بحث آیات شریفۀ سابق در مورد دشمن شناسی بود. همان­طور که خداوند متعال مباحثی برای خداشناسی دارد، مباحثی نیز در مورد دشمن­ شناسی دارد. آنچنان این مسئله قابل توجه است که آنجا که می­فرماید: «اَ لَمْ اَعْهَدْ اِلَيْكُمْ يا بَنی‏ آدَمَ اَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ اِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ»[1]، ابتداً نفرمود که مرا عبادت کنید، بلکه می­فرماید: شيطان را عبادت نکنيد، يعنی اوّل مانع را برطرف نمائید، چراکه مانع رسیدن شما به بندگی، در مرحلۀ اوّل، اطاعت از شیطان است «اَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ». اوّل «لا اِلـهَ»، بعد «اِلَّـا الله». اوّل­ کفرزدایـی و شرک زدایـی و دشمن ­زدایی، و بعد دوست­ شنـاسی. قرآن کریم، شش هزار و اندی ­آیه دارد که نصف آن در مورد دشمن شناسی است. اگر انسان با این دشمنِ قوی­ پنجه آشنایی نداشته ­باشد، امکانِ رسیدن به هدف آفرینش که قرب الی الله­ و سعادت ابدی است، وجود ندارد. خداوند متعال از طرفی دشمن را به بندگان می­ شناساند و از سوی دیگر راه های اغوای او را از طرف دشمن معرّفی می­فرماید و از سوی سوّم توجه می­دهد که وساوس، فقط از طرف شیاطین جنّی نیست، بلکه شیاطین انسی هم وسوسه می­کنند «اَلَّذی يُوَسْوِسُ فی‏ صُدُورِ النّاس﴿5﴾‏ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النّاس﴿6﴾‏»[2].

     پس همـانطور که خداوند متعـال، دشمن را بطور جدّی معرّفی می­فرماید، ما هم باید مباحث دشمن­ شناسی را جدّی شماریم. خدای سبحان راه های نفوذ و اغوای شیطان را که عبارت است از تزیین دنیا، تزیین اعمال، خرافات، بدعت­ها، افکندن به دام تکاثر از راه آرزوهـا، وعده هـای دروغین و خیـالی و... بیـان فرمـوده است و می فرمايد که شيطان سعی می­کند با این راه ها شما را از صراط مستقیم دور سازد و مانع تحقّق اهداف حضرات انبیاء(عَلَيهِم ­السَّلام) شود که شکوفایی استعدادها و رسانیدن انسان به سعادت بی ­نهایت می باشد.

     استاد جوادی آملی می­فرمایند: «شیطان هم به شما وعده می­دهد و هم وعید». همانطور که خداوند، هم وعده و هم وعید دارد و منظور از وعده ها، وعده های خیر و بهشت است و وعید مربوط به وعده های کیفر الهی می باشد، همانگونه شیطان هم نه تنها وعده های دروغین و خیـالی می­دهد و انسان را سرگرم آرزوهای دنیوی و زخارف دنیا می­سازد، بلکه وعید هم دارد و از فقر و گرفتاری و... می­ترساند. شیطان هر کسی را به نوعی مشغول می­کند و از سعادت برین و یاد خداوند و معاد و آخرت غافل می­سازد. برنامه­ های خدای سبحان برای بندگان، غفلت ­زدایی و بیدارسازی است و برنامه­ های شیطان در جهت غفلت زایی و خوابانیدن انسان می باشد، از اینرو هر زمان که توجه انسان پیرامون آرزوها و تمنّیات دنیوی بـاشد، بداند که دست شیطان در کار است و گرفتار تلبیسات شیطانی گشته است. شیطان فقط انسان را امیدوار و گرفتار آرزوهای دور و دراز نمی­کند، بلکه گاهی هم او را می­ترساند، همانطور که خداوند متعال می­فرماید: «اَلشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْر»[3]. آری شیطان به انسان وعده می­دهد و او را با این وعدۀ ترسناک و وعید، از فقر می­ترساند. به محض اینکه عملِ خیر و احسانِ فی سبیل الله و کمک به نیازمندی پیش می­ آید، شیطان فوراً شروع به وسوسه می­کند که آینده داری، فرزند داری، برای فرزندان جهیزیه و... لازم است و بـه اين ترتيب انسـان را از فقر می­ترساند و او را از احسان بازمی­دارد و مانع عمل خیر می­گردد. بنابراین شایسته است که تعقّل و تفکّر در اوضاع نفسانی و اعمال و رفتار خود نمائیم و توجه کنیم که اگر دست انفاقمان باز نیست و انفاق و احسان برایمان صعوبت دارد و در برابر فقرای جامعه بی­ تفاوت گشته ­ایم، وساوس شیطان در کار است.

