ایمان ارزشمند، آن ایمانی است که دارای ثبات و استقامت باشد و در رفاه و شادی، یا غم و مصیبت، و بطور کلی در سرّاء و ضرّاء تغییر نکند که صاحب چنین ایمانی، مشمول آیۀ شریفۀ «اِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا...»[1] می­باشد. اگر استقامت در ایمان نباشد، هرگز انسان به مقصد اعلی نمی­رسد. امّا اگر انسان ایمان بیاورد و اهل استقامت شود، خداوند فرشتگانش را به یاری او می فرستد و به او بشارتِ بهشت می دهد «تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ اَلاّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ اَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی‏ كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»[2].

     پس ارزش ایمان در استقامت و صلابت آن است و حضرت امام محمّدباقر(عَلَيهِ­ السَّلام) در اوصاف مؤمنان حقیقی می­فرمایند: «اَلْمُؤْمِنُ اَصْلَبُ مِنَ الْجَبَلِ الْجَبَلُ يُسْتَقَلُّ مِنْهُ وَ الْمُؤْمِنُ لا يُسْتَقَلُّ مِنْ دِينِهِ شَیْ‏ءٌ»[3] مؤمن در راه دين خود از كوه و صخره استقامت و صلابت بيشترى دارد، كوه را مى‏تراشند و از جا برمى‏كَنند، اما از دين مؤمن كاهيده نمى‏شود. حضرت امام صادق(عَلَيهِ­ السَّلام) نيز فرمودند: «اِنَّ الْمُؤْمِنَ اَشَدُّ مِنْ زُبَرِ الْحَديدِ اِنَّ الْحَديدَ اِذا دَخَلَ النّارَ لانَ وَ اِنَّ الْمُؤْمِنَ لَوْ قُتِلَ وَ نُشِرَ ثُمَّ قُتِلَ لَمْ يَتَغَيَّرْ قَلْبُه‏»[4] مؤمن از پارۀ آهن سخت‏تر است، چراكه‏ آهن را اگر در آتش بگذارند، تغيير مى‏كند، ولى مؤمن اگر كشته شود و زنده گردد و سپس كشته شود، عقيدۀ قلبی اش تغيير نمى‏كند. همانطور که ایمان حقیقی نه تنها تغییر نمی­کند، بلکه روز به روز افزایش می­یابد، همانگونه هم کسانی که گرفتار نفاق شدند و توبه ننمودند، روز به روز بر کفرشان افزوده می­گردد «اِنَّ الَّذينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لَمْ يَكُنِ اللهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ سَبيلاً».

     جوانان عزیز، دوران جوانی، دوران انتخاب است. اگر انسان در دوران جوانی، خداوند و اولیای او را انتخاب نمود و بر این انتخاب مبارک خود ایستادگی و پایداری کرد، از اجرها و پاداش­های الهی بهره ­مند می­شود و ایمانِ او ایمان حقیقی و اصیل محسوب می­گردد. ایمان، زمانی سودمند خواهد بود که با استقامت و پایداری همراه باشد و مشکلات و مصائب و خوشی­ها و ناخوشی­ها و بطور کلّی نشیب و فراز زندگی موجب تزلزل ایمان نشود. کسی که به توفیق حقّ متعال بر انتخاب مبارک خود ایستادگی کند، روز به روز بر درجات ایمانی­اش افزوده می گردد. جوان با انتخاب مبارک و استقامت در دین و انجام واجبات و اجتناب از محرّمات، به جـایی می­رسد که حتّی فرشتگان قادر به صعود به آن جایگاه نیستند، همان­طور که حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) فرمودند: «اِنَّ الْمَلائِكَةَ لَخُدّامُنا وَ خُدّامُ مُحِبّينا»[5].

