بعد از دو ماه عرض ادب و «یاحسین» گفتن­ و به ندای «هَلْ مِنْ ناصِرٍ يَنْصُرُنی»[1] حضرت امام حسین(عَلَيهِ السَّلام) به دمی یا درمی یا قلمی یا قدمی، پاسخ دادن، شایسته است کاری کنیم که امروز، در اندک فرصتِ باقیمانده، این یاحسین گفتن­ها و عرض ادب ها، توسّط پدر عاشورا و جدّ عاشورا امضاء گردد و ان­شاء الله تعالی «یاحسین­ها» به «تاحسین» منتهی شده و «تاحسین» در وجود ما تحقّق یابد و تا حسین فاصله­ ای باقی نماند، و این میسور نیست مگر اینکه توجه نمایيم بعد از دو ماه، چقدر رنگ و بو و صبغۀ حسینی گرفته­ ايم و اخلاق و رفتار و اعمالمان حسینی گشته ­است. به عبارت دیگر، یاحسین گفتن­های آن کسی ثمرات عالیه ای می­دهد و از طرف پدر و جدّ عاشورا سریعتر پاسخ داده­ می­شود که حقیقت عزاداری­ها و شرکت در برنامه ­ها که همان صبر و اخلاق حسینی است، در وجود او محقّق شده ­باشد و مزیّن و ملبّس به اخلاق و صبر حسینی، مدارای حسینی و مهربانی و خوش اخلاقی حسينی گردد، یعنی اعضای خانواده متوجه شوند که مادر پس از دو ماه شرکت در جلسات حسینی، دیگر پرخاشگر و عصبی نیست و درواقع تغییر حالت و رفتار او در خانواده به عینه دیده شود و فرزندان ببینند که اخلاق حسینی در وجود او سایه افکن شده­ است. هدف از قیام حسینی، تشکیل خانواده­ های حسینی است.

     وجود مقدّس هر سه بزرگوارانی که امروز ما عزادار آنان هستیم، سراسر رحمت هستند. وجود مقدّس حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) پیامبر رحمت بودند «وَ ما اَرْسَلْناكَ اِلاّ رَحْمَةً لِلْعالَمينَ»[2]. حضرت امام حسن مجتبی(عَلَيهِ السَّلام) کریم اهل بیت(عَلَيهِم السَّلام) یعنی امام کرامت و بزرگواری و حضرت امام رضا(عَلَيهِ السَّلام) امام رئوف هستند که رأفت و کرامت و شفقت و مهربانی آن بزرگوار زبانزد خاص و عام است و همۀ این خصایص پیام دارند و آن اینکه ما اهل نجات نخواهیم بود و به آن بزرگواران نزدیک نخواهیم شد، مگر اینکه از رحمت نبوی و کرامت حسنی و رأفت رضوی بهره ­ای برده ­باشیم. آری برای اینکه از رحمتِ پیامبر رحمت بهره­ مند شویم، باید نسبت به مردم رحيم ­باشیم، برای بهره­ مندی از کرامت کریمِ اهل بیت(عَلَيهِم السَّلام) باید کریم باشيم. برای اینکه از رأفت امام رئوف بهره ­مند شویم، باید با مردم مهربان و رئوف و با شفقت باشیم. آنان راه رستگاری را که بزرگواری و مهربانی و گره­ گشایی از دیگران و خدمت به مردم است، به ما آموختند. در روايتی از ابن عباس آمده است: «با امام مجتبی(عَلَيهِ السَّلام) در مسجدالحرام بودم، حضرت در آنجا معتکف و مشغول طواف بودند. نیازمندی نزد ایشان آمد و عرض کرد: «ای فرزند رسول خدا، به فلان شخص مقداری بدهکارم و از عهدۀ قرض او برنمی آیم. اگر ممکن است مرا کمک کنید». امام فرمودند: «به صاحب این خانه (و اشاره به کعبه کردند) متأسفانه در حال حاضر، پولی در اختیار ندارم». شخص نیازمند گفت: «ای فرزند رسول خدا! پس از او بخواهید که به من مهلت بدهد؛ چون مرا تهدید کرده است که اگر بدهی خود را نپردازم، مرا به زندان بیندازد». حضرت طواف خود را قطع کرده و همراه آن مرد به راه افتادند تا نزد طلبکارش بروند و از او مهلت بگیرند. ابن عباس می گوید عرض کردم: «یا بن رسول الله! گویا فراموش کرده اید که در مسجد قصد اعتکاف کرده اید». حضرت فرمودند: «نه فراموش نکرده ام؛ ولی از پدرم شنیدم که پیامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) فرمودند: هر کس حاجت برادر مؤمن خود را برآورد، نزد خداوند مانند کسی است که نُه هزار سال روزها روزه گرفته و شب ها را به عبادت گذرانیده است»[3]. وجود مقدّس حضرت امام رضا(عَلَيهِ السَّلام) نيز می­فرمایند: «مَنْ فَرَّجَ عَنْ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اللهُ عَنْ قَلْبِهِ يَوْمَ الْقِيامَة»[4] هر کس گره از کار مؤمنی بگشايد (و غمی را از او بزدايد)، خداوند هم در روز قيـامت کارِ بستۀ او را می گشايد (و اندوهش را می زدايد).

