قبل از تفسیر آیات شریفۀ صد و سی و هفت و صد و سی و هشت، مطالبی در مورد آیۀ شریفۀ صد و سی و شش از محضر اساتید معظّم و بزرگان استفاده می­شود. در جلسۀ سابق استفاده شد که یکپارچگیِ عالم خلقت و دین اسلام در بخش اصول و فروع و بخش اعتقاد و عمل و یکپارچگیِ حضرات انبیاء عظام(عَلَيهِمُ السَّلام) ایجاب می­کند که موحّدین و متدیّنین به این دین هم یکپارچه و متّحد باشند. یعنی یکپارچگیِ جهان خلقت و دین، درس اتّحاد به مسلمانان می­دهد. همان­طور که دین اسلام، دین یکپارچه است، مسلمانان هم باید یکپارچه باشند. علاوه بر آیات قرآن کریم و بیانات نورانی حضرات معصومین(عَلَيهِمُ السَّلام)، قسمت قابل توجهی از برنامه های خداوند در هستی، دعوت به اتّحاد می­ باشد و درس اتّحاد می­دهد، به عنوان نمونه: مراسم حج، درس اتّحاد می­دهد. نماز جماعت که این همه به آن توصیه شده، درس وحدت و اتّحاد می­دهد. همچنین نماز جمعه و نماز عید فطر و عید قربان تماماً درس اتّحاد می­دهند و در اینجا معلوم می­شود که خدای سبحان، اتّحاد بندگان و مؤمنان و مسلمانان را دوست دارد و مؤمنانی که می­توانند خود را مشمول محبّت و احترام خدای سبحان قرار دهند، مؤمنانی هستند که درس اتّحاد را از محبوبین الهی گرفتند. پرواضح است وقتی این همه توصیه به اتّحاد شده، خداوند کسانی را که تفرقه و اختلاف ایجاد می­کنند، دوست ندارد، چرا که درس اتّحاد را از خدای سبحان و قرآن کریم و حضرات اهل بیت(عَلَيهِمُ السَّلام) اخذ نکردند. از نشانه های مؤمنان حقیقی، اتّحاد و اتّفاق میان آنان و از نشانه های منافقین، تفرقه و اختلاف میانشان است «تَحْسَبُهُمْ جَمیعًا وَ قُلُوبُهُمْ شَتّی ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْقِلُونَ»[1]

     حال علّتِ اینکه خدای سبحان این همه دعوت به اتّحاد می فرماید، این است که می­خواهد مؤمنان همیشه پیروز و موفّق و فاتح و قدرتمندترینِ افراد در تمام زمینه ها باشند. اتّحاد، رمز پیروزی و اقتدار، و اختلاف و تفرقه، موجب شکست است، ولذا دشمن که به این امر واقف است، تمام تلاشش این است که میان ملّت ها و دولت ها اختلاف ایجاد کند و آنها را تجزیه نماید. فرعون، زمانی توانست ادّعای خدایی کند که مردم را دسته دسته و فرقه فرقه قرار داد «اِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْاَرْضِ وَ جَعَلَ اَهْلَها شِيَعاً»[2]. تسلّط طواغیت و مظلومیّتِ مسلمانان دلالت بر تجزیه شدنِ مسلمانان دارد که موجب شده طواغیت بر آنان سیطره یابند و مسلمانان مظلوم واقع شوند. حال، خداوند متعـال کـه این همه بـه اتّحـاد و پرهیز از اختلاف دعوت می­فرماید، به این سبب است که اختلاف برای جامعۀ اسلام و مسلمین خطرناک است، همانطور که در گذشته نیز اختلاف علمای فاسدِ یهود و نصاری باعث این همه پراکندگی و تشتّت گردید. اگر علمای یهود و نصاری در آن زمان که مشخّصات پیامبر آخرالزّمان بطور واضح در کُتُب آسمانیِ تورات و انجیل نوشته شده بود و به هنگام ظهور حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) آن حضرت را آن چنان شناختند که گويا پسرانشان را می شناسند «يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ اَبْناءَهُم‏»[3]، به دین اسلام ایمان می­آوردند، اکنون همۀ مردم زیر یک پرچم قرار می­گرفتند و از آثار پربار وحدت بهره مند می­شدند و خبری از یهود و نصاری نبود. امّا با توجه به اینکه ایمان به پیامبر آخرالزّمان با منافع مادّی علمای خائنِ یهود و نصاری منافات داشت و سازگار نبود، حقایق را از مردم مکتوم داشتند و مردم را در جریان حقایقی که برایشان روشن شده بود، قرار ندادند و موجب این همه اختلاف و تشتّت شدند. دین حضرت موسی و حضرت عیسی(عَلَيهِما السَّلام) و بطور کلّی دین تمام پیامبران، اسلام بود، لکن اسلامی که هنوز تکمیل نشده بود و در زمان حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ)، توسّط آن حضرت، دین، برتر و کاملتر شد. به همین ترتیب، بعد از حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ)، چنانچه علما، منتخب خداوند را که حضرت امام علی(عَلَيه­السَّلام) بودند، معرّفی می­کردند و امر خلافت را به ایشان می­سپردند و مردمان را در جریان حقیقت قرار می­دادند و خودشان خلیفه انتخاب نمی­کردند و سقیفه را جانشین غدیر ننموده و قرآن را از عترت(عَلَيهِمُ السَّلام) جدا نمی­کردند، امروز مسلمانان به فرقه ­های مختلف تبدیل نمی­شدند و تمام مسلمانان یکپارچه و پیروزترین و قدرتمندترینِ امّت­ها بودند.

