نيست و به شيطان برمیگردد که مهمترين دام آن ملعون، يأس و نااميدی است. اگر بخواهيم بدانيم که شيطان چقدر در وجود ما اثر کرده، توجّه کنيم که چقدر نااميد و مأیوس هستيم. وقتی خداوند، هر گناهی را به شرط توبه میپذيرد، ديگر راهی به سوی يأس و نااميدی نيست. به فرمودة اساتيد معظّم، کسی که در کشتی يأس نشست، در ساحل کفر پياده میشود «لا يَيْاَسُ مِنْ رَوْحِ اللهِ اِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرُونَ»[1]. البته توبه مربوط به گناهان بینی و بین الله است، وگرنه حق الناسها و حقوقی که از مردم ضايع شده در صورتی بخشيده میشوند که صاحبان حق ببخشند.
پس مؤمنان حقیقی، هميشه در توازن خوف و رجاء بهسر میبرند و هر کدام از کفة آنها سنگينتر باشد، خطرناک خواهد بود. توازن خوف و رجاء، لازمة ايمان حقيقی و شاخصة مؤمن واقعی است. وقتی خدای سبحان، راه حُسن عاقبت را به روی کسی نمیبندد، بندگانش نيز نبايد هيچ کس را مأيوس کنند و باب عاقبت به خير شدن را به روی آنان ببندند. اگر خوف بر انسان غلبه کند، يأس مستولی میشود و اگر اميد، غلبه نمايد، امنيّت مستولی میشود که هر دو خروج از حدّ و مرز تعادل است.
همانطور که انسان نه در مورد گناهان بايد مأيوس و نااميد شود و نه به اعمال خير خود تکيه کرده و احساس امنيّت نمايد، همانگونه نيز نه در کشاکش مشکلات و مصائب بايد مأيوس و نااميد گردد و نه در اوج مال و ثروت و نعمت، احساس امنيّت نمايد. رگبار حوادث و طوفان مشکلات و مصائب، هيچکدام ماندگار و دائمی نيستند «پايان شب سيه سپيد است»[2]. روزی پادشاهی، علما را احضار کرد و گفت میخواهم مطلبی به من بگوييد که بر نگين انگشترم حکّ کنم تـا اگر دنيا به من رو کند، خوشحال و مغرور نشوم و اگر سختیها رو آورند، نااميد نشوم. علماء از پادشاه فرصتی خواستند تا جواب دهند تا اينکه بعد از چند روز اين جمله را آوردند که: «اين نيز بگذرد». يعنی اگر خوشی است، بگذرد و اگر حوادث و مشکلات و بيماری و مرگ عزيزان و ... است، آن هم میگذرد «كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍٍ»[3]. مبادا در اثر غفلت از يک طرف مشکلات و مصائب انسان را فرسوده نمايد و از طرف ديگر گناهان او را تضعيف نمايند و شيطان هم از بالا و پايين و راست و چپ بيايد و ايمان او را به غنيمت برد.
1- مأيوس نمیشوند از رحمت الهی مگر قوم کافران (مبارکه یوسف(عَلَيهِ السَّلام)/87).
2- نظامی گنجوی(عَلَيهِ الرَّحمَة)
3- هر کس بر آن است، در معرض فنا و نابودی است (مبارکه الرّحمن/26).