     یکی دیگر از راه های نفوذ شیطان این است که تمام این تلبیسات را یک­مرتبه انجام نمی­دهد. خداوندِ هفتاد مرتبه مهربان­تر از پدر و مادر، راهکارها را برای انسان نشان می­دهد. شیطان یک­مرتبه انسان را نمی­لغزاند، بلکه لغزش­ های شیطان گام به گام پیش می­ آید. ابتدا به صورت لطیف و ظریف شروع می­کند و اوّل با یک پیامک و دعوت آغاز می­شود و پاسخ پیامک، درواقع پذیرش دعوت شیطان است. از اینرو شایسته است که جوانان عزیز در قبول پیشنهادها و دعوت­ها محتاطانه عمل کنند، چراکه شیاطین انسی از راه های مختلف در کمین غارت اعتقادات ایشان هستند، بخصوص امروزه که از طریق رسانه­ ها و وسایل ارتباط جمعی در معرض خطرات عظیم قرار دارند.

     پس حملات شیطان گام به گام صورت می­گیرد، ولذا باید مراقب قدم های نخست باشیم. او می­داند که اگر یک­مرتبه به سراغ انسان بیاید، نمی­تواند او را بفریبد. شیطان نقاط ضعف انسان را می­داند و از آن راه وارد می­شود «چو دزدی با چراغ آید، گزیده­ تر بَرَد کالا»[4].

     استاد جوادی آملی فرمودند: «شیطان روانشناس ماهری است». گناه، قباحت و زشتی دارد و شیطان می­داند که یک مرتبه نمی­تواند انسان را گرفتار آن سازد، ولذا آرام آرام او را به سوی گنـاه پیش می­برد. قباحت گنـاه با یک بـار انجـام دادن در نظر انسان کمتر می­شود. اساتید محترم در این مورد مثالی زده­ اند و آن اينکه: بمانند عنکبوت که به هنگام شکار مگس از اطراف به او ضربه می­زند و هر ضربه­ ای مگس را ناتوان می­کند و وقتی کاملاً از پا افتاد، به سراغ آن می­ آید. بنابراین هر کجا که احتمال دادیم ایمانِ ما در معرض آسیب و خطر قرار دارد، توجه نمائیم که گام های اوّلیّۀ شیطان است. افرادی که در منجلاب فساد غرق شده ­اند، یک­ مرتبه به این روز نیفتاده­ اند، بلکه گام به ­گام پیش رفته­ اند، ولذا از گامِ اوّل باید به ­هوش باشیم. شیطان در بار اوّل، با دعوت به فساد، روی جوان کار می­کند و به او القاء می­نماید که یک­بار ایرادی ندارد و وقتی یک­بار یا چندبار گناه را انجام داد، قباحت گناه در نظر او کمتر می­شود و به تدریج به جایی می­رسد که گناه و معصیت و کارهای زشت برای او تزئین می­یابند. نام دیگر تزئین شیطان، تسویل است و تسویل به معنای ناحق را حق جلوه­ دادن می باشد.

     یکی دیگر از برنامه­ های اضلالی شیطان، تسویف است. تسویف یعنی سوف سوف کردن و بـه فردا افکندن. وقتی از عدّ ه ­ای سؤال می­شود که آیا نمی­خواهید توبه کنید؟ جواب می­دهند: بعد از چهل سالگی توبه می­کنیم! وقتی سؤال می­شود نمی­خواهید به حجّ بروید؟ جواب می­دهند: بعد از اینکه کارهای فرزندانم را سر و سامان بخشیديم، خواهيم رفت. وقتی سؤال می­شود آيا در مورد انجام واجبات نمی­خواهید تجدیدنظر کنید؟ جواب می­دهند: فردا و در آینده! غافل از اینکه انسان ضمانتی برای عمر خود ندارد و ممکن است فردایی برای توبه و جبران مافات وجود نداشته ­باشد. حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) فرمودند: «ای اباذر از اهمال در عملت بپرهيز كه تو براى امروز زنده ای نه براى فردا، اگر فردائى بود، فردا نيز مثل امروز باش و اگر فردائى نبود، از اهمال و سستىِ امروز پشيمان نخواهى‏ بود»[5]. همچنین حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «همانا بيشترِ فرياد اهل دوزخ از امروز و فردا کردنشان است»[6]. حضرت امام محمّدباقر(عَلَيهِ السَّلام) نيز فرمودند: «اِيّاكَ وَ التَّسْويفَ فَاِنَّهُ بَحْرٌ يَغْرَقُ فيهِ الْهَلْكَى»‏[7]. از مکتب اهل بیت(عَلَيهِم السَّلام) استفاده شده ­است که: دری به روی گذشته و دری به روی آینده ببندید و امروز را غنیمت شمارید، همانطور که حضرت امام محمّدباقر(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «فَاِنَّ الْيَوْمَ غَنيمَةٌ وَ غَداً لا تَدْری لِمَنْ هُو»[8]. روز همین امروز است و شیطان با امروزتان کار دارد. اگر انسان قسمتی از افکار خود را متوجه گذشته و افسوس خوردن، و قسمت دیگر را معطوف به آینده و آروزهای دور و دراز نماید، زمان­ حـال خالی می­ماند و شیطـان آن را مورد حمله قرار می­دهد. پس آنگونه زندگی کنیم که گویی آخرین روز عمر ماست. از کجا معلوم که همین امروز، آخرین روز عمر ما نباشد و ما خداوند متعال را در حال معصیت ملاقات نکنیم؟ حضرت یعقوب(عَلَيهِ السَّلام) خطاب به فرزندانشان فرمودند: «فَلا تَمُوتُنَّ اِلاّ وَ اَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»[9] پس نمیرید مگر درحالی که مسلمان باشید و لازمۀ این امر، در حال تسلیم زندگی کردن است. وقتی توبه و عمل خیر برای فردا باشد، دیگر امروز تسلیم شده نیستیم.

