علاوه بر جهاد مسلّحانه و جهاد فرهنگی، برخی کارها نیز وجود دارند که انسان با انجام دادن آنها، میتواند مجاهد فی سبیل الله محسوب گردد که یکی از آن امور، همسرداریِ نیکو و صبر و مدارا در زندگی مشترک است.
«زنی به اسم اسماء خدمت پیامبر اکرم(صَلَّیاللهُعَلَيهِوَآلِهِ) رسید درحالی که آن حضرت در میان یاران خود بودند، عرض کرد: پدر و مادرم قربان شما! من نماینده و فرستادة زنان به سوی شما هستم، شما مردان از فضيلت جهاد و پيکار در راه خداوند بهرهمند هستید، وليکن ما از اين همه فضيلت و اجر و پاداش بیبهره میباشيم، در این هنگام پیامبر اکرم(صَلَّیاللهُعَلَيهِوَآلِهِ) با تمام صورت به طرف اصحاب برگشتند و فرمودند: آیا شما هرگز سخن زنی را در مورد دینش بهتر از پرسش و گفتگوی این زن شنیدهاید؟ اصحاب عرض کردند: ای رسول خدا! گمان نمیکردیم زنی اینچنین راهیافته باشد. آنگاه حضرت رو به آن زن کردند و به او فرمودند: ای خانم! برگرد و به زنان باقی (که تو را فرستادهاند) خبر ده که: خوب شوهرداریِ یکی از شما با همسرش و خواستن خشنودی او و سازگار بودن با او، با تمام آن اجر و پاداشها برابری میکند، بعد از این فرمایش حضرت، زن برگشت درحالی که به سبب آن مژده و خبر خوش، از روی شادی، تهلیل (لا اله الا الله) و تکبیر (الله اکبر) میگفت»[1].
مطلبی که در اینجا قابل توجه و تأمّل میباشد، این است که: همانطور که جهاد سختی دارد، زخمی شدن و مجروح شدن و معلول شدن دارد، و در صورتی انسـان، مجاهد فی سبیل الله محسوب میگردد و از اجر و پاداش در پیشگاه الهی بهرهمند میشود که بر آن سختیها صبر کند، همـانطور هم اگر زنی بر سختیهـا و مشقّتهای زندگی مشترک، اعمّ از همسر ناسازگار و شوهر بداخلاق و یا خانوادة ناهنجار صبر و تحمل کند و مدارا نماید، با خداوند معامله نموده و جهاد کرده است و دارای اجر و پاداش در پیشگاه الهی میباشد. آری اگر زنی صبور و بزرگوار و اهل مدارا باشد و در برابر ناسازگاریهای همسر و مشکلات زندگی، آستانة صبر او پایین نیايد، در ردیف مجاهدان فی سبیل الله محسوب میگردد.
گروه دوم از افرادی که در زمرة مجاهدین فی سبیل الله محسوب میشوند، جوانانی هستند که با وجود قدرت بر گناه، عفّت میورزند و حیا و پاکی خود را حفظ کرده و پارسایی پیشة خود میسازند. حضرت امام علی(عَلَيهِالسَّلام) در مورد چنین جوانانی میفرمایند: «مَا الْمُجاهِدُ الشَّهيدُ فی سَبيلِ اللهِ بِاَعْظَمَ اَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ لَكادَ الْعَفيفُ اَنْ يَكُونَ مَلَكاً مِنَ الْمَلائِكَة»[2].
پس جوانی که با وجود توانایی، در برابر هوای نفس مقاومت کند و عفت ورزد، در حفظ پارسایی خود با خداوند معامله کرده و جهاد نموده است و اجر مجاهد فی سبیل الله را دارد.