     خداوند متعال انسان را به این جهان فرستاد و همراه او یک سرمایۀ ایمانیِ فطری قرار داد تا در این جهان با آن سرمایه کار کند و برای خود سعادت ابدی فراهم آورد، سپس به دنبالش انبیای عظام(عَلَيهِمُ السَّلام) را فرستاد و توسّط آنان انسانها را دعوت به حق نمود. حال اگر انسان، این دعوتها را موافق با فطرتش دید و ایمان آورد و در صراط مستقیم پایدار ماند و نلرزید و نلغزید، خدای سبحان هم به خود واجب فرموده که چنین مؤمنانِ تسلیم شده را که هدایت اولیه را بدون توجیه پذیرفتند، بار دیگر خود به عنوان هدایت پاداشی، به هدایت بالاتر برساند. یعنی انسانی که بیراهه نرفت و آگاهانه گناه نکرد و از صراط مستقیم خارج نشد، خداوند هم به عنوان قدردانی از چنین بنده­ اش، درجات ایمانی او را بالا می­برد «لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِم‏»[6]، «لَهُمُ الدَّرَجاتُ الْعُلى‏»[7] و پرواضح است که این درجات در سایۀ عمل بوده است «وَ لِكُلٍّ دَرَجاتٌ مِمّا عَمِلُوا»[8]، یعنی به لوازم دینشان عمل کردند و توفیق بالاترِ خدای سبحان را شامل حال خود نمودند و از ایمان عالی­تر بهره مند شدند «وَ الَّذينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ»[9]. آری صبر و استقـامت و پـایداری در ایمان موجب می­شود که خداوند به درجات بالاتر ایمان هدایت فرماید. خوشا بر حال کسانی که پی در پی درجه و مدال دریافت می­دارند «لَهُمُ الدَّرَجاتُ الْعُلى». ایشان نه تنها درجه گرفتند، بلکه خودشان درجه شدند «هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ الله‏»[10] و خداوند متعال به چنین کسانی احترام فوق العاده ای قائل است.