«چون گذارَد خشت اول بر زمین معمار کج

                                                             گر رسـاند بر فلک، باشد همان دیوار کج»[4]

     پس تبدیلِ دین واحد به فِرَقِ مختلف، به خیانت علمای فاسد برمی­گردد که چون حقیقت با منافعشان مغایرت داشت، نپذیرفتند و مردم را در جریان حقیقت قرار ندادند، ولذا در روز قیامت به جزای عملشان خواهند رسید «فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُونْ»[5].

     با توجه به مطالب مذکور معلوم می­شود که نقش علما و مربّیان و مبلّغان در ایجاد وحدت یا اختلاف، تا چه حدّ مهم و اساسی است. اگر علما و مربّیان، با همدیگر اتّفاق داشته باشند، این اتّحاد و اتّفاقشان برای مردم درس اتّحاد می­دهد و باعث می­شود که مردم زیر یک پرچم جمع شوند و اگر علما، اختلاف داشتند، برای مردم درس اختلاف و تفرقه می­دهنـد و موجب تشتّت و پراکنـدگی دیـگران می­گردند. از اینرو هر چند تفرقه برای همه مسئولیّت دارد، لکن علما و معلّمان و مربّیان مسئولیّت بالاتری دارند. مردم معمولاً دین را با علمایشان می­شناسند و وقتی علما به جای اتّحاد، متفرّق شدند، عملاً درس اختلاف و تفرقه می­دهند و از مسئولیّت سنگینی برخوردارند. حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی ­اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) می­فرمایند: «همانا اهل جهنّم از بوی تعفّن عالمی که به علمش عمل نکرده اذیّت می شوند»[6]. اگر عـالِم، صـالح و اهل عمل باشد، موجب هدایت جمع کثیـری می­شود، ولی اگر فاسد باشد، موجب فساد عالَم می­گردد «اِذا فَسَدَ الْعالِمُ فَسَدَ الْعالَم»[7]. مرحوم امام خمینی(رَحمَةُ اللهِ عَلَیه) فرمودند: اگر صد و بیست و چهار هزار پیامبر در یک زمان مبعوث می­شدند و زندگی می­کردند، با یکدیگر اختلافی پیدا نمی نمودند.

     بنابراین علمـای دین، در صورتی می­توانند ورثـۀ حضرات انبیاء(عَلَيهِمُ السَّلام) باشند که این اتّحاد را از آن بزرگواران به ارث برده باشند و متّحد باشند. عالمانی ورثۀ انبیاء(عَلَيهِمُ السَّلام) هستند که درسهای عبودیّت و بندگی را از آن بزرگواران به ارث برده باشند.

     قابل توجه مربّیان و مبلّغان محترم است: همانطور که اختلاف علمای دین از همان ابتدا، موجب اختلاف در دین شد، این مطلب اکنون نیز ادامه دارد. هرچند که مربّی تعـارف نمـاید کـه چیزی نمی­داند و...، ولی در هر حال در جایگاه حضرت پیامبراسلام(صَلَّی­ اللهُ ­عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ)  و آل طاهرینشان جلوس کرده و آن بزرگواران حاضر و ناظر و شاهد بر اعمال و رفتار او هستند و مردم، او را در لباس دین می­شناسند، ولذا آسیبی که یک مربّی در اثر بیراهه روی و اختلاف با مربّیان دیگر به اسلام وارد می­آورد، قابل مقایسه با افراد دیگر نیست. وقتی معلّم و مربّی در لباس دین، اختلاف افکنی می­کند، مسئولیّت تمام کسانی را که مردم، او را به نام دین می­شناسند، بر عهده دارد.

     در اینکه چگونه می توان مطلب مذکور را کاربردی نمود و درس اتّحاد و وحدت گرفت و از تفرقه و اختلاف جلوگیری نمود، لازم به ذکر است که: در واحد خصوصی، در میان افراد خانواده نیز باید از تفرقه و اختلاف جلوگیری نمود و اتّحاد و اتّفاق ایجاد کرد و هر کدام از همسران و اعضای خانواده که در برقراری صلح و آشتی و اتّحاد و اتّفاق در خانواده تلاش بیشتری دارند، محبوبیّت بالاتری در پیشگاه الهی دارند و در مقابل، هر کدام از زن و شوهر یا اعضای خانواده که موجب تفرقه و اختلاف شوند، مورد خشم و غضب الهی هستند.

 

[1] - حساب می کنی ایشان را (پیامبرم) متّحد، در حالیکه دلهایشان پراکنده و جدا جداست آن به این جهت است که ایشان درنمی یابند تعقل ( مبارکۀ حشر/14).

[2]- همانا فرعون برتری جست در زمین و قرار داد مردمش را گروه گروه (مبارکۀ قصص/4).

[3]- می شناسند او را، همچنان که می شناسند فرزندانشان را (مبارکة بقره/146).

[4]- صائب تبريزی

[5]- پس او شما را به آنچه اختلاف می کردید آگاه خواهد ساخت (مبارکۀ انعام/164).

[6]- اِنَّ اَهْلَ النّارِ لَيَتَاَذَّوْنَ مِنْ رِيحِ الْعالِمِ التّارِكِ لِعِلْمِه‏ (بحارالانوار، ج2، ص34).

[7]- زمانی که فاسد شد عالِم، فاسد می شود عالَم(در سوگ امير آزادى،گوياترين تاريخ كربلا، ص44).