     راه دیگرِ اغوای شیطان که خدای سبحان در قرآن کریم بندگانش را با آن آشنا می­سازد، ایجاد عداوت و دشمنی میان آنان است «اِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ اَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ»[10] همـانـا شیطـان می­خواهد بین شما عداوت و کینه و قهر و دشمنی ایجاد کند. شیطان، مطلبی را به دل انسان می­اندازد و او را نسبت به دیگری بدبین می­نماید، یا ایجاد سوء ظنّ می­کند و آرام آرام این افکار را در ذهن انسان رشد می­دهد و موجب اختلاف در خانواده و بین دوست و آشنا می­شود. از اینرو هر کجا که نسبت به فردی بدبین و گرفتـار سوء ظن شدیم، توجه کنیم که از وساوس شیطان است. خداوند متعال می­فرماید: «يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ‏ اِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ اِثْمٌ»[11]. همان­طور که حسد، کینه، بخل و... گناهان قلبی هستند، سوء ظن هم از گناهان قلبی است. این همه که در رفع اختلاف­ها توصیه شده، برنده کسی است که در رفع کدورت پیش قدم شود. در روايتی آمده است: «حضرت امام صادق(عَلَيهِ­ السَّلام) ‏فرمودند: به خدا قسم از هم جدا نمى‏ شوند دو نفر از شيعيان ما بصورتى كه قهر كنند مگر اينكه از يكى آنها بيزارم و در بيشتر مواقع از هر دو بيزارم، شخصی عرض كرد: فدايتان شوم ظالم و ستمگر حق اوست، اما مظلوم چه كرده؟ فرمودند: زيرا او برادر خود را دعوت به آمد و رفت نمی كند، از پدرم شنيدم که می فرمود: وقتى دو نفر از شيعيان ما با هم نزاع كنند و از هم جدا شوند، مظلوم برود پيش دوست خود تا به او بگويد: ای برادر، من ستمگرم، تا اين فاصله از ميان برود، خداوند داور عادلى است و حق مظلوم را می گيرد»[12]. حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) فرمودند: «يا اَباذَرٍّ اِيّاكَ وَ هِجْرانَ اَخيكَ فَاِنَّ الْعَمَلَ لا يُتَقَبَّلُ مِنَ الْهِجْران‏»[13] اى اباذر بپرهيز از دورى كردن از برادرت زيرا كه عملِ انسان با قهر پذيرفته نمى‏شود.