     خداوند سبحان در سورۀ مبارکۀ انفال می­فرماید: «اِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ اِذا ذُكِرَ اللهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ...»[11] این است و جز این نیست که مؤمنان حقیقی وقتی آیات خداوند بر ایشان خوانده می شود، دلهايشان ترسان می گردد و بر ایمانشان افزوده می شود و این نیست مگر در اثر قابلیّتی که با استقامت در دین در خود ایجاد کردند. کسانی که یک مرتبه و با یک حرکت جهشی و تحوّلی به درجات ایمانشان افزوده شد، کسانی بودند که وقتی در بزنگاه های آزمایش رو در روی گناه قرار گرفتند، خداونـد را یـاد کردنـد و از گنـاه چشم پوشی کردند و در آزمایشات الهی روسفید شدند. آنجا که انسان در مقابل گناه و معصیت قرار می گیرد، یقیناً لحظۀ آزمایش و امتحان الهی است تا ببیند که چگونه عمل می کند «فَيَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُون‏»[12]. اگر در آن لحظه خدا را یاد کرده و از گناه چشم پوشی کند و از امتحان الهی سربلند بیرون آید، اجر و پاداش پروردگار را دریافت خواهد نمود «هَلْ جَزاءُ الْاِحْسانِ اِلاَّ الْاِحْسانُ»[13]. همان­طور که حضرت یوسف(عَلَيهِ ­السَّلام) وقتی در برابر گناه و دل­ربایی زلیخا به خداوند پناهنده شدند و استقامت و ایستادگی کردند و فرمودند: «مَعاذَ الله اِنَّهُ رَبّی اَحْسَنَ مَثْوای‏»[14]، خداوند متعال نیز در پاسخ، پدر و مادر را به ایشان برگردانید، علم تأویل رویا به آن حضرت داد، حکومت مصر را به ایشان بخشید و قدرت و شوکت ظاهری و باطنی عنایت فرمود و بطور کلی دنیا و آخرت را به ایشان داد. «محمّد بن سیرین»، جوانی بود که به صورت دوره گردی پارچه فروشی می­کرد. روزی زنی بدکاره که نظر سویی به او داشت، درِ منزلش را باز کرد و او را با پارچه هایش به منزلش دعوت کرد، ابن سیرین داخل رفت ولی متوجه شد که زن، دامی برای او گسترده و نیّت و نظر سوئی دارد، در این حال ابن سیرین که دیگر چاره ای نیافت، اجازه خواست تا به دستشویی برود و در آنجا، سراسر وجودش را به نجاست آلوده کرد، وقتی بیرون آمد و زن بدکاره او را چنین دید، در را باز کرده و او را بیرون انداخت. او رفت و استحمام کرد و بعد از این آزمایش، پيوسته بوی خوش از او استشمام می شد و خداوند مقامات توحیدی بالا و علم تعبير خواب به او عنایت فرمود. به همین ترتیب «شیخ رجبعلی خیاط» که در برابر گناه ایستادگی کرد، خداوند چه زیبا به ایشان پاسخ فرمود. آری، این پاداش کسی است که در حدّ بندگی خود، در مقابل گناه ایستادگی کند و تازه این اجر و پاداش نقدی و فوری خداوند و یک درصد از رحمت الهی است که در دنیا به او عنایت می فرماید و البته اجر و پاداش آخرت، بهتر و بزرگتر است «وَ لَاَجْرُ الْآخِرَةِ اَكْبَر»[15] و خداوند متعال در روز قیامت، با نود و نه درصد از رحمتش از چنین بنده­ای تشکّر خواهد نمود. حقیقتاً چه کسی با خداوند معامله کرد و ضرر ديد؟ از اینرو جوانی که با وجود اینکه حس خودنمایی در عنفوان جوانی به او فشار می­آورد و می­خواهد در برابر نامحرم خودنمایی کند، ولی خداوند را یاد کرده و با هوای نفس مقابله می­کند و گناه نمی­کند، با خداوند معامله کرده و در دنیا و عقبی از آثار مبارک آن بهره مند خواهد شد. حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) می فرمايند: «اِنَّ اَحَبَّ الْخَلائِقِ اِلَى اللهِ تَعالى شابٌّ حَدَثُ السِّنِّ فی صُورَةٍ حَسَنَةٍ جَعَلَ شَبابَهُ وَ جَمالَهُ فی طاعَةِ اللهِ تَعالى ذاكَ الَّذی يُباهِی اللهُ تَعالى بِهِ مَلائِكَتَهُ فَيَقُولُ هذا عَبْدی حَقّا»[16] به راستى دوست داشتنى ترينِ آفريدگان نزد خداوند، جوانِ كم سال و خوش سيمايى است كه جوانى و زيبايى اش را در راه فرمانبرى خداوندِ بزرگ قرار داده است و خداوند متعال نزد فرشتگان به وی افتخار مى كند و مى فرمايد: «اين، بندۀ حقيقى من است».

     قابل توجه است که عدّ ه­ای با حُسن اختیار، این چنین درجات قابلیّت خود را بالا بردند و عدّ ه­ای با سوء اختیار، خود را به درجات پایین سقوط دادند. تبعیّت از نفس امّاره و شیطان که شبانه روز از انسان تقاضای گناه و خواهش معصیت دارد، و به نفس و شیطان، پاسخ مثبت دادن، مرحله به مرحله انسان را سقوط داده و درکات دوزخی او را افزایش می­دهد. چنین کسی در اثر کفر اعتقادی یا کفر عملی، روز به روز پایین می­آید و سقوط می­کند و همچنان بر کفرشان میفزاید«ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً» و لذا خداوند می­فرماید: پیامبرم بشارت بده که عذاب دردناک از آنِ منافقین است «بَشِّرِ الْمُنافِقينَ».