سومین گروهی که در ردیف مجاهدان فی سبیل الله میباشند، کسانی هستند که اموالشان را در راه خداوند خرج میکنند «وَ الْمُجاهِدُونَ فی سَبيلِ اللهِ بِاَمْوالِهِمْ وَ اَنْفُسِهِم»[3]. انفاق فی سبیل الله و خرج کردن در راه خداوند، جهـاد مالی است و همانند جهادِ جانیِ فی سبیل الله دارای اجر و پاداش است، چراکه دین، هم نیاز به نیروی جنگی دارد و هم بنیة مالی آن باید تأمین و تقویت گردد، فلذا انفـاق فی سبیل الله نوعی جهـاد است. حضرت پيامبر اکرم(صَلَّیاللهُعَلَيهِوَآلِهِ) میفرمایند: «اَلسّاعی عَلَى الْاَرْمِلَةِ وَ الْمِسْكينِ كَالْمُجاهِدِ فی سَبيلِ اللهِ اَوِ الْقائِمِ اللَّيْلِ الصّائِمِ النَّهار»[4] کسی که در جهت تأمین نیازهای بیوهزنان و مساکین، تلاش میکند، مانند کسی است که در راه خداوند جهاد مینماید يا کسی که شب را زنده داشته و روز را روزه گرفته است.
انفاق مالیِ فی سبیل الله به دو صورت است: 1- انفاق برای رفع نیاز مالی نیازمندان 2- انفاق برای فعاليّتهای فرهنگی. انفاقی که برای فعالیتهـای فرهنگی اعم از نشر کتب مذهبی و جزوات و سیدیهای دینی و تربیتی و اخلاقی صورت میگیرد، از مواردی است که اگر اجر آن در پیشگاه حق تعالی از سایر انفاقها بیشتر نباشد، کمتر نیست، چراکه جهاد فرهنگی، بـا نیروی مالی تأمین میشود و با این نوع انفاقها مجاهدِ فی سبيل الله و مبلّغ تربیت میگردد.
چهارمین گروه از افرادی که در ردیف مجاهدان فی سبیل الله میباشند، کسبه و بازاریان درستکار هستند که با راستی و درستی معامله میکنند. حضرت رسولاکرم(صَلَّیاللهُعَلَيهِوَآلِهِ) در این مورد میفرمایند: «اَلْجالِبُ اِلٰى سُوقِنا كَالْمُجاهِدِ فى سَبيلِ اللهِ وَ الْمُحْتَكِرُ فى سُوقِنا كَالْمُلْحِدِ فى كِتابِ اللهِ»[5] کسی که در بازارهای ما مسلمانان (به درستی و راستی) معـامله میکند (و غش و تقلّب در معـاملات و کمفروشی و احتکار ندارد و در تجارت فقط خدا را در نظر میگیرد)، مانند جهادگر فی سبیلالله است و محتکر در بازارهای ما مسلمانان، مانند منکر کتاب خداوند میباشد. پس با عمل به این بیان مبارک، هر کاسبی میتواند مجاهد فی سبیل الله محسوب گردد.
پنجمین گروه از کسانی که در ردیف مجاهدان فی سبیل الله میبـاشند، افرادی هستند کـه برای کسب علم و دانـش حرکت میکنند. حضرت امیرالمؤمنینامامعلی(عَلَيْهِالسَّلَام) میفرمایند: «اَلشّاخِصُ فی طَلَبِ الْعِلْمِ كَالْمُجاهِدِ فی سَبيلِ اللهِ اِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ فَريضَةٌ عَلى كُلِّ مُسْلِمٍ»[6] کسی که از خانه و دیار خود برای بدست آوردن علم حرکت کند، همانند جهادکننده در راه خداست، زیرا طلب علم بر هر مسلمانی واجب است. البته آن علم و دانشی که انسان را در ردیف مجاهد فی سبیل الله قرار میدهد، علم توحید و معرفةالله است. در تعلیم و تعلّمِ سایر علوم بمانند علم روز و علوم کلاسیک نیز اگر هدف و نیّت، قصد قربت و خدمت به دین و بندگان خداوند باشد، جهاد فی سبیل الله محسوب میشود. امّا در صورتی که کسب علم، تنها برای اخذ مدرک و اظهار فضل و برتری و همراه با گناه و معصیت باشد، نه تنها علم نیست، بلکه جهل است. اگر حضرت امام صادق(عَلَيْهِالسَّلَام) فرمودند: علم نور است «اَلْعِلْمُ نُورٌ»[7]، در مرحلهای از مراحل همین علم، حجاب اکبر میگردد؛ «اَلْعِلْمُ هُوَ الْحِجابُ الْاَکْبَر»[8] و آن، در صورتی است که در مسیر رضایت الهی نباشد و بخاطر تفاخر و اظهار فضل و برتری و سایر نیّتهای غیر الهی صورت گیرد و موجب غرور و تکبّر شود.