     در پایان عرض ادبی خدمت آن بزرگواران معروض می­شود و در آخرین لحظات ماه صفر، با آن بزرگواران درد دل می­کنیم و حقیقتاً که فرزند درد دلش را بر پدر خود نگوید، به که بگوید؟ ای پدر بزرگوار شما خود فرمودید که: «اَنَا وَ عَلِیٌّ اَبَوا هذِهِ الْاُمَّةِ»[5] من و علی دو پدر این امّت هستیم و خداوند خود فرموده است که: «وَ اْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ اَبْوابِها»[6] ای بندگانم، با محبوبانم به درگاه من بیایید. بنابراین از شما عاجزانه درخواست داریم که برای ما از خداوند تقاضای عفو و آمرزش نمایید که ما خاطی و گناهکاریم «يا اَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا اِنّا كُنّا خاطِئينَ»[7]. سپس به امام زمان(عجِّل­ اللهُ­ تعالی ­فَرَجَهُ­ الشَّريف) که صاحب عزا هستند، عرض می­کنیم: «يا اَيُّهَا الْعَزيزُ مَسَّنا وَ اَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَاَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيْنا اِنَّ اللهَ يَجْزِی الْمُتَصَدِّقينَ»[8] ای عزیز، ما فرزندان ضعيف شما هستیم و از ایمان خود نگران هستیم و مطمئن نیستیم بتوانیم ایمان خود را به سرانجام برسانیم و با وجود این همه موانع و حائل­ها، قدرت نجات خود را نداریم، ولذا آمده­ایم تا ایمانمان را به شما امانت بسپاریم؛ آنگاه از درگاه حضرت احدیّت که سراسر رحمت و رأفت و کرامت است، طلب عفو و بخشش می­نماییم و فقر و افتقار و عجز و نیاز و احتیاج و ضعف و ناتوانی خود را به درگاه عظمتش عرضه می­داریم: «مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الْقَوِىُّ وَ اَنَا الضَّعيفُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الضَّعيفَ اِلَّا الْقَوِىُّ مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الْغَنِىُّ وَ اَنَا الْفَقيرُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْفَقيرَ اِلَّا الْغَنِىُّ... مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الْكَبيرُ وَ اَنَا الصَّغيرُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الصَّغيرَ اِلَّا الْكَبيرُ»[9].

     «بارالهـا! بـه روان مقدّس حضـرت محمّـد و آل محمّـد(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) درود فرسـت و در امر ظهـور و فـرج مـولا و مقتـدایـمـان حضرت ولیّ ­عصر(عجِّل­ اللهُ ­تعالی ­فَرَجَهُ­ الشَّريف) تعجیل بفرما. پروردگارا! توفيق بيداری از خواب گران غفلت و توبۀ حقيقی از تمام خطاها و قصورها و معاصی به همۀ ما مرحمت بفرمـا. خداوندا! همۀ ما را از شرّ نفس و شيطان و سقوط در ورطۀ هلاکت معنوی، مصون و محفوظ بفرما و توفيق هجرت معنوی و باطنی به همۀ ما عنايت بفرما. پروردگارا! همۀ ما را از شيعيان و پيروان حقيقی حضرات اهل بيت عصمت و طهارت(عَلَيهِمُ­ السَّلام) مقرّر بفرما و از شفاعت کبرای آن بزرگواران بهره ­مند بفرما. به بیماران مؤمنین شفای عاجل عنایت بفرما. اموات محترم غریق رحمت بفرما. به مسلمانان ستمدیده علی­ الخصوص مردم مظلوم فلسطین، عراق، سوریه و يمن نجات کرامت بفرما».

 

«بِالنَّبِيِّ مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الطّاهِرينَ

صَلَواتُکَ عَلَيهِ وَ عَلَيهِمْ اَجْمَعينَ»

 

[1]- آيا هست یاری کننده­ای که یاری کند مرا؟ (ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏3، ص12).

[2]- و نفرستاديم تو را مگر رحمتی برای عالميان (مبارکه انبياء(عَلَيهِم السَّلام)/107).

[3]- سفینة البحار، باب الحاء

[4]- الکافی، ج2، ص200

[5]- بيان نورانی حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه)؛ بحارالانوار، ج23، ص259

[6]- و وارد شويد خانه ها را از درهای آن (مبارکه بقره/189).

[7]- ای پدرِ ما آمرزش بخواه برای ما گناهانِ ما را، همـانـا ما هستيم خطـاکـاران (مبـارکه يوسف(عَلَيهِ السَّلام)/97).

[8]- ای عزيز، مسّ کرد ما را و خانوادۀ ما را ضرر، و آورديم سرمايۀ اندکی، پس تمام کن بر ما پيمـانه را و تصدّق کن بر مـا، همانـا خداونـد جـزا می دهـد صدقه دهندگـان را (مبـارکه يوسف(عَلَيهِ السَّلام)/88).

[9]- مولای من ای مولای من، تو هستی قوی و من هستم ضعيف و آيا رحم می کند ضعيف را مگر قوی، مولای من ای مولای من، تو هستی بی نياز و منم فقير، و آيا رحم می کند فقير را مگر غنی،... مولای من ای مولای من، تو هستی بزرگ و من هستم کوچک و آيا رحم می کند کوچک را مگر بزرگ (مفاتيح الجنان، فرازی از مناجات اميرالمؤمنين(عَلَيهِ السَّلام) در مسجد کوفه).