علاوه بر جهاد نظامی و حرکت در میدان جنگ، جهاد دیگری نیز وجود دارد و آن جهاد فرهنگی است. در اهمیّت جهاد فرهنگی و تبلیغ دین و هدایت گمراهان، همین بس که مجاهد میدان جنگ یا جهاد اصغر، به واسطة جهاد فرهنگی تربیت می­شود. آری، هدایت مردم و تبلیغ دین و امر به معروف و نهی از منکر و احیای قلوب و ارشاد نفوس، حرکت در میدان جهاد فرهنگی است و آنچنان حائز اهمیّت می­بـاشد که خداوند متعـال در اوصاف مؤمنـان حقیقی می­فرماید: «اَلَّذينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لا يَخْشَوْنَ اَحَداً اِلاَّ الله‏»[1]. عالمان و مربّیان که ورثة انبیاء(عَلَيهِم­السَّلام) هستند و صفت تبلیغ دین را از آنان به ارث می­برند، آنچنـان امر مهمّ و حیـاتی انجام می­دهند که حضرت رسول اکرم(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) می­فرمایند: «اِذا كانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ يُوزَنُ مِدادُ الْعُلَماءِ مَعَ دِماءِ الشُّهَداءِ فَيَرْجَحُ مِدادُ الْعُلَماءِ عَلى دِماءِ الشُّهَداء»[2].

     در خلاصه­ای از مطالب استاد جوادی آملی آمده است: «یکی از بزرگترین عبادات در شب­های منٰی، تبلیغ دین و قرآن و هدایت انسان­ها است» و در همین راستا، در شب مقدس قدر نیز، بالاترین عبادت، احیای نفوس و ارشاد قلوب و تبلیغ دین می­باشد، چراکه ایمان، حیات، و کفر و بی­ایمانی، مرگ است و شخص کافر و گمراه که حقیقتاً مرده است، جز با تبلیغ و ارشاد و امر به معروف و نهی از منکر زنده نمی­شود.

     قابل توجه است: همان­طور که جامعه اسلامی، رو به پیری و سالمندی می­رود که به علّت رایج شدن تک­فرزندی است که از توطئه­های دشمنان اسلام و سوغات غرب و نتیجة جنگ نرمِ دشمنان اسلام است تا به این ترتیب شیعه و یاران حضرت امام زمان(عجِّل­اللهُ­تعالی­فَرَجَهُ­الشَّريف) کم شود و وهّابی و تکفیری و داعشی زیاد گردد، همانگونه مبلّغان هم رو به پيری می­روند و نياز به مبلّغان جوان و تازه­نفس می­باشد، ولذا جوانان عزيز شايسته است که در برابر نابسامانی­های جامعه احساس مسئولیّت کنند و در صورت فراهم بودن شرایط، اعلام آمادگی نمایند تا تحت سرپرستی مربّیان باسابقه تعلیم یابند.

     استاد جوادی آملی می­فرمایند: «انبیاء(عَلَيهِم­السَّلام) نه تنها ما را از هواپرستی بازداشتند و به خداپرستی دعوت کردند، بلکه به ما گفتند: شما معلّم کسانی باشید که دسترسی به ما ندارند و در استضعاف فکری به سر می­برند؛ پس کار انبیاء(عَلَيهِم­السَّلام)، تنها این نبود که شـاگرد بپرورانند، بلکه این بود کـه معلّم تربیت کنند. آنـان می­گویند: از مرحلة فراگیری علوم بالا بیائید و دیگران را تعلیم دهید تا عالم شوند. انبیاء(عَلَيهِم­السَّلام) آمده­اند که به شاگردان خود بگویند: شما نسبت به آنان معلّم خوبی باشید. پس انبیاء(عَلَيهِم­السَّلام) نیامده­اند تا تنها شاگرد تربیت کنند و معلّم کتاب و حکمت باشند، بلکه آمده­اند تا معلّم هم تربیت کنند. شاگردان انبیاء(عَلَيهِم­السَّلام) موظف بودند سیرة آنان را تحصیل کنند تا جزو علمای ربّانی باشند، ولذا کسی که با انبیاء(عَلَيهِم­السَّلام) ارتباط دارد، این وظیفه را دارد که مربّی دیگران باشد»[3].

     پس یکی از وظایف شیعیان، تبلیغ دین و تربیت مربّی است. مؤمن و موحّد، رسالت دارد بعد از اینکه دین را آموخت و متعلّم پرورانید، معلّم تربیت کند و دیگران را برای مربّی شدن تشویق نماید که البته خانواده در این مورد اولویّت دارد، همانطور که خداوند متعال در قرآن کريم می­فرماید: «وَ كانَ يَاْمُرُ اَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاة»[4]. هر کسی در هر رشته­ای که توانائی و تبحّر دارد، وظیفه دارد که آن را به دیگران علی­الخصوص فرزند و متعلّمینش یاد بدهد تا کارش ابتر نماند؛ به عنوان نمونه: کسی که در امر ویرایش، تبحّر دارد، وظیفه دارد که آن را به فرزند و متعلّم خود یاد بدهد تا تخصّص او ابتر نماند. اگر مبلّغ خوبی است، تبلیغ خود را یاد دهد تا بعد از او کارش ابتر نماند.

     پس، تعلیم و تعلّم، مسئلة تفکیک­ناپذیر هستند و اگر کسی به متعلّم ماندن یا آموزش دادن بسنده کند، حق مطلب ادا نمی­شود و معلّمان محترم با تشویق و محبّت، می­توانند متعلّمان را برای معلّم شدن آماده کنند و از طريق یاد دادن معلومات و آموخته­هایشان، خود را جاويدان کنند. کسانی که همانند انبیاء و پیامبران(عَلَيهِم­السَّلام) در تبلیغ دین همّت می­گمارند، به پیامبران ملحق می­شوند. انسان هر چه دارد، اعم از هوش و حافظه و استعداد و تمام قوای باطنی و ظاهری، امانت الهی هستند و خداوند مالک حقیقی آنهاست و انسان را در چند روزة دنیا، بطور موقّت مالک آنها فرموده است، ولذا شایسته است که انسان با تبلیغ دین و هدایت مردم، قوای خود را ابدی سازد و خود را ماندگار نمايد.

 

1- کسانی که تبليغ می­کنند رسالت­های الهی را و می­ترسند از او (خداوند) و نمی­ترسند از احدی مگر خداوند (مبارکه احزاب/39).

2- زمانی که باشد روز قيامت، وزن کرده می­شود مداد عالمان با خون شهيدان، پس ترجيح داده می­شود مداد عالمان به خون شهيدان (ارشاد القلوب، ج1، ص165).

3- خلاصه­ای از تفسیر موضوعی قرآن، تأليف استاد جوادی آملی، ج6، ص127و 128

4- و امر می­کرد خانواده­اش را به نماز و زکات (مبارکه مريم(سَلامُ­اللهِ­علَيها)/55).