     پس کینه و اختلاف و سوءظن و... همه از وساوس شیطانی هستند. به عنوان نمونه، در محیط خانواده، شیطان فکر ناروایی در ذهن زن ایجاد می­کند و زن با جستجوی گوشی همسرش، احیاناً با مورد مشکوکی مواجه می­شود و نسبت به او بدگمان می­گردد و اعتمادش سلب می شود و او را خیانتکار می­داند و این چنین موجب کدورت و اختلاف می­شود. سوءظن، اوّلاً موجب اختلاف می­شود که مبغوض خداوند است، ثانیاً باعث می­شود که انسان محبوبیّت خود را از دست دهد، ثالثاً فردی که دچار سوءظن می­باشد، همیشه در رنج است، و رابعاً سوءظن به قلب انسان آسیب وارد می­سازد و قلبِ آلوده محل نزول برکات رحمانیه نیست. اگر انسان، قلب خود را از رذایل و گناهان محافظت کند، در مرحلۀ‌ اوّل به خودش خدمت نموده است. در بيانی نورانی از حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) آمده است: «شيطان تخت خويش را بر آب گذاشته است و سپاهيان خويش را به اين سوی و آن سوی می فرستد، هر کس گمراهیِ بزرگتری پديد آورد، جايگاهش به او نزديکتر است، يکی از آنان می آيد و می گويد: «چنين کردم و چنان کردم»، شيطان می گويد: «کاری نکرده ای»، يکی ديگر می آيد و می گويد: «فلان کس را رها نکردم تا ميان او و خويشانش جدايی انداختم»، آنگـاه شيطـان او را به خود نزديک می سـازد و می گويد: «تو چقدر خوبی!»»[14]. دین مبین اسلام، دین صلح و آشتی و اتّحاد و اتّفاق و محبّت است «هَلِ الدّينُ اِلَّا الْحُبّ‏»[15].

     بعد از اینکه پاره­ای از راه های نفوذ وساوس و حملات شیطان روشن شد، مطلبی که مطرح می­گردد، این است که راه های مقابله با هجوم و حملات شیطانی چیست و چگونه می­توان از وساوس و تلبیسات شیطان که از جایی که انسان او را نمی­بیند، در کمین اوست، در امان ماند؟ «اِنَّهُ يَراكُمْ هُوَ وَ قَبيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُم‏»[16]. خدای سبحان و اولیائش راهکار مقابله را به ما تعلیم می­دهند. خداوند متعال می­فرماید: «وَ اَنَّ هذا صِراطی‏ مُسْتَقيماً فَاتَّبِعُوهُ»[17]، «وَ اَنِ اعْبُدُونی‏ هذا صِراطٌ مُسْتَقيمٌ»[18]. شیطان­ گفت: «لَاَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقيمَ»[19] و خداوند متعال در جواب شيطان فرمود: «اِنَّ عِبادی لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ»[20]. خدای سبحان به ما یاد می­دهد که صراط مستقیم، همان عبودیّت و بندگی است و شیطان در صراط مستقیم کمین کرده است. اوّلین راهکار برای مقابله با شیطان، تسلیم و طاعت است و بندگی، محصول طاعت و تسلیم و پرهیز از گنـاه و معصیت می باشد و انسان در پرتو اطاعت از فرامین الهی و اجتناب از نواهی، از شرّ وساوس و سلطه و تسلّط شیطان در امان می­ماند. هر نافرمانی و گناهی از سوی انسان، چراغ سبزی به شیطان و بسترسازی برای هجوم و حملات شیطان می­باشد و در مقابل، پرواضح است هر چه که انسان از گناهان فاصله بگیرد، خصوصاً گناهانی که شناعتش برای او روشن شده، به همان میزان، خدای سبحان هم او را تنها نخواهد گذاشت و مراقب او خواهد بود تا اسیر و طعمۀ شیطان نشود.

     جوانان عزیز، توجه کنید که شیاطین انسی و جنّی برای شما و جوانی و زیبایی شما برنامه ریزی کرده اند، ولذا به هوش باشید که طعمۀ آنها نگردید و آنها را شکست دهید.

     خداوند متعال می فرماید: «اِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا اِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَاِذا هُمْ مُبْصِرُون‏»[21] اهل تقوا، به محض اینکه متوجه شدند شیطان به وسیلۀ ایجاد سوء ظن یا کینه و... آمده تا راهی برای ورود به قلب آنان پیدا کند و بوی قدم شیطان را حس کردند، بلافاصله خداوند را یاد کرده و به خدای مقتدر پناهنده می شوند «قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ النّاس﴿1﴾ ‏مَلِكِ النّاسِ﴿2﴾ اِلهِ النّاسِ﴿3﴾ مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنّاس﴿4﴾‏»[22].

     در اینجا سؤالی مطرح می شود و آن اینکه: آیا تنها «اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ» گفتنِ لسانی، پناهنده شدن به خداوند است؟ استاد جوادی آملی در این مورد می فرمایند: «کسی که اَعُوذُ بِاللهِ می گوید، ولی خود را از گناه دور نگه نمی دارد، بمانند کسی است که به هنگام اعلام وضعیّت قرمز در بمباران، لساناً می گوید: من به پناهگاه می روم، ولی به پناهگاه نمی رود». پس معلوم می شود که انسان باید به وسیلۀ ترک گناه و معصیت، به خداوند پناهنده شود و خداوند را یاد کند تا شیطان هم از او دور گردد. شیطان زمانی به سراغ انسان می آید که در اثر گناه و معصیت، دست رحمت خداوند از سر انسان کوتاه شده باشد و پُرواضح است که با توبه، دست رحمت الهی دوباره بالای سر انسان قرار گرفته و شیطان از او دور خواهد شد. مطالب مذکور، در مورد آیات شریفۀ صد و بيست و صد و بيست و يکم همین مبارکه و بحث دشمن شناسی بود.