از مولای متّقیان امام علی(عَلَيْهِالسَّلَام) سوال کردند: علم چیست؟ فرمودند: تمامِ علم، فهم این چهار کلمه است:
1- «اَنْ تَعْبُدَ اللهَ بِقَدْرِ حاجَتِكَ اِلَيْه»[9] اينکه خداوند را عبادت کنی به اندازهای که به او احتیاج داری. اگر انسان یقین و باور داشته باشد که سراسر وجود و شئون او نیاز و فقر و احتیاج است «يا اَيُّهَا النّاسُ اَنْتُمُ الْفُقَراءُ اِلَى الله»[10] و بداند که اگر یک لحظه فیض پروردگار قطع شود، محکوم به فنا و نابودی است «اگر نازی کند، از هم فرو ريزند قالبها»[11]، لحظهای از اطاعت پروردگار فروگذار نمیشود و عبد حقیقی برای خداوند میگردد.
2- «وَ اَنْ تَعْصِيَهُ بِقَدْرِ صَبْرِكَ عَلَى النّار»[12] و اينکه به اندازهای که میتوانی آتش جهنم را تحمل کنی، گناه او (خداوند) را انجام دهی. با توجه به اینکه صورت درونی گناه، آتش است، ولذا در روز قیامت هر آتشی که وجود دارد، از بیرون نیامده، بلکه از اعمال خود انسان برخاسته است و گنـاه و معصیتی که مجرم مرتکب شده، آتشی میشود که با آن معذّب میگردد.
«زاهد مدهم پندی کآتش به جهنم نیست
آنان که همی سوزند آتش ز جهان بردند»
3- «وَ اَنْ تَعْمَلَ لِدُنْياكَ بِقَدْرِ عُمُرِكَ فيها»[13] و اينکه به اندازهای که در دنیا زندگی میکنی کار کنی. دنیا مزرعة آخرت است «اَلدُّنْيا مَزْرَعَةُ الْآخِرَة»[14] و انسان با اعمالی که در دنیا انجام میدهد، میکارد و زراعت میکند و محصول را در جهان دیگر برداشت مینماید «يا اَيُّهَا الْاِنْسانُ اِنَّكَ كادِحٌ اِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقيه»[15]. همچنین دنیا مسافرخانه است، نه وطن. معمولاً انسان آن وسائل و لوازمی را که در مسافرت تهیه میکند و میخرد، در وطن از آنها استفاده میکند، نه در سفر؛ به همین ترتیب، انسان در این دنیا که به منزلة مسافرخانه است، عمل میکند و در روز قیامت، از اعمال خیر خود بهره میبرد و از اعمال سوئش معذّب میگردد.
4- «وَ اَنْ تَعْمَلَ لِآخِرَتِكَ بِقَدْرِ بَقائِكَ فيها»[16] و اينکه به اندازهای که در آخرت میمانی کار و کوشش کنی. دنیا زودگذر و فانی میباشد و فقط خداوند ماندگار است «كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ﴿26﴾ وَ يَبْقٰى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ الْاِكْرام»[17] و خدای سبحان، جهان آخرت را هم جاوید و ماندگار خلق فرموده است. از اینرو به راستی خسارت عظیمی است که انسان، فقط برای دنیای فانی تلاش کند و برای آن مال و ثروت بیندوزد یا علم تحصیل کند و برای جهان ماندگار و پایدار که قرار است بطور جاویدان در آن بماند، تلاشی نکند و توشهای تدارک نبیند و دست خالی به وطن حقیقی خود برود. استاد جوادی آملی میفرمایند: «ابریشمها و پرنیانهای جهان آخرت را کرم ابریشم نمیبافد، بلکه عمل صالح انسان، آنها را آماده میکند».