     پس آیۀ شریفۀ «بَشِّرِ الْمُنافِقينَ...» بیانگر این حقیقت است که عذاب دردناک و پَست ترین درکاتِ دوزخ از آنِ منافقین است، چراکه منافقین، کافرانی در لباس اسلام و درواقع دشمنانی در لباس دوستان هستند، ولذا آسیبی را که منافق به اسلام می زند، حتّی کافر نزده است «اِنَّ الْمُنافِقينَ فِی الدَّرْكِ الْاَسْفَلِ مِنَ النّار»[17]. آیات شریفۀ مورد بحث هشداری برای مردمان است تا ثبات قدم در دین داشته باشند و از بی ثباتی در دین حذر کنند تا گرفتار صفت نفاق نگردند.

     «بارالهـا! بـه روان مقدّس حضـرت محمّـد و آل محمّـد(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) درود فرسـت و در امر ظهـور و فـرج مـولا و مقتـدایـمـان حضرت ولیّ­ عصر(عجِّل ­اللهُ­ تعالی­ فَرَجَهُ­ الشَّريف) تعجیل بفرما. پروردگارا! توفيق بيداری از خواب گران غفلت و توبۀ حقيقی از تمام خطاها و قصورها و معاصی به همۀ ما مرحمت بفرمـا. خداوندا! توفيق تأسّی از انسان­های کامل در تمام زمینه­ ها و رسیدن به مقام و چشمه کوثر به همۀ ما عنایت بفرما. پروردگارا! توفیق صبر و شکر و تسلیم و رضا بر تمام داده­ ها و مواهب و نعمت­ها و تمام مصائب و مشکلات به همۀ ما کرامت بفرما. بارالها! توفيق کسب سرمایۀ عالیتر ایمان و تقوا و اخلاص و یقین به همۀ ما مرحمت بفرما. به بیماران مؤمنین شفای عاجل عنایت بفرما. اموات محترم غریق رحمت بفرما. به مسلمانان ستمدیده علی­ الخصوص مردم مظلوم فلسطین، عراق، سوریه و يمن نجات کرامت بفرما».

 

 

«بِالنَّبِيِّ مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الطّاهِرينَ

صَلَواتُکَ عَلَيهِ وَ عَلَيهِمْ اَجْمَعينَ»

 

[1]- همانا آنان که گفتند پروردگار ما خداست و سپس پایداری کردند( استقامت کردند) (مبارکۀ فصّلت/30).

[2]- فرود آیند بر ایشان فرشتگان، اينکه نترسید و اندوهگین نباشید و مژده باد شما را به بهشتی که وعده داده می شدید (مبارکۀ فصّلت/30).

[3]- الکافی، ج2، ص241

[4]- بحارالانوار، ج67، ص178

[5]- همانا فرشتگان خدمتگزاران ما و خدمتگزارانِ دوستان ما هستند (بحارالانوار، ج26، ص335).

[6]- برای ایشان است درجاتی نزد پروردگارشان (مبارکۀ انفال/4).

[7]- برای ایشان است درجات برتر (مبارکۀ طه/75).

[8]- و برای هر یک درجه هایی است از آنچه که عمل کرده اند (مبارکۀ انعام/132).

[9]- و کسانی که هدایت یافتند، می افزاید ایشان را هدایتی و می دهد ایشان را تقوایشان را (مبارکۀ حضرت محمد(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ)/17).

[10]- ايشان درجات هستند نزد خداوند (مبارکه آل عمران/163).

[11]- مبارکه انفال/2

[12]- پس می نگرد که چگونه عمل می کنید (مبارکۀ اعراف/129).

[13]- آیا پاداش نیکی جز نیکی است؟ (مبارکۀ الرّحمن/60).

[14]- پناه می برم به خداوند، همانا او پروردگار من است، نيکو قرار داد جايگـاه مرا (مبارکۀ یوسف(عَلَيهِ­ السَّلام)/23).

[15]- و البتّه پاداش آخرت بزرگتر است (مبارکۀ نحل/41).

[16]- ميزان الحکمه، حديث9096

[17]- همانا منافقان در پایین ترین درکات آتشند (مبارکۀ نساء/145).