 

[1]- آيا عهد نکردم با شما ای فرزندان آدم، اينکه عبادت نکنيد شيطان را، همانا او برای شما دشمنی آشکار است (مبارکه يس/60).

[2]- آنکه وسوسه می کند در سينه های مردم﴿5﴾ از جنّيان و انسانها﴿6﴾ (مبارکه ناس/5و6).

۱- شيطان وعده می دهد به شما فقر را (مبارکه بقره/268).

[4]- سنايی(عَلَيهِ الرَّحمَة)

[5]- يا اَباذَرٍّ اِيّاكَ وَ التَّسْويفَ بِعَمَلِكَ فَاِنَّكَ بِيَوْمِكَ وَ لَسْتَ بِما بَعْدَهُ فَاِنْ يَكُنْ غَدٌ لَكَ فَكُنْ فِی الْغَدِ كَما كُنْتَ فِی الْيَوْمِ وَ اِنْ لَمْ يَكُنْ غدا (غَدٌ لَكَ‏) لَمْ تَنْدَمْ عَلى ما فَرَّطْتَ فِی الْيَوْمِ (بحارالانوار، ج74، ص77).

[6]- ان اکثر صياح اهل النار من التسويف (المحجة البيضاء، ج7، ص22).

[7]- بر تو باد دوری از تسويف و امروز و فردا کردن، پس همانا آن دريايی است که غرق شده اند در آن هلاک شدگان (بحارالانوار، ج75، ص164).

[8]- پس همانا امروز غنيمت است و فردا، نمی دانی از آنِ کيست (بحارالانوار، ج75، ص179).

[9]- مبارکه بقره/132

[10]- مبارکه مائده/91

[11]- ای کسانی که ايمان آورده ايد، اجتناب کنيد از بسياری از ظنّ و گمانها، همانا برخی از گمانها گناه است (مبارکه حجرات/12).

[12]- بحارالانوار، ج‏75، ص382

[13]- بحارالانوار، ج74، ص91

[14]- اِنَّ اِبْليسَ يَضَعُ عَرْشَهُ عَلَى الْماءِ ثُمَّ يَبْعَثُ سَراياهُ فَاَدْناهُمْ مَنْزِلَةً اَعْظَمُهُمْ فِتْنَةً يَجِيْءُ اَحَدُهُمْ فَيَقُولُ فَعَلْتُ كَذا وَ فَعَلْتُ كَذا فَيَقُولُ ما صَنَعْتَ شَيْئاً وَ يَجِيْ‏ءُ اَحَدُهُمْ فَيَقُولُ ما تَرَكْتُهُ حَتّى فَرَّقْتُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اَهْلِهِ فَيُدْنِيْهِ مِنْهُ وَ يَقُولُ نِعْمَ اَنْتَ (نهج الفصاحه، حديث574).

[15]- آيا دين جز محبّت است (بيان نورانی امام صادق(عَلَيهِ السَّلام)؛ الخصال، ج1، ص21).

[16]- همانا او و قبیله اش شما را می بینند از جایی که شما آنها را نمی بینید (مبارکه اعراف/27).

[17]- و در حقيقت اين است راه مستقيم من، پس تبعيّت کنيد آن را (مبارکه انعام/153).

[18]- و اينکه عبادت کنيد مرا، اين است راه مستقيم (مبارکه يس/61).

[19]- البتّه کمين می کنم از برای ايشان بر سر راه مستقيم تو (مبارکه اعراف/16).

[20]- همانا بندگان من، نيست برای تو (نسبت) بر ايشان تسلّطی (مبارکه حجر/42).

[21]- همانا کسانی که تقوا پيشه کردند، زمانی که مسّ کند آنها را طواف کننده ای از شيطان، یـاد می کنند (خداوند را)، پس آن زمان ايشان بينايانند (مبارکه اعراف/201).

[22]- بگو پنـاه می برم بـه پروردگـار مردم﴿1﴾ پـادشـاه مردم﴿2﴾ معبـود مردم﴿3﴾ از شرّ وسوسه کنندۀ بسيار پنهان شونده﴿4﴾ (مبارکه ناس/4-1).