حضرت پيامبر اکرم فرمودند: «هنگامی که من را به سوى آسمان بردند، داخل بهشت شدم. در آنجا دیدم زمینهایى را که در آنها فرشتگان، با یک خشت از طلا و یک خشت از نقره مشغول ساختن ساختمان بودند؛ و در برخی مواقع دست از کار مىکشیدند، من به آنان گفتم: به چه علت شما از کارتان دست برمیدارید؟ آنان گفتند: دست برمیداریم تا به ما مصالح ساختمانى برسد، من گفتم: مصالح شما چیست؟ آنان گفتند: گفتار مؤمن است، هرگاه میگوید: «سُبْحانَ اللهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ وَ اللهُ اَکْبَرُ» ما مشغول ساختن مىشویم و چون از گفتن دست بردارد، ما هم از ساختن دست برمیداریم»[18].
پس انسان با هر آنچه از اعمـال صالحـات که در دنیـا انجام میدهد، درواقع به خانة حقیقی خود فرش و ظرف و ابزار میفرستد «فَلِاَنْفُسِهِمْ يَمْهَدُون»[19] و چیزی به تشکیلات خداوند نمیافزاید.
«گر جملة کـائنـات کـافر گردند
بر دامن کبرئیائيش ننشیند گرد»
«بارالها! به روان مقدس حضرت محمد و آل محمد(صَلَّیاللهُعَلَيهِوَآلِهِ) درود فرسـت و در امـر ظهـور و فرج مـولا و مقتـدایمـان حضـرت ولیّعصر(عجِّلاللهُتعالیفَرَجَهُالشَّريف) تعجیل بفرما. پروردگارا! توفيق بيداری از خواب گران غفلت و توبة حقيقی از تمام خطاها و قصورها و معاصی به همة ما مرحمت بفرمـا. خداوندا! همة ما را از شرّ نفس و شيطان و سقوط در ورطة هلاکت معنوی، مصون و محفوظ بفرما. پروردگارا! همة ما را از شيعيان و پيروان حقيقی حضرات اهل بيت عصمت و طهارت(عَلَيهِمُالسَّلام) مقرر بفرما و از شفاعت کبرای آن بزرگواران بهرهمند بفرما. به بیماران مؤمنین شفای عاجل عنایت بفرما. اموات محترم غریق رحمت بفرما. به مسلمانان ستمدیده علیالخصوص مردم مظلوم فلسطین، عراق و سوریه و يمن نجات کرامت بفرما».
«بِالنَّبِيِّ مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الطّاهِرينَ
صَلَواتُکَ عَلَيهِ وَ عَلَيهِمْ اَجْمَعينَ»
1- خلاصهای از بيان نورانی، تفسیر الدّرالمنثور، ج2، ص518
2- نيست بيشتر از لحاظ اجر از مجاهد شهيد در راه خداوند از کسی که قدرت داشت، پس عفّت ورزيد، البتّه نزديک است شخص باعفّت اينکه باشد فرشتهای از فرشتگان (نهجالبلاغه، حکمت474).
3- و جهادکنندگان در راه خداوند با مالهايشان و جانهايشان (مبارکه نساء/95).
4- نهجالفصاحه، حديث757
5- نهجالفصاحه، حديث1317
6- بحارالانوار، ج1، ص179
7- مصباح الشّريعه، ترجمه مصطفوی، ص344
8- علم، آن حجاب بزرگتر است (تحفالعقول، ترجمه جنّتی، ص2).
9- مجموعه ورام، ج2، ص37
10- ای مردم، شما هستید نيازمندان به سوی خداوند (مبارکه فاطر/15).
11- ديوان بيدل شيرازی
12- مجموعه ورام، ج2، ص37
13- مجموعه ورام، ج2، ص37
14- بيان نورانی حضرت پيامبر اکرم(صَلَّیاللهُعَلَيهِوَآلِهِ)؛ مجموعه ورام، ج1، ص183
15- ای انسان، همانا تو تلاش کنندهای به سوی پروردگارت تلاشی، پس ملاقات خواهی کرد او را (مبارکه انشقاق/6).
16- مجموعه ورام، ج2، ص37
17- و هر کسی که بر آن است فانیشونده است﴿26﴾ و باقی میماند ذات پروردگارت که صاحب جلالت و کرامت است﴿27﴾ (مبارکه الرّحمن/26و27).
18- بحارالانوار، ج8، ص177
2- پس برای خود مهد میگسترانند (مبارکه